نویسنده کتاب سیاست و حکومت در نهجالبلاغه، افزود: کلمه «سیل» در محاورات عوامانه فارسی، معمولاً به معنای آب فراوانی به کار میرود که موجب بروز خسارت است؛ اما در عربی چنین نیست. نه اختصاصی به جریان آب دارد و نه صفت زیانبار بودن در آن شرط شده است؛ بلکه جریان فوقالعاده و غیرطبیعی هر چیز را میتوان «سیل» نامید.
وی ادامه داد: بنابراین اینکه امام علی(ع) میفرماید: «یَنْحَدِرُ عَنِّی السَّیْلُ»؛ یعنی همواره از من سیل سرازیر است. اما سیل از چه نوعی و از چه جنسی؟ با توجه به عدم ذکر نوع و جنس، میتوان آن را اشاره به عموم فضائل و برکاتی دانست که ممکن است از یک انسان به سوی دیگران سرازیر شود؛ یعنی هر چه به سود بشریت است از او به سوی ما جاری است؛ آن هم با حجمی غیرطبیعی و بدون انقطاع. از همین جا معلوم میشود که زمامدار باید کسی باشد که از حکومتْ سود شخصی نمیبرد ولی سودش به همه میرسد.
اسماعیلی در ادامه به این فرمایشات امیرالمومنین(ع) اشاره کرد که میفرمایند: «والی نباید به سبب مقام برتری که به دست آورده و یا قدرتی که در اختیارش نهاده شده است، رفتارش با رعیّت دگرگون شود؛ بلکه باید نعمتی که خداوند قسمت او کرده، وی را به بندگان او نزدیکتر و به برادرانش مهربانتر گرداند.»
وی در پاسخ به اینکه چرا امام علی(ع) برای اثبات افضلیت و احقیت خویش به جای تأکید بر شایستگیهای فردی، به نصب الهی و نص نبوی استناد نکردهاند؟ گفت: مبنای نصب و نص هم شایستگیهای فردی است. نصب الهی و نص نبوی بر پایه شایستگیهای او بوده است نه تمایلها و وابستگیها. همچنین آنچه در آن زمان برای مخاطبان امام غیرقابل انکار بوده و به آن اعتراف میکردند، همین شایستگیهای منحصر به فرد بوده است. آنان نصب و نص را منکر شده بودند و امام ابتدا دست روی چیزی گذاشت که قابل انکار نبود.
منع خودستایی و جواز آن به هنگام ضرورت
این مفسر نهجالبلاغه در پاسخ به پرسش احتمالی دیگری مبنی بر اینکه «چرا حضرت از خود به این زیبایی تعریف میکند؟ آیا این به معنای خودستایی نیست؟»، خاطرنشان کرد: در زشتی و ممنوعیت خودستایی تردیدی نیست، اما استثنای آن را هم نباید از یاد برد. در جایی که ضرورت وجود دارد خودستایی هم جایز است و البته با نگاه دقیقتر دیگر اصلاً خودستایی نیست. شخصی از امام صادق(ع) پرسید: آیا جایز است کسی خود را بستاید؟! امام ششم در پاسخ فرمود: «اگر ناچار شود: آری. آیا نشنیدهای این سخن یوسف را که گفت: مرا بر خزاین زمین بگمار که من نگهدار و دانایم.»
محسن اسماعیلی افزود: امیرمومنان نیز چارهای جز بیان اجمالی فضایل خود نداشت. او برای بیان حقیقت، دفاع از حکم خدا و رسول و تبیین انحرافی بزرگ ناچار بود سربسته چیزی هم از خود بگوید. اگر نمیگفت، مردم آن روزگار و پس از آن، آیا نمیگفتند: «لابد خودش هم برتری دیگران را قبول داشته که سکوت کرده است؟» برای همین بود که تا مضطر نمیشد، چیزی نمیگفت. ضمن آنکه فضایل امام چیز پنهانی نبود که کسی منکر آن باشد.
علت دشمنیها با امام علی(ع) و کنار نهادن او
نویسنده کتاب «درسهای ماندگار؛ نگاهی نو به نهجالبلاغه» در پایان جلسه شرح و تفسیر نهجالبلاغه در واکاوی علت مخالفتها و دشمنیها با امام علی(ع)، گفت: به راستی چرا با این همه فضیلت، آن همه با امیرالمومنین دشمنی کردند؟ چطور توانستند دیگران را بر او ترجیح دهند؟ علت دشمنی با او همان فضیلتهای منحصر به فردی است که از آن برخوردار بود. تاریخ همیشه شاهد دشمنی با برترینها بوده است. برتر بودن جرم کمی نیست! به قول مولوی: «دشمن طاووس آمد پرّ او».
منبع:مهر
انتهای پیام/