سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

چهار مدعی و یک کلید؛

ارگ شاهی میزبان کیست؟

با پایان روند ثبت نام انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۱۹ افغانستان و نامزدی برخی چهره‌های مطرح و جنجالی، گمانه زنی‌ها برای شانس اول پیروزی در انتخابات و ورود به کاخ ریاست جمهوری آغاز شده است.

به گزارش  گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، روند ثبت نام انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۱۹ افغانستان با ثبت نام ۱۹ نامزد به پایان رسید. «محمداشرف غنی» رئیس جمهوری، «عبدالله عبدالله» رئیس اجرایی دولت وحدت ملی، «محمد حنیف اتمر» مشاور پیشین شورای امنیت ملی افغانستان از چهره‌های سرشناسی هستند که نامزد انتخابات ریاست جمهوری شده‌اند. «گلبدین حکمتیار» چهره دیگری است که پا به عرصه رقابت‌های انتخاباتی گذاشته است.

حال آنکه در فضای پر تحول افغانستان قرعه ورود به کاخ ریاست جمهوری افغانستان به نام چه کسی خواهد افتاد تقریبا غیر قابل پیش بینی است. چرا که انتخابات افغانستان تا حدودی زیادی به نتیجه مذاکرات صلح افغانستان گره خورده است.

در ادامه برنامه‌های انتخاباتی ۴ مهره سرشناس انتخابات ریاست جمهوری افغانستان مورد بررسی قرار گرفته است:

اشرف غنی و آزمون سخت کسب اعتماد

«محمد اشرف غنی» با معرفی «امرالله صالح» به عنوان معاون اول و «سرور دانش» به عنوان معاون دوم خود، نامزد انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۱۹ افغانستان شد.

غنی اخیرا در گفتگو با خبرگزاری بلومبرگ تکمیل برنامه‌های ناتمام و پایان دادن به جنگ ۱۷ ساله در افغانستان را هدف اصلی ورودش به رقابت‌های انتخاباتی اعلام کرده است.

وی که با شعار انتخاباتی «دولت ساز» وارد عرصه رقابت‌های انتخاباتی افغانستان شده است طی اظهاراتی گفت که در دولت آینده وی یک تیم چهار نفری صلاحیت تصمیم گیری را دارند و این کشور را مدیریت خواهند کرد. وی، امرالله صالح، سرور دانش و «محمد یوسف غضنفر» را به عنوان اعضای این تیم یاد کرد. غنی در ادامه گفت که طرح‌های «احمقانه» دولت موقت را نه اکنون، نه در آینده و نه تا هزار سال دیگر نمی‌پذیرد.

نکته قابل توجه این است که بیشتر چهره‌های مطرح سیاسی از جمله ژنرال «دوستم» معاون اول غنی، «حنیف اتمر» مشاور قدرتمند پیشین امنیت ملی، «احمد ضیا مسعود» نماینده ویژه غنی در امور اصلاحات و دولتداری از اطراف غنی کنار رفته و دیگر وی را همراهی نمی‌کنند.


غنی خود را ادامه دهنده راه «شاه امان‌الله خان» پادشاه پیشین افغانستان و مجری طرح‌ها و برنامه‌های مدرن‌سازی وی می‌داند، اما بسیاری معتقدند که در دوران ریاست جمهوری غنی افغانستان در چند حوزه دچار ضعف شده و به عقب برگشته است:

در بحث امنیت وضعیت نه تنها بهبود نیافت بلکه دامنه خشونت‌ها وسعت بیشتری پیدا کرد. هرچند برخی ابتکارات بی سابقه در ۱۷ سال گذشته را در زمینه آتش‌بس انجام داد، اما صلح همچنان یک رویای دور از دسترس به نظر می‌رسد.

در بخش اقتصاد، دولت به رهبری غنی تلاش‌هایی را در گشودن مسیر‌های تجارت با جهان انجام داد و چند سد مهم آبی را هم به بهره برداری رساند، اما به باور بسیاری وضعیت اقتصادی افت داشته و بر اساس آمار‌ها سقف بیکاری به بالاترین میزان خود رسیده است.

