به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، ثروتمندترین مرد جهان و بنیان گذار آمازون از همسرش پس از سالها زندگی مشترک، جدا شد. براساس اخبار منتشر شده، «جف بزوس» با «سانچز» که یک مجری تلویزیون است، رابطه داشته و این افشاگری منجر به پایان ۲۵ سال زندگی مشترک «مکنزی» با «بزوس» شده است. شاید برای تان جالب باشد که بدانید بلومبرگ با استناد به عقیده حقوق دانان نیویورکی اعلام کرده پس از جدایی بزوس از همسرش، ثروت وی به طور برابر بین زن و شوهر تقسیم خواهد شد و به این ترتیب خانم مکنزی با ۶۹ میلیارد دلار ثروت، ثروتمندترین زن جهان خواهد شد. با این حال و به بهانه این خبر، به سه سوال مهم درباره خیانت پاسخ میدهیم.
بیشتربخوانید : رازهای کلیدی برای ازدواج موفق
در ارتباط میان یک زوج یکی از مهمترین شاخصههای ارتباطی، داشتن احساس تعلقی است که مابین دوطرف در جریان است. این احساس تعلق به لحاظ عاطفی، احساسی و جنسی وجود دارد. از یک منظر میتوان ازدواج را نوعی قرارداد اجتماعی و قانونی در نظر گرفت که زنان و مردان برای با هم بودن منعقد میسازند و با برگزاری مراسمی همچون ازدواج آن را به دیگران نیز اعلام میکنند. یکی از الزاماتی که این قرارداد اجتماعی در پی دارد، تعهدی است که دو طرف درباره تعلق انحصاری عاطفی و احساسی به یکدیگر میدهند. تعهدی که زن و مرد در یک رابطه زناشویی به یکدیگر دارند، بسیار مهمتر از پیوند آنان است و علاوه بر وجوه مختلف، وجوه مهمی شامل تعهد عاطفی و حمایتی را دربر میگیرد. منظور از تعهد عاطفی، وجود علاقه مندی به شخص مقابل و تامین نیازهای عاطفی دیگری است. تعهد جنسی نیز تامین نیازهای غریزی و جنسی هر یک از دو طرف است به صورتی که هیچ یک کمبودی را احساس نکنند. زمانی که فرد برای برآوردن نیازهای عاطفی یا جنسی به سوی شخص دیگری به جز همسر و شریک خویش میرود، خیانت رخ داده است. به عبارت دیگر خیانت زمانی اتفاق میافتد که زن یا مردی در یک رابطه دو نفره، اقدام به برقراری رابطهای خارج از رابطه رسمی در هر سطحی کنند. وقتی زن و مردی در یک رابطه بلند مدت قرار میگیرند و تمایل خود را بر وجود تعهد اعلام میکنند، موظفند بر تعهد خود پایبند باشند. در غیر این صورت خیانت رخ میدهد. در واقع خیانت لزوما جنسی نیست و طیف گستردهای از اعمال و رفتار را شامل میشود.
هرگونه پنهان کاری مرتبط با مسائل عاطفی و احساسی درباره ازدواج خیانت محسوب میشود؛ حتی اگر دلیلی که فرد ارائه میکند مکدر نکردن همسر باشد باز فعل خیانت رخ داده است. از آن جایی که هرگونه رابطه خارج از چارچوب زناشویی خیانت محسوب میشود، روابط تلفنی و اینترنتی همراه با تمایلات و گرایشهای عاطفی و جنسی و حتی خیال پردازی مداوم با شخص دیگری را میتوان نوعی خیانت محسوب کرد که میتواند در طیف گستردهای از خیانت دسته بندی شود. خیانت اشکال مختلفی دارد مانند درددل کردن با یک غریبه غیرهمجنس و در میان گذاشتن مسائل خصوصی، گفتگوهای صمیمانه خارج از عرف و مواردی که شخص از همسر خود پنهان میکند. در خیانت جنسی ممکن است وجه عاطفی و صمیمانه با شخص سوم وجود داشته باشد یا نداشته باشد و صرفا به دلایل هیجانی رخ داده باشد.
