سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

زوج نوجوانی که می‌خواهند سن ازدواج را پایین بیاورند

ویدئوی زوج جوانی که در نوجوانی ازدواج‌کرده‌اند در فضای مجازی خبرساز شده است. این زوج می‌گویند که هدفشان این بوده که بگویند زیر هجده سال‌ها کودک نیستند و حق‌دارند اگر می‌خواهند ازدواج کنند.

به گزارش  گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، دختر و پسر جوانی پشت به پرده‌ای مشکی روبه روی دوربین ایستاده‌اند، با لبخند به هم نگاه می‌کنند و خدا را به خاطر اینکه آن‌ها را در ۱۴ سالگی دختر و ۱۶ سالگی پسر باهم آشنا کرده و منجر به ازدواجشان شده است، شکر می‌کنند. این ویدئو که با هشتگ «ما_آدمیم» منتشر شد شب گذشته حسابی در فضای مجازی سر و صدا کرد. «کوثر کریمی» و «حسین جمشیدی»، زوجی که در سن و سال کم باهم ازدواج کرده‌اند، روبه‌روی دوربین ایستاده‌اند و از بقیه می‌خواهند اگر آن‌ها هم در سن کم ازدواج‌کرده‌اند یا قصد این کار را داشته‌اند، اما عرف جامعه جلوی آن‌ها را گرفته است، داستان خودشان را در شبکه اجتماعی اینستاگرام به اشتراک بگذارند.
 
درخواست آن‌ها در همین زمان کوتاه، مورد استقبال عده زیادی قرار گرفته و البته بسیاری هم با آن مخالفت کرده‌اند. انتشار گسترده این ویدئو و حواشی بعدازآن باعث شد سراغ این زوج برویم و از آن‌ها علاوه بر ماجرای آشنایی و ازدواجشان، از ماجرای ویدئوی پربازدید این روز‌های فضای مجازی هم بپرسیم.
 


شما زندگی زیر یک سقف را شروع کرده‌اید؟

هنوز نه. دو سال است که عقد کرده‌ایم و ان شاالله تا چند ماه دیگر هم قصد داریم به خانه خودمان می‌رویم.

وضعیت مالی خانواده‌ها چه طور است؟ حتماً ازنظر مالی حمایت می‌شوید.

خانواده همسرم آن‌قدر متمکن نیستند که بتوانند به ما کمک کنند. پدرشوهرم در مازندران مربی کشتی در یک باشگاه استیجاری است. حتی همسرم می‌گوید برای خرید حلقه ازدواج من، انگشتر مادرش را فروخته‌اند. اوایل آن‌ها هم زیاد موافق این ازدواج نبودند و شک داشتند که همسرم ازنظر مالی توانایی اداره یک نفر دیگر را هم داشته باشد. پدر من هم کارمند است و خانه استیجاری دارد.

شما هنوز زیر یک سقف نرفته‌اید. با توجه به اینکه همسرتان شغل ثابتی ندارد و حمایت مالی هم نمی‌شوید، فکر کرده‌اید چه طور می‌خواهید مسائل مالی را مدیریت کنید؟

ما تقریباً الآن هم مسائل مالی‌مان را از خانواده جدا کرده‌ایم. در این دو سالی که عقد کرده‌ایم هر کاری را که بگویید برای اینکه استقلال مالی داشته باشیم امتحان کرده‌ایم. خرده‌فروشی، کار‌های اینترنتی، راه‌اندازی صفحات فروش اینترنتی. از هرکدام هم مقداری پول پس‌انداز کرده‌ایم و مثلاً جشن عقد گرفته‌ایم. یا مثلاً خرید عیدمان را با پول خودمان انجام می‌دهیم. خودمان می‌خواهیم که خانواده‌ها کمترین کمک را به ما بکنند تا هرروز بیشتر مستقل بشویم.
 