در کنار این دو فاکتور، اگر معیار پیروزی در انتخابات را داشتن رابطه خوب با غرب در نظر بگیریم، اشرف غنی چه پیش از رئیس جمهور شدن و چه در دوره ریاست جمهوری خود نزدیک‌ترین رابطه را با کشور‌های غربی، به خصوص آمریکا داشته است. هرچند برخی بر این عقیده اند که عملکرد غنی وی را از چشم غربی‌ها انداخته و خروج اتمر از تیم غنی نیز در همین راستا تعبیر می‌شود؛ بنابراین به نظر می‌رسد که غنی برای به دست آوردن اعتماد رای دهندگان راه سختی را در پیش دارد. چهره‌ای که بسیاری از افراد مطرح ائتلاف شمال را دیگر در کنارش ندارد و باور شماری به اینکه غنی سعی در انحصار و متمرکز کردن قدرت دارد کار وی را برای پیروزی سخت کرده است.

حنیف اتمر؛ مرد سایه سیاست افغانستان

زبان نرم، لحن آرام و بیان شمرده، شناسه‌های مردی هستند که به جرأت می‌توان از وی به عنوان مرد سایه سیاست افغانستان یاد کرد: محمد حنیف اتمر؛ کسی که دوستانش وی را به خاطر میانه‌روی و رویکرد تعاملی‌اش با اصحاب قدرت افغانستان در دوره‌های کرزای و اشرف‌غنی، ستایش می‌کنند و دشمنانش سنگین‌ترین اتهام‌ها – از همفکری با جریان‌های کمونیستی پیشین تا فساد در وزارت آموزش و پرورش حتی حمایت از تروریسم و دست‌داشتن در ناامنی‌های مرگبار سال‌های اخیر در دوره حضور به عنوان مشاور امنیت ملی اشرف‌غنی – را بر وی وارد می‌دانند.

حنیف اتمر روز جمعه (۲۸ دی) با معاونت اول «محمد یونس قانونی» و معاونت دوم «محمد محقق»، رسما به عنوان نامزد انتخابات ریاست جمهوری ثبت نام کرد.

وی که با شعار انتخاباتی «صلح و اعتدال» ثبت نام کرد، در یک نشست مطبوعاتی احیای وحدت ملی را یک وجه اخلاقی نه؛ بلکه یک رسالت تاریخی خواند. وی در این نشست، این روز را یک روز تاریخی و روز وحدت و اتحاد مردم افغانستان خواند و گفت که تاکنون بیش از ۳۰ حزب سیاسی و همچنین ۲۰ تن از اشخاص برجسته ملی و سیاسی از این تیم حمایت کرده اند.

اتمر گفت که به هیچ وجه به سیاست خوف و هراس افکنی اعتقادی ندارد. وی با انتقاد از کارکرد‌های دولت فعلی افغانستان تاکید کرد که هدف تیم وی «نجات افغانستان» از «وضعیت فعلی و دولت فعلی» است.

با این حال، هنوز بسیاری از منتقدان، نسبت به صداقت و تعهد راستین وی به سیاست‌ها و شعار‌های کلی و کلانی که در روز ثبت نام خود مطرح کرد، عمیقا تردید دارند. دامنه این تردید، شاید حتی به افراد و احزابی که روز جمعه در حمایت از وی، صف بسته بودند نیز کشیده شود؛ زیرا همان‌ها بودند که در زمان کار اتمر در دولت‌های گذشته و کنونی، زهرآگین‌ترین اتهام‌ها و سنگین‌ترین هجمه‌ها را علیه وی سازماندهی می‌کردند.

به عنوان نمونه، شماری از فعالان وابسته به حزب جمعیت اسلامی، در زمانی که اتمر، سمت وزارت آموزش و پرورش افغانستان در دوران کرزای را به عهده داشت وی را متهم می‌کردند که ۴۰۰ مشاور دارد! اتهامی که هرگز به اثبات نرسید؛ اما هنوز هم به عنوان یک اتهام جدی و تکان‌دهنده در برابر مردی قرار دارد که در اقدامی بلندپروازانه برای اشغال عالی‌ترین کرسی قدرت در افغانستان خیز برداشته است.