دلایل مختلفی را میتوان برای این مسئله برشمرد. در مرحله اول میتوان به این مسئله اشاره کرد که دید واقع بینانه از ازدواج و به صورت کلی روابط انسانی میتواند عامل بسیار مهمی در پیشگیری از خیانت در نظر گرفته شود. در واقع زمانی که افراد دلایل نادرستی را برای انتخاب همسر در نظر میگیرند و انتظارات غیرواقع بینانهای از ازدواج و کارکردی که بودن در کنار دیگری برای شان به ارمغان میآورد، دارند پس از مدتی از شروع زندگی زناشویی ناامیدی و یاس را تجربه خواهند کرد. در چنین حالتی در صورتی که متوجه این موضوع نباشند که به چه دلیل چنین احساسات ناخوشایندی را تجربه میکنند، ممکن است فکر کنند فرد دیگری میتواند فرد رویایی شان باشد و در جست وجوی او مرتکب خیانت به همسرشان شوند. غافل از آن که چیزی که نیاز به اصلاح دارد بیش از هر چیز باورها و رویکردی است که راجع به روابط انسانی دارند. از دیگر دلایل میتوان به فقدان مهارتهای زناشویی و حل مسئله در افراد اشاره کرد. بدون شک هر رابطه بلند مدتی با مشکلات و فراز و فرودهای بسیاری روبه روست و در صورتی که افراد ندانند چگونه رابطه زناشویی خود را پرورش دهند؛ رفته رفته در تامین نیازهای عاطفی یکدیگر ناکام خواهند ماند و بستر ارتباطات فرازناشویی مهیا خواهد شد. اعتماد به نفس پایین و خودانگاره منفی نیز میتواند از دلایل خیانت محسوب شود. در واقع فرد میخواهد با برقراری روابط فرازناشویی به خود ثابت کند همچنان خواستنی و توانمند است. از سوی دیگر هیجان خواهی و اعمال پنهانی میتواند برای برخی از افراد جذاب به نظر برسد. به صورت کلی افرادی که در معرض برخی اختلالات بالینی هستند، بیشتر محتمل است که خیانت کنند مانند اشخاصی که دچار ضعف شخصیت یا ناتوانی در کنترل تکانه هستند.
مهمترین مسئله این است که فرد بلافاصله خود را محاکمه نکند و مقصر نداند. تجربه احساس خشم و عصبانیت در چنین حالتی کاملا طبیعی است. لازم است که فرد پیش از هر چیز احساسات خود را به رسمیت بشناسد و آن را نادیده نگیرد. در قدم بعدی لازم است که فرد از هرگونه اقدام و تصمیم سریع خودداری کند. همواره به خاطر داشته باشید زمانی که تحت تاثیر هیجانات شدید هستید، زمان مناسبی برای واکنش نشان دادن و تصمیم گیری نیست بنابراین کمی به خود زمان دهید. در صورت امکان زمانی را از فردی که به شما خیانت کرده است، فاصله بگیرید و در کنار دوستان یا خانواده و کسانی که به آنان اطمینان دارید و میتوانید با آنها صحبت کنید، باشید. درباره اتفاقات پیش آمده صحبت کنید و تحت حمایت و پشتیبانی ایشان قرار گیرید. پس از این که کمی آرامتر شدید با همسرتان صحبت کنید. دلایل خیانتش را جویا شوید و بکوشید تجزیه و تحلیل کنید که چرا چنین اتفاقی رخ داده است. پس از آن میتوانید تصمیم بگیرید که چقدر این دلایل قابل برطرف شدن است و این که آیا میخواهید به رابطه خود ادامه دهید و او را ببخشید یا خیر؟ هر تصمیمی که در این باره میگیرید، به خاطر داشته باشید که احساس مورد خیانت واقع شدن میتواند منجر شود که احساس ضعیف بودن کنید؛ بنابراین بسیار حائز اهمیت است که دوباره احساس قدرت و خودمختاری را در خود پرورش دهید. کارهایی را که باعث میشود احساس بهتری راجع به خودتان داشته باشید و به صورت موثر و صحیحی احساس عزت نفس به وجود آورد، انجام دهید. فراموش نکنید بهتر است از یک روان شناس کمک تخصصی دریافت کنید. او به شما کمک خواهد کرد دید واقع بینانه تری به این مسئله پیدا کنید.
منبع: روزنامه خراسان
انتهای پیام/