یادداشت، سرمقاله، عناوین و گزارشات ویژه روزنامههای و جراید سراسر کشور هجدهم دی ماه به شرح زیر است:
معمای چشمانداز کبود
محمد ایمانی کارشناس مسائل سیاسی در یادداشت امروز کیهان با عنوان " معمای چشمانداز کبود " نوشته؛ ۱- این حکمت از امیر مومنان علیهالسلام است که فرمود: «إِذَا ازْدَحَمَ الْجَوَابُ خَفِیَ الصَّوَابُ. هنگامی که پاسخ، فراوان و درهم شود، (پاسخ) درست پنهان میماند». یک ویژگی فضای مجازی، کثرت تردید و تشکیک، و انبوهی پاسخهاست؛ چنانکه یافتن پاسخ صحیح برای مخاطب دشوار میشود. این، صرفا ارزیابی ما نیست بلکه موجب دغدغه در غرب شده است. مجله نیوزویک ژوئن ۲۰۱۷ نوشت «چگونه انبوه اطلاعات و دادهها، دموکراسی و انتخابات را به فساد میکشاند و نابود میکند؟ (با) مغزشویی».
۲- قضاوت درباره موقعیتی که انقلاب اسلامی در چهلسالگی خویش ایستاده، عملا در فضایی پر ازدحام و جنجال انجام میشود. علت روشن است. در کنار قضاوتی که هر کدام ما میتوانیم داشته باشیم، قدرتهای معارض با جمهوری اسلامی میکوشند قضاوت مطلوب خود را تحمیل کنند. آنها نفس چهل سالگی یک انقلاب مستقل و معارض با تحمیل ابرقدرتها را نابودکننده سلطه خود میشمارند. به یک معنا، هدف اصلی پروژه براندازی نرم، انداختن نظام و انقلاب از چشم مردمی است که خود، ریشههای این حرکت بالنده و پیشرونده هستند. ناامید و بیاعتماد کردن مردم، حرف اصلی را در این هجوم رسانهای میزند.
۳- چهلسالگی انقلاب، با امتحان پس دادن طیف تجدیدنظرطلب، مردّد و مرتجع نسبت به اصول راهبردی مقارن شده است. این طیف که از افراد سهلاندیش نسبت به دشمن تا عناصر نفوذزده و ماموریتدار را شامل میشود، نمیخواهند مسئولیت عواقب نسخهای را که پیچیده و راهی را که به عنوان در باغ سبز نشان دادهاند، بپذیرند؛ بنابراین با بیصداقتی، ناکارکردی و بدعملی خود را پای انقلاب مینویسند. این، نقطه غبار آلود کردن فضا برای سلب امکان قضاوت درست از مردم است.
۴- این طیف، چون تحت فشار شدید افکار عمومی درباره وعدههای وارونه خویش هستند، وعدهها را انکار میکنند و به شبههافکنی یا ساختارشکنی، و دامن زدن به التهاب متوسل میشوند. اینجاست که وسط نقشه دشمن نقشآفرینی میکنند. بلکه تبدیل به نقطه پرگار عملیات دشمن و تکیهگاه اهرم فشار او میشوند. آنها هرچه جلوتر میروند، برای مردم ملالانگیزتر میشوند و لاجرم، دُز رادیکالیسم را بالاتر میبرند. رسانههایی که سازوکار داغ کردن موضوعات دست آنهاست، این پیادهنظام قافیهباخته را چنان شرطیسازی میکنند که از نقطهای به بعد، تبدیل به مهرهای منفعل و آلت دست میشوند.
۵- افراطیون، زمانی ساز خروج از حاکمیت مینواختند، اما در چند انتخابات اخیر، به تناسب، تبدیل به شریک یا پادوی احزاب اشرافی شدند. آنها در انتخابات ۹۲ و ۹۴ و ۹۶ گفتند ما تضمین فلان نامزدها و فهرستها هستیم، اما حالا میگویند ما نامزد نداشتهایم و مسئولیت عمل آنها در دولت و مجلس با ما نیست! یکی از همینها درباره چند استعفا در دولت نوشت «علت اصلی استعفاهای اخیر، فقدان چشمانداز نسبت به آینده است. نه فقط دولت، بلکه کل اجزای حکومت، چشمانداز روشنی برای آینده ندارد». گویا مولوی، در جواب امثال همین ورشکستگان به تقصیر سرود؛ «پیش چشمت داشتی شیشه کبود- زان سبب عالم کبودت مینمود/ گر نه کوری، این کبودی دان ز. خویش- خویش را بد گو، مگو کس را تو بیش»؛ و به تعبیر شیخ بهایی؛ «حال متکلّم از کلامش پیداست- از کوزه همان برون تراود که در اوست». ناامیدی، تراوش جانهای تهیمایهای است که به غرب امید بستند و نه محصول رویکرد انقلاب اسلامی.
۶- همین عضو حزب منحله مشارکت، اواخر خرداد ۹۵ در نشریه کارگزارانی صدا نوشت «باید قبول کرد بخشی از اصلاحطلبان در عمل، توجه گذشته خود به طبقات ضعیف را فراموش کردند یا کنار گذاشتند. زندگی شخصی آنان به طور ملموسی با گذشته فاصله گرفته بود و بسیاری از مدیران آن در مقایسه با گذشته زندگی متفاوتی را تجربه میکردند. به یکی از دوستان گفتم اگر آدرس محل سکونت کسانی که در جریان رویدادهای پس از خرداد ۸۸ به زندان رفتهاند را بنویسی، معلوم میشود بخش قابل توجهی از آنان در مناطق شمالی شهر هستند. شاید بتوان درباره محل سکونت قدری اغماض کرد، ولی زندگی آنان نیز، چون گذشته نیست؛ بنابراین گزاره بیتوجهی اصلاحطلبان به مسائل و مطالبات این قشر را میپذیرم». پادوهای سیاسی و رسانهای، باید قبل از هر چیز پاسخگو باشند که چرا آلت دست اشرافیت مرتجع شدند و حالا بنبست خود را پای نظام مینویسند؟!
۷- بحث درباره علل امید و ناامیدی را همین جا فعلا نگه دارید. بر اساس آمارهای اقتصادی، ضریب جینی که نشانگر میزان فاصله طبقاتی است، از سال ۸۲ تا ۸۵ رشد داشته، اما از این سال تا سال ۹۲ مداوماً کاهش یافته است. این کاهش شکاف طبقاتی -با وجود برخی کجرفتاریهای حلقه انحرافی- حاصل بسیج عمومی همه دلبستگان به انقلاب اسلامی و فرهنگ خدمتگزاری به مردم بوده است. متاسفانه این ضریب از سال ۹۲ تا ۹۶ رو به افزایش گذاشت و سال گذشته به ۰/۳۹۸۱ رسید؛ این عقبگرد، در دوره مدیرانی پدید آمد که شعار بینیاز کردن مردم از پول ناچیز یارانه به واسطه بستن با کدخدای آمریکایی را میدادند.
۸- حجم نقدینگی در همین دوره پنجساله از ۴۷۰ هزار میلیارد به بیش از ۱۷۰۰ هزار میلیارد تومان رسید. دولت فقط در ۹ ماه گذشته، بالغ بر ۳۰۰ هزار میلیارد تومان رانت در بازارهای ارز و سکه و طلا و خودرو و... ایجاد کرد که عمده آن توسط یک اقلیت دو سه درصدی بلعیده شد. وقتی دولت برای واگذاری مجموعه شستا و برخی کارخانهها و شرکتهای مشابه در سال آتی خیز برمیدارد، مجددا چه کسانی برای خرید به صف میشوند و با کدام سرمایه؛ جز همین رانتخواران بهرهمند از سیاستهای دولت؟ در مقابل، دود این اقدام به چشم چه کسانی میرود؟ جز کارگران و خانوادههای آنان؟ درباره واگذاری فلان کارخانه الکتریکی در رشت گفته شد که کارخانه ۵۰ تا ۹۰ میلیارد تومان میارزید، اما به قیمت دو میلیارد تومان - آن هم در ۱۳ قسط! - به همسر چهار تن از مدیران دولت اصلاحات واگذار شد؛ سپس ۵۷۰ کارگر از کار بیکار شدند و خریداران، زمینهای کارخانه را بالا کشیدند. پادوهای رسانهای احزاب اشرافی، در چنین مواقعی سر به زیر برف میکنند، چون ریزهخوار رانتخوارانند؛ اما مدتی بعد، برای کارگراناشک تمساح میریزند!
۹- ناامیدی و امید از کجا میآید؟ رهبر انقلاب دقیقا چهار سال قبل در تاریخ ۱۷ دی ۹۳ (شش ماه قبل از اعلام توافق برجام و جشنهای کذایی پس از آن) در دیدار مردم قم فرمودند: «فکر اساسى این است که کارى کنید کشور از اَخم دشمن ضربه نبیند، از تحریم دشمن لطمه نخورد؛ و الّا اگر چنانچه چشم ما به دست دشمن باشد که «آقا، اگر این کار را نکردى تحریم باقى میماند» [فایدهاى ندارد]؛ کما اینکه آمریکایىها با کمال وقاحت دارند میگویند. این نشاندهنده این است که به این دشمن نمیشود اعتماد کرد. من با مذاکره کردن مخالف نیستم؛ مذاکره کنند؛ تا هر وقت میخواهند مذاکره کنند! من معتقدم باید دل را به نقطههاى امیدبخش حقیقى سپرد، نه به نقطههاى خیالى».