مسائل مالی به زندگی‌تان فشار نمی‌آورد؟

اوایل خیلی سخت بود. مثلاً رفتیم جایی، برای برگشت حتی پول اسنپ هم نداشتیم. اما بیشتر مسیر را پیاده آمدیم و خیلی هم خوش گذشت (می‌خندد). سخت که هست، اما خیلی‌ها هم هستند که ترجیح می‌دهند ازدواج کنند و این شرایط را باهم پشت سر بگذارند. در صفحه اینستاگرام من در قسمت نظرات خیلی‌ها این را می‌گویند.

ماجرای آشنایی‌تان چه طور اتفاق افتاد؟

من کار‌های فرهنگی را خیلی دوست داشتم، از همان ۱۴-۱۳ سالگی در پایگاه‌های بسیج بودم و در جنبش‌های مختلف هم فعال بودم و کار می‌کردم. در شبکه‌های اجتماعی در راستای همین اهداف شناخته‌شده بودم. مادرم هم در همین فعالیت‌ها بود و ایشان را به‌عنوان مشاور بچه‌هایی که فعالیت فرهنگی می‌کنند هم می‌شناسند. همسرم در همین گردهمایی‌ها و همچنین از طریق صفحات من در فضای مجازی، کارهایم را دیده بودند، اما نسبت من و مادرم را نمی‌دانستند. به ایشان از قصدشان برای ازدواج می‌گویند. بعد هم آدرس یکی از صفحات مجازی من را برای مادرم می‌فرستند و می‌گویند طرف موردنظر من این خانم است. مادرم چیزی به همسرم نمی‌گوید، اما نصیحت می‌کند که در این سن و سال بهتر است دنبال درس باشد و بعد هم شغل، تا برای ازدواج آماده بشود.

همسرم تا یک سال هر کاری که به ذهنتان برسد انجام داد. درسش تمام شد و کار‌های مختلف زیادی هم امتحان کرد. الآن گرافیست است و از همان موقع هم کار‌هایی در این حوزه انجام می‌داد. بالاخره یک سال آن‌قدر اصرار کردند تا خانواده‌ام اجازه دادند به خواستگاری بیایند و بعد هم ازدواج کنیم.
 


چرا خانواده‌تان اول مخالف بودند؟

هم سن کمی داشتیم و هم اینکه شوهرم شغل ثابت نداشتند. خودم هم اصلاً در این وادی‌ها نبودم که به ازدواج فکر کنم. در خانه پدرم وضعیت خوبی داشتم و این‌طور نبود که بخواهم ازدواج کنم تا یک موقعیت‌هایی به دست بیاورم.

پس چه شد که خودتان و خانواده رضایت دادید؟

همسرم و خانواده‌اش در طول یک سال آن‌قدر رفتند و آمدند که پدر و مادرم هم به این نتیجه رسیدند که وقتی کسی در ازدواج آن‌قدر ثابت‌قدم است و علی‌رغم سخت‌گیری‌ها هنوز هم سر حرفش هست، پس می‌تواند ملزومات یک ازدواج را هم فراهم کند. درست است که همسرم شغل ثابت نداشت، اما از حرفه‌اش که کار گرافیک است کسب درآمد می‌کرد. خودم هم در این‌یک سال نظرم درباره ازدواج عوض‌شده بود و به ایشان علاقه‌مند شده بودم.

شما در آن سن و سال چه طور فکر کردید که آمادگی ازدواج رادارید؟

متأسفانه این‌طور جاافتاده که هرکس زیر هجده سال دارد و می‌خواهد ازدواج کند، موضوع او را به مسائل جنسی ربط می‌دهند. اطرافیان من اکثراً با یک نفر از جنس مخالف دوست هستند. پس یعنی این نیاز جنسی نیست بلکه بیشتر یک نیاز عاطفی است. هرکس در این سن و سال نیاز روحی دارد که با یک نفر رابطه عاطفی و محبت‌آمیز داشته باشد. من هم این نیاز را در خودم حس می‌کردم، اما گفتم چرا بروم سراغ نوع گناه دارش! دین که ازدواج را تأیید می‌کند، روان‌شناس‌ها هم که می‌گویند ازدواج هزاران مزایا دارد، یک نفر دیگر می‌گوید ما با هیچی ازدواج کردیم، اما همه‌چیز را دوتایی ساختیم. گفتم خب چرا من ازدواج نکنم؟

اما داشتن شغل برای ازدواج لازم است!

