در این کار با کارگردانی کار می کردم که نسبت به صدا اشراف داشت. میدانستم استاد صدا بالای سرم است و متوجه کوچکترین خطا میشود و دستم را برای کارهایی که میتوان در صدای فیلم انجام دهم، باز میگذارد.از این نظر با بیشتر کارهایی که انجام دادم، متفاوت بود.
این فیلم به دلیل فیلمنامه، شرایط متفاوت در زمانها و مکانهای مختلف ، تجربه کردن فضاهای متفاوت از تاریخ و حرکت از فضای رئال به سمت فضای تاریخی برای من تجربه خوب، سخت، دوست داشتنی، عجیب و متفاوت بود.
در این رابطه نمیتوانم نظری بدهم، اما ثابت شده کارهای هنرمند از «دزد عروسکها» تا «مومیایی ۳» و «مردعوضی» همیشه خوب و متفاوت بوده و مخاطب را غافلگیر کرده است.
سریالهایی مانند «زیرتیغ» جذاب بوده است.امیدوارم این فیلم نیز نظر مردم را جلب کند، چون میدانم تمام گروه و خود هنرمند زحمات زیادی برای آن کشیدند.
فکر میکنم در بخش ماشین کامارو، کار خیلی سخت بود چون زمانی که روشن میشد صدای زیادی داشت و انگار صدای تانک میداد و صدابرداری آن سخت بود، اما با همفکری گروه تولید و مدیر تولید مهدی بدرلو توانستیم کار را انجام بدهیم.
تمام تلاشم را میکنم که طبق سلیقه و تجربهای که طی سالهای دستیاری به دست آوردم تا آنجایی که امکان دارد از میکروفون کمتر استفاده کنم که در کامارو نیز این اتفاق افتاد و سعی کردم تفاوت شنیداری بین زمان حال و گذشته را ایجاد کنم.
سمفونی نهم در کنار هنرمند و یک گروه تهیه و تولید حرفهای تجربه شیرین و خوبی بود همچنین کار کردن در کنار آقایان مهرگان و بهمنش به خوبی پیش رفت.
به نظرم فیلم «قسم» کلا فرق داشت و با کارهایی که کار کردم و حتی فیلمهایی که دیدم و شنیدم به طور کلی فرق داشت.
این فیلم بالاترین جایگاه را از نظر فنی دارد و اگر قرار باشد یک آدمی در هرکاری به یک تکاملی برسد و بتواند تمام تجربیاتش را از ریز و درشت در جایی استفاده کند مثل نقاشی که تمام هنرش را در یک اثر پیاده کند و یا فوتبالیستی که از تمام تکنیکش در یک بازی بهره ببرد تمام وجود من و همکاران بخش صدا در فیلم «قسم» جمع شد.
حال و هوای فیلم خاص است به این شکل که تا کنون تجربه نشده است و قطعا کار متفاوتی در پرونده کاری تنابنده است.
بخش صدابرداری در اتوبوسی بود که صدای بسیار زیادی داشت بطوریکه حتی دیالوگهای معمولی بین عوامل هم شنیده نمیشد و باید برای آن فریاد میزدیم، این سختترین بخش کار برای صدا بود که حذف صدای موتور و چگونگی نصب میکروفون در اتوبوس و گرفتن بوم در آن جا سخت بود و همین الان هم که یادم میآید نمیدانم چطور کار را ضبط کردیم.
به شخصه برای اولین بار در این سالها از شش میکروفون مینی گان ۴۱۶ استفاده کردم و سیستم خاصش این یود که جای میکروفون گذاری کم بود و شرایط استفاده از میکروفون «هاش اف» به دلیل تعداد زیاد بازیگران را هم نداشتیم.
تمام ذره ذره وجودم را در این فیلم گذاشتم. من و حمید محمودی همکارم احساس میکردیم پس از برداشت هر پلان، تمام و خالی میشویم، چون سختی و فشار پلانها بالا بود و این خاصترین قسمت فیلم برای ما بود.
انتهای پیام/