بازهم همان منتقدان که از قضا بسیاری از آن‌ها امروز در صف حامیان اتمر دیده می‌شوند، وی را متهم به حمایت از «داعش» کردند و وی را طراح توطئه علیه رهبران مجاهدین افغانستان می‌دانستند.


اوج این رویارویی‌ها زمانی بود که سران حزب جمعیت اسلامی به دنبال مواجهه مستقیم نیرو‌های دولتی با تظاهرات کنندگان عضو «جبنش رستاخیز تغییر» در خیابان‌های کابل در سال ۹۶ که چند نفر از آن‌ها از جمله پسر معاون اول مجلس سنا کشته شدند، انگشت اتهام را به سمت حنیف اتمر و چند مقام امنیتی دیگر نشانه رفتند و خواستار برکناری سریع وی از مشاور امنیت ملی اشرف غنی شدند.

افزون بر این، شماری از فعالان قومی هزاره هم بار‌ها در پی وقوع رویداد‌های ضد امنیتی مرگبار علیه اعتراضات خیابانی آن‌ها به تلویح یا تصریح، اتمر را به دست‌داشتن در ناامنی متهم می‌کردند.

ژنرال دوستم نیز زمانی که در جریان یکی از مأموریت‌های جنگی خود علیه طالبان در شمال افغانستان، با کمین مرگبار آن گروه مواجه شد، انگشت اتهام را به سمت شورای امنیت ملی نشانه رفت.

با همه این‌ها و علیرغم این اتهامات سنگین، مرد سایه سیاست و امنیت افغانستان، همچنان در سایه باقی ماند؛ کسی که به دلیل پست انتصابی‌اش به عنوان مشاور امنیت ملی رئیس جمهوری افغانستان، نه در قبال هر دو اتاق شورای ملی، پاسخگو بود و نه حتی در برابر رسانه‌ها به پرسش‌ها و ابهامات بزرگی که از اتهام‌های سنگین علیه وی ناشی می‌شد، احساس مسئولیت می‌کرد.

به نظر می‌رسد وی درست همان‌گونه که سخن می‌گوید، عمل می‌کند: نرم، آرام، شمرده و خزنده و در عین حال کوبنده؛ علیرغم انگ ننگین عضویت و فعالیت در احزاب کمونیستی، برخلاف دیگر رفقای کمونیست خود «اتمر»، هرگز اهل سخنرانی‌های آتشین و میتینگ‌های کوبنده انقلابی نیست. به اعتقاد برخی او کمتر عصبانی می‌شود، زیر بار فشار‌ها نمی‌رود، اهل هیاهو و حاشیه‌سازی رسانه‌ای نیست، وارد تنش‌های لفظی با دشمنان و منتقدانش نمی‌شود؛ اما همزمان رقبایش را از میدان به در می‌کند و خود در اوج قدرت و در حاشیه امنیت باقی می‌ماند.

عبدالله عبدالله و نبردی نفس گیر برای بقا

عبدالله عبدالله رییس اجرایی معاونت اول «عنایت‌الله بابر فرهمند» و معاونت دوم «اسدالله سعادتی» در انتخابات ریاست جمهوری افغانستان، ثبت‌نام کرد.

عبدالله عبدالله در انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۱۴ اصلی‌ترین رقیب اشرف غنی، رئیس جمهوری افغانستان بود و پس از مطرح شدن ادعا‌های تقلب گسترده در آن انتخابات با میانجیگری آمریکا دولت وحدت ملی افغانستان با مشارکت غنی و عبدالله ایجاد شد.

«صلاح الدین ربانی» رهبر حزب جمعیت، ژنرال «عبدالرشید دوستم» رهبر حزب جنبش ملی و «محمد کریم خلیلی» رهبر حزب وحدت افغانستان از نامزدی عبدالله عبدالله حمایت کرده اند.

عبدالله در سخنرانی خود در هنگام ثبت نام در انتخابات گفت که هدف تیم وی تغییر در ساختار دولت از مجرای قانونی آن است. وی همچنین از طالبان خواست که به جای جنگ از راه‌های دموکراتیک وارد قدرت شوند.

