بر هیچ کسی پوشیده نیست که ایران پیش از انقلاب به دنبال پیروی سیاستهای آمریکا بود و شاهان مزدور ایرانی هیچ کاری جز دنبالهروی از سیاستهای اربابان خود نداشتند، در این شرایط با روی کارآمدن کارتر، رئیسجمهور جدید آمریکا مسائلی همچون حقوق بشر را رواج دادند.
شاه که پیشتر تحت فشار ایالات متحده آمریکا به اصلاحات ارضی و انقلاب سفید مبادرت ورزیده بود، بار دیگر ناچار بود تحت فشار واشنگتن تغییراتی را در سیاستهای خود بوجود آورد.
این مسئله تبعاتی را برای شاه مستکبر ایران به همراه داشت چرا که کارتر در شعارهای انتخاباتی خود وعده گسترش حقوق بشر و آزادی ملتها را عنوان کرده بود و این مسئله با سیاستهای محمدرضاشاه در تضادی آشکار بود.
از این رو فضای باز سیاسی یکی از این موضوعات بود که شاه ادعاهای بسیاری را برای اجرایی شدن آن داشت و به دلیل آن که تنها تلاشش درصدد کسب محبوبیت در میان رهبران خارجی به ویژه روسای جمهور آمریکا بود، این مسئله نیز در کشور اجرایی شد، اما زمان زیادی نگذشت که دروغگویی شاه مزدور ایران برای همگان اثبات شد.
انتحار سیاسی محمدرضا شاه در آستانه سرنگونی
محمدرضاشاه همزمان با سالروز کشف حجاب دست به ریسک بزرگی زد که بعدها از آن به عنوان انتحار سیاسی یاد شد. اقدامی که اگرچه رژیم پهلوی با آن درصدد شناسایی مبارزان انقلاب بود، اما عملا باعث وحدت همه جریانها و گروههای سیاسی در کشور شد.
روزنامه اطلاعات در صفحه هفتم شماره ۱۵۵۰۶ با درج مقالهای با عنوان «ایران و استعمار سرخ و سیاه» با نام مستعار احمد رشیدی مطلق، نظر خوانندگان را بهسوی خود جلب کرد. این مقاله با توهین به ساحت بنیانگذار کبیر انقلاب، قیام ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ را نتیجه همکاری استعمار سرخ (تودهایها) و استعمار سیاه (روحانیون) در مقابل انقلاب سفید شاه و ملت توصیف کرده بود.
به گفته کارشناسان تاریخی، درباریان شاه نقل میکنند گویا این مقاله از یک محاسبه غلط نشأت گرفته بود و رژیم پهلوی به گمان اشتباه خود قصد داشت زیر لوای حقوق بشر کارتر، همزمان هم به شخصیت رهبر نهضت اسلامی اهانت کند و از او انتقام بگیرد و هم در زیر پوشش فضای باز سیاسی مخالفین و انقلابیون را شناسایی کند.
اما پرسشی که در اینجا مطرح میشود آن است که چرا در طول دوران پهلوی اول و دوم ما بارها شاهد توهین مقامات و نشریات حکومتی به ساحت روحانیون بودیم، اما هیچ کدام به این اندازه مورد اعتراض مردم و روحانیت قرار نگرفت.
دلیل این مسئله را باید در بستر تاریخی این واقعه جستجو کرد چراکه فارغ از توهینهای این مقاله نسبت به ساحت روحانیت و چهره امام راحل، هنوز زمان زیادی از شهات حاج آقا مصطفی خمینی فرزند بنیانگذار انقلاب اسلامی، به دست عوامل رژیم نگذشته بود و از طرفی این مسئله منجر به آشکار شدن پشت پرده شعارهای توخالی حقوق بشر کارتر و فضای باز سیاسی شاه به مردم ایران و مردمی شدن نهضت و شرکت هرچه بیشتر تودههای مردمی و مذهبی شد.
دومینویی که زمینهساز پیروزی انقلاب اسلامی شد
دومینوی اتفاقات زمینهساز برای پیروزی انقلاب اسلامی پس از انتشار این مقاله تا جایی پیش رفت که شاهد قیامها و اعتراضهای مختلف مردم نسبت به این مسئله بودیم و تنها یکی از این اتفاقات تجمعات قیام ۱۹ دیماه سال ۵۶ مردم قم بود که در نهایت منجر به سقوط رژیم پهلوی در ۲۲ بهمن ۵۷ هستیم.
حضور علما و اهمیت نقش قم و تأثیر روحانیون بر مسیر انقلاب هم یکی از موضوعاتی است که باید به آن توجه کرد. قم همواره یکی از کانونهای مبارزات سیاسی بوده است.