۱۰- مقتدای حکیم انقلاب همچنین ۱۲ آبان ۱۳۹۵ در دیدار دانشجویان خاطرنشان کردند «چرا این غلط را در ذهنها میگذارند که اگر با آمریکا مشکلاتمان را حل کردیم و سازش کردیم، مشکلات کشور حل خواهد شد؟ نه آقاجان! سازش با آمریکا مشکلات کشور را حل نمیکند، بلکه افزایش خواهد داد؛ مشکلات ما را خودمان باید حل کنیم؛ مشکلات ما را شما جوانها باید حل کنید. علاج مشکلات کشور در گرو جوشیدن اراده و استقامت از درون ملّت است؛ اگر به خدا توکّل داشته باشیم و به خودمان اعتماد کنیم، روحیّههایمان قوی خواهد بود. آنچه من روی آن تکیه میکنم روحیّه انقلابیگری است. معنای روحیّه انقلابی چیست؟ انسان انقلابی، شجاعت دارد، اهل اقدام و عمل است، ابتکار میورزد، بنبستشکنی و گرهگشایی میکند؛ از چیزی نمیترسد، به آینده امیدوار است، به امید خدا به سمت آینده روشن حرکت میکند؛ انقلابیگری یعنی این».
۱۱- ادامه بیانات ایشان در آن دیدار، آسیبشناسی علت ناامیدی برخی سیاسیون است. بعضیها عکس این عمل میکنند و حرف میزنند، عکس این مدیریّت میکنند؛ جوان را به آینده، به انقلاب بیاعتماد میکنند، جوان را از نفَس گرم امام دور میکنند؛ خب این خراب میشود دیگر؛ آنوقت از زمانه هم مینالند! زمانه را چه کسی میسازد؟ به قول صائب: جُرم زمانهساز فزون از زمانه است؛ زمانه را چه کسی میسازد؟ زمانه را من و شما میسازیم؛ ما زمانهسازیم. اگر زمانه بد باشد، به من و شما باید نگاه کرد؛ ما هستیم که زمانه را میسازیم. وقتی گامهایمان را محکم برنداشتیم، وقتی توصیه امام را ندیده گرفتیم... وقتی مردم را از اینها دور میکنیم، جوانها را از اینها دور میکنیم، جوان را به لاابالیگری سوق میدهیم، جوانی را که تمایل به عفّت دارد، به سمت بیمبالاتی سوق میدهیم، خب معلوم میشود نتیجه بد خواهد شد، زمانه خراب خواهد شد. البتّه خوشبختانه تا امروز نتوانستهاند و نخواهند هم توانست؛ جوان ما خیلی خوب است. [اگر]به اسم آزادی، لاابالیگری را تزریق کنیم، به اسم عقل و نگاه عقلائی، سازش و تسلیم در مقابل دشمن را القا کنیم، خب زمانه خراب میشود دیگر.
۱۲- دشمن به وضوح از روند تحولات منطقه در سال ۲۰۱۸ ترسیده و بنابراین به هر دستاویزی چنگ میزند؛ ولو برخی ورشکستگان به تقصیر در داخل. از نگاه دشمن، افرادی که ورشکستگی به بار آورده و آماده هر نوع نزول گرفتن سیاسی باشند، بیشتر به کار میآیند؛ چرا که منفعلتر و مطیعترند. وقتی از فتنه سخن میگوییم، پای حقارت نفس و خیانت فتنهگران در میان است و نه اقتدار و ابهت دشمن. ما سر سوزنی از آمریکا نمیهراسیم و به وعده صادق امام خمینی یقین داریم که فرمود: «ما آمریکا را زیر پا میگذاریم». ما ژانویه ۲۰۱۹ را برای آمریکا و اسرائیل و عربستان، تبدیل به عزا کردیم. اقتدار جبهه مقاومت، دو وزیر دفاع آمریکا و اسرائیل (جیمز متیس و آویگدور لیبرمن) و وزیر خارجه سعودی (الجبیر سعودی) را ساقط کرد. اگر هم درباره فتنهانگیزان هشدار میدهیم، درباره کسانی است که حضرت امام درباره آنها فرمود: «منافقین از کفار بدترند». حق مردم ماست که بدانند چرا شبکه دولتی انگلیس (بیسیم کودتای ۲۸ مرداد ۳۲) امثال فلان نماینده