عبدالله در مورد روند مذاکرت صلح افغانستان گفت: صلحی که حقوق مردم را تامین نکند و دستاورد‌های فعلی قربانی آن شود، قابل قبول نخواهد بود.

اما به نظر می‌رسد که چالش‌های عبدالله در انتخابات آتی با توجه به نارضایتی گسترده طرفدارانش در انتخابات ۲۰۱۴، شاید از غنی هم بیشتر باشد. به باور بسیاری از کارشناسان، عبدالله دیگر نه نامزدی مقتدر و چالش ساز در برابر نامزد‌های جدی و مطرح و مدعی تصاحب قدرت محسوب می‌شود و نه حزب جمعیت اسلامی از جایگاه و قدرت و اعتبار و نفوذ و اثرگذاری پیشین در سازمان دهی موجی نیرومند از حمایت‌های بزرگ قومی و سیاسی از عبدالله برخوردار است تا بتواند وی را به بخت اول ریاست جمهوری یا دستکم نامزدی چالش ساز در برابر مدعی اصلی پیروزی در انتخابات آینده، تبدیل کند.


عبدالله در طول سال‌های حضورش در دولت وحدت ملی، فراز و فرود‌های فراوانی را تجربه کرد. وی حتی در مقاطعی در برابر حزب متبوع خود جمعیت اسلامی هم موضع گرفت و با رهبران و چهره‌های کلیدی و شخصیت‌های شاخص آن مانند «عطامحمد نور»، درگیر جنگ لفظی و دچار تنش‌های سیاسی شد.

از سوی دیگر، حزب جمعیت اسلامی که پیش از این، تصور می‌شد، یک رکن اصلی مدعی قدرت در انتخابات آینده محسوب می‌شود، در فرایند شکل گیری تیم انتخاباتی به نحو غیر قابل انتظاری ازهم فروپاشید و دچار پراکندگی‌های شدید و بی سابقه درونی شد؛ به گونه‌ای که اکنون شماری از رهبران و اعضای برجسته آن مانند «محمد یونس قانونی»، «عطامحمد نور»، «محمد اسماعیل خان»، ژنرال «جرأت» و... در تیم انتخاباتی حنیف اتمر حضور دارند و از وی حمایت می‌کنند و یکی دیگر از اعضای مهم آن یعنی «امرالله صالح» نیز به تیم انتخاباتی اشرف غنی ملحق شد و به عنوان معاون اول وی منصوب شده است و احمد، ولی مسعود؛ برادر احمدشاه مسعود هم پیشتر، به صورت مستقل در انتخابات ثبت نام کرده است.

با این حساب، از حزب جمعیت اسلامی، تنها یک نام بزرگ و سنگین با سابقه‌ای طولانی از قدرت و نفوذ در گذشته، باقی مانده است؛ با توجه به این امر، حمایت حزب جمعیت اسلامی از عبدالله عبدالله، صرفا حمایت شخص صلاح الدین ربانی از اوست و این نشان می‌دهد که هم جمعیت و هم عبدالله، در پیکاری دشوار و نبردی نفسگیر، برای بقا مبارزه می‌کنند؛ بقا در عرصه سیاست افغانستان و تقلا برای احیای جایگاه پیشین خود به عنوان یک طرف ثابت معادلات قدرت و مناسبات سیاسی.

گلبدین حکمتیار؛ از جنگ طلبی تا آشتی با دموکراسی

«گلبدین حکمتیار» با معرفی «فضل الهادی وزین» از ترک تباران و «حفیظ الرحمان نقی» از قوم تاجیک به عنوان معاونان اول و دوم خود پا به عرصه انتخابات گذاشت.

حکمتیار بعد از ثبت نام در جمع خبرنگاران ضمن انتقاد به دولت افغانستان گفت: دولت هیچ برنامه‌ای ندارد، دولت عامل ادامه جنگ است چرا که نه برای صلح برنامه‌ای دارد و نه حتی اراده‌ای برای این امر.

رهبر حزب اسلامی در ادامه اظهار داشت که حکومت فعلی جوابگوی نیاز‌های مردم افغانستان نیست و از این رو این نظام باید تغییر کند.

وی، اما درباره نظام مورد نظر خود اظهار نظر نکرد و تنها گفت: نظام فدرالی، کشور را به سوی تجزیه شدن می‌برد و نظام صدارتی نیز نتیجه معکوس دارد.

به اعتقاد حکمتیار، تصمیم درباره تغییر نظام را نه ملت، بلکه لویه جرگه باید بگیرد. وی همچنین گفت: در صورت پیروزی، طرح قانون اساسی که خودش تدوین کرده است را برای تصویب به لویه جرگه ارائه خواهد داد.

حکمتیار طی اظهاراتی گفت که قرار بود با شماری از احزاب سیاسی افغانستان، ائتلاف تشکیل دهد و به عنوان یک تیم واحد انتخاباتی دررقابت‌های ریاست جمهوری آینده افغانستان حضور یابد؛ اما وی با ناکام خواندن ائتلاف‌ها در افغانستان گفت که به دلیل ضعف و ناکامی این ائتلاف‌ها مجبور شده است که به صورت مستقل در انتخابات شرکت کند.

به باور بسیاری از کارشناسان از ترکیب تیم انتخاباتی گلبدین حکمتیار تا سیاست‌ها و برنامه‌های کلی وی برای نظام و دولتداری می‌توان دریافت که سیاست‌های کلی وی هیچ تغییری نکرده و شاخص‌های تیم حکمتیار نیز کاملا با افکار، ذهنیت ها، اهداف، آمال و امیال حکمتیار و حزب اسلامی هماهنگ و همراه است.


حکمتیار با عنایت به مواضع مشهورش که از عقده و نفرت عمیق خود نسبت به شیعیان و هزاره ها، ناشی می‌شود، با نادیده گرفتن سنت معهود و رویه معمول در سال‌های گذشته هیچیک از معاونان خود را از این قوم انتخاب نکرد و وقتی در برابر پرسش خبرنگاران قرار گرفت با نیشخند و کنایه‌ای تلخ و زننده، اما معنادار گفت که خودش نمایندگی هزاره‌ها را برعهده دارد!

با این حال، از ترکیب تیم انتخاباتی رهبر حزب اسلامی چنین برمی آید که صرفنظر از بغض و نفرت و کینه دیرینه‌ای که حکمتیار نسبت به شیعیان و هزاره‌ها دارد، وی در یافتن معاون از میان دیگر اقوام افغانستان هم کار چندان آسانی نداشته است؛ زیرا همانگونه که خودش تلویحا اذعان کرد، تلاش‌های مذبوحانه اش برای تشکیل «ائتلاف» با احزاب و افراد دیگر، شکست خورده است؛ شکستی که وی به ماهیت شکننده ائتلاف‌ها در افغانستان نسبت داد که البته در جای خود، حرف درستی هم هست؛ اما در این مورد خاص، این حکمتیار بود که در تلاش برای تشکیل ائتلاف، شکست خورد.

با وجود همه این‌ها نفس حضور گلبدین حکمتیار در کارزار‌های انتخابات ریاست جمهوری آینده افغانستان، علیرغم ماهیت پارادوکسیکال و متناقض‌نمای غیرقابل درک و هضمی که این امر دارد، یک رویداد میمون و مبارک و مغتنم شمرده می‌شود؛ زیرا نشان می‌دهد که رهبر حزب اسلامی، دیگر با زور تفنگ و سرنیزه و کمربند‌های انتحاری، طمع و تمنای تصاحب کاخ ریاست جمهوری افغانستان را نمی‌کند؛ بلکه پس از ۳۹ سال دوستی با تفنگ، با انتخابات آشتی کرده است و با دموکراسی طرح دوستی ریخته است.

این تحول کوچکی نیست، انتخابات آینده افغانستان به عنوان نقطه عطفی در تاریخ دموکراسی بی رمق افغانستان، باید به خود ببالد که حکمتیار به جای آنکه در مسیر پیشرفت و پویایی آن، بمب بگذارد، با آن همراه شده و خود در کارزار‌های دموکراتیک برای تصاحب قانونمند قدرت حضور دارد.

منبع: مهر

انتهای پیام/
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.