قیام روحانیون و حوزه علمیه قم در قیام ۱۵ خرداد ۴۲ یکی از وقایع مهم در زمینهسازی برای پیروزی انقلاب اسلامی بود کما اینکه پیش از آن هم مطرح شدن موضوعاتی مانند لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی، کاپیتولاسیون و دستگیری امام راحل جرقه اعتراضات در مردم این شهر انقلابی رقم خورده بود.
نقش علما و روحانیت در بصیرتافزایی مردم در واقعه ۱۹ دی
اما آنچه نباید فراموش کرد این است که بدانیم قیام مردم قم در واقعه ۱۹ دی نقطه عطف تأثیرگذار و مهمی بود که زمینهساز شکلگیری حماسهای بزرگ شد. اتفاقی که با انتشار یک مقاله آغاز شد، اما ادامه آن با تعطیلی کلاسهای طلّاب علوم دینی و تجمع آنان در مسجد اعظم این شهر همراه بود.
پایان بند این گزارش شاید بازخوانی سخنان تاریخی مقام معظم رهبری درباره واقعه ۱۹ دی ۵۶ باشد که در این رابطه فرمودهاند: «از سالهای آخر دههی اول انقلاب به بعد، دشمنان انقلاب و جبههی دشمن با استفاده از کارشناسهای ایرانی یک سیاستی را طراحی کردند که از قم آنتیتز انقلاب درست کنند. همان طور که انقلاب از قم جوشید، یک ضد انقلاب هم از قم به وجود بیاورند. قم حوزه روحانیت است. حوزه علمیه ظاهراً در قم است، اما این جمع حوزوی در معنا در همهی کشور منتشر است.»
رهبر معظم انقلاب در ادامه بیانات خود میافزایند: «این طلبهی قمی که در قم ساکن است، در شهر خود، در روستای خود صاحب نفوذ است. از سرتاسر کشور در اینجا جمعاند. آن روزی که افراد این حوزه برای تعطیلی یا برای کاری به منازل خود میروند، معنایش این است که حوزه در سرتاسر کشور منتشر میشود. پس هر فکری در اینجاست، هر ایدهای در اینجاست، هر عزم و ارادهای در اینجاست، هر حرکت و جهتگیری در اینجاست؛ در واقع در سرتاسر کشور یک امتدادی دارد؛ این را بیگانهها نمیفهمیدند؛ آمریکاییها نمیتوانستند این حقیقت را تحلیل کنند؛ این را یک خودی، یک ایرانی، یک آشنا به طبیعت روحانیت میتوانست بفهمد؛ این را به آنها یاد دادند؛ لذا سعی کردند در قم زمینه فتنه را فراهم کنند.من، چون نمیخواهم از کسی اسم بیاورم، اسم نمیآورم و عبور میکنم. در همان سال ۵۸ و ۵۹، هم مردم قم، هم مردم تبریز حماسه آفریدند؛ نه فقط حماسهی آمدن توی میدان و مشت گرهکردن، بلکه حماسهی معنوی، حماسهی شعور، حماسهی تحلیل درست. بعد از رحلت امام هم به شکل دیگری همین اتفاق در قم افتاد. اینجا هم مخالفین و دشمنان - عمدتاً دشمنان بیرون مرز؛ اصل آنهایند - طراحی کرده بودند که بتوانند این آنتیتز را در اینجا به وجود بیاورند. اگر قمیها غافل بودند، اگر جوانهای قم از تحلیل عاجز بودند، اگر آن هوشمندی لازم را نمیداشتند، مشکلات بیش از اینها میشد؛ این حقیقت امر است، این بیان واقع نسبت به مجموعهی جوان در قم است.»
در نهایت باید به این مسئله اشاره کرد که نقش مراجع و روحانیون تراز اول در کنار آگاهی مردم همواره موجب بصیرتافزایی مردم در برهههای مختلف انقلاب شده است، مسئلهای در آستانه انقلاب و تحت تأثیر حوادثی که وحدت حداکثری روحانیون را به دنبال داشت، قم را به شهری مهم در تحولات انقلاب تبدیل کرد و با رقم زدن وقایعی، چون قیام ۱۹ دی ۵۶، زنگ انقلاب را به صدا درآورد.
انقلابی که اکنون در آستانه جشن چهل سالگی پیروزی باشکوهش قرار دارد و این مسئلهای گویای بر باد رفتن آرزوهای دشمنان برای این انقلاب است.
انتهای پیام/