شغل که لازم است. اما اینکه این شغل باید ثابت و رسمی باشد را عرف جا انداخته است. پدرخانم من هم به خاطر همین نبود شغل ثابت، بعد ازیک‌سال و خورده‌ای راضی شدند که ما به خواستگاری برویم. اما همین الآن دوستان من از صبح تا شب‌کار می‌کنند، کار ثابت هم دارند، اما وقتی می‌گوییم ازدواج کن، می‌گوید نمی‌شود خرج دارد. اما خدا در قرآن گفته روزی را خودم می‌دهم.

خانواده تان مذهبی هستند؟

پدر و مادرم زیاد مذهبی نیستند. خانواده همسرم از ما مذهبی‌تر هستند. اما همین پدر من که شاید مذهبی به‌حساب نیاید همیشه می‌گوید روزی را خدا می‌دهد. درحالی‌که من مذهبی‌های زیادی را دیده‌ام که به خاطر همین مسائل مالی مانع ازدواج فرزندانشان می‌شوند.

به این فکر کرده‌اید که شاید بعد‌ها از ازدواج زودهنگام پشیمان بشوید؟

من یک‌دفعه‌ای ازدواج نکردم. این‌طور نبود که بروم خواستگاری و پدرخانمم دخترش را به من بدهد! نزدیک دو سال با خودم کلنجار رفتم و فکر کردم. با روحانی‌ها و افراد باتجربه زیادی مشورت کردم. آمادگی‌اش را داشتم و با چشم‌بسته جلو نرفتم که بگویم الآن این مشکل پیش آمد، من توانایی‌اش را ندارم پس طلاق بگیرم!
 

از ماجرای ویدئوی پرسروصدایی که منتشر کردید بگویید. چه طور شد تصمیم گرفتید این ویدئو را بسازید؟

ما درباره لایحه‌ای که سن ازدواج را محدود می‌کرد شنیده بودیم و می‌خواستیم درباره این موضوع کاری انجام بدهیم. تصمیم گرفتیم از پتانسیل صفحه اینستاگرام من استفاده کنیم و بقیه هم تجربیاتشان را بگویند. من از طریق صفحه‌ام می‌دانستم که خیلی‌ها زیر بیست سال ازدواج‌کرده‌اند و خوش‌بخت هستند. خب صدای ما و این‌ها هم باید شنیده می‌شد و ما باید می‌گفتیم که کودک نیستیم. دغدغه‌مان این بود که خیلی‌های دیگر مثل ما هستند که دوست دارند ازدواج کنند، اما عرف و خانواده‌ها مانع آن‌ها می‌شوند.

ویدئو خیلی حرفه‌ای درست‌شده بود. ساخت آن را به‌جایی سفارش دادید؟

نه. همسر من گرافیست است و دوربین مناسب دارد. متن و سناریو را هم خودمان نوشتیم و با همان دوربین همسرم کار را ضبط کردیم. البته تدوینش را یکی از دوستان همسرم انجام داد و این ویدئو برایمان حتی یک هزار تومان هم خرج نداشت.

مسیح علی‌نژاد هم پستی درباره ویدئوی شما گذاشت و گفت: تبلیغ ازدواج کودکان است.

تفاقاً خیلی خوشحال شدیم که او این پست را گذاشت. تا قبل از این شاید ذره‌ای شک کرده بودیم که نکند کارمان درست نباشد. اما وقتی علی‌نژاد آن پست را گذاشت و طرفدارانش شروع به فحاشی به ما کردند فهمیدیم راه را درست رفته‌ایم. علی‌نژاد قسمت دوم این ویدئو را حذف کرده بود. چون در قسمت دوم ما دلیلمان از انتشار این ویدئو را می‌گوییم و او حتماً ترسیده که نکند طرفدارانش حرف درست را هم بشنوند.
 
منبع: فارس

انتهای پیام/
برچسب ها: ازدواج ، ازدواج آسان
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
نظرات کاربران
انتشار یافته: ۸
در انتظار بررسی: ۰
داریوش
۱۹:۵۸ ۰۲ اسفند ۱۳۹۹
امیدوارم بعدا پشیمون نشید
محمد حسین
۱۹:۳۱ ۳۰ آذر ۱۳۹۹
این بهترین کار ممکن بوده
با اینکه سختی کشیدید اما قطعا از افتادن به گناه خیلی خیلی بهتره
ایشالا بقیه هم به این رشد عقلانی و اجتماعی برسند و حرف های بیهوده مثل مطلقه شدن و اینها رو مطرح نکنند
ناشناس
۰۹:۲۹ ۰۹ آبان ۱۳۹۹
احسنت به این تربیت درست
به خانواده هردوتون بیشتر تبریک میگم
شما بهترین الگوهستید برای جوانهای ما
ناشناس
۱۲:۰۹ ۲۱ فروردين ۱۳۹۹
بهترین کارو کردید. دمتون گرم جنگ با بعضی از عرف های پوچ وبیهوده جامعه واقعاً کار خیلی سختیه. امیدوارم نا امید نشوید بایکدیگر ادامه دهید. با آرزوی خوشبختی برای شما.
پریسا
۱۲:۵۱ ۲۰ فروردين ۱۳۹۹
همینا چند سال دیگه طلاق میگیرن و دختره تو سن ۲۰ سالگی زن مطلقه میشه
الهام
۱۲:۴۴ ۰۶ بهمن ۱۳۹۷
انشاالله خوشبخت باشید در کنار هم تا همیشه و اهدافتون رو فراموش نکنید .چقدر دوست داشتنی بقول یه روانشناس معروف هر دوی شما به عنوان همسر تربیت شده بودید
ناشناس
۰۱:۳۷ ۰۵ بهمن ۱۳۹۷
۲۸سالمه. هنوز کار پیدا نکردم.
ناشناس
۱۱:۵۱ ۰۴ بهمن ۱۳۹۷
انشاااله خوشبخت شوند کار درستی انجام دادند
ناشناس
۰۹:۵۱ ۰۴ بهمن ۱۳۹۷
احسنت واقعا کار خوبی کردید،
به نظر من ازدواج تو سن پایین به شرطی که طرف مقابل به بلوغ اجتماعی، بلوغ عاطفی و... رسیده باشه خوبه،
وقتی ازدواج وقتی تو سن پایین باشه فساد و گناه تو جامعه کمتر می‌شه و آمار ازدواج در سنین بالا از بین می‌ره و از همه مهمتر تفاوت سنی پدر و مادر با فرزند هستش که با ازدواج تو سن پایین این اتفاق می‌افته و پدر و مادر راحت‌تر می‌تونن فرزندانشون رو درک کنن.

البته درسته که با اوضاع اقتصادی فعلی سخت می‌شه ازدواج کرد ولی وقتی دو طرف و خانواده‌ها همدیگه رو درک کنن راحت‌تر می‌شه ازدواج کرد،
بعضی مراسم‌های اضافه حذف بشه و بعضی چیزها که واقعا غیرضروری هست رو می‌شه نگرفت، من و همسرم هم همین کارو کردیم زندگی رو آسون گرفتیم، حتی حلقه‌ ازدواچ‌مون رو نقره گرفتیم و خیلی چیزهای اضافه رو حذف کردیم.
جهیزیه در حد خیلی معمولی و خریدهای عروسی رو در حد ضروری گرفتیم، اتفاقا خیلی‌ها تو مراسم ما اومدن و از این کار ما خوششون اومد گفتن چقدر خوبه که اینقدر ساده گرفتید.
شاید در نظر بعضی‌ها این کار اشتباه باشه ولی مهم دو طرف هست که همدیگه رو درک کنن، باور کنید بعدش که وارد زندگی بشوید می‌بینید که ارزشش رو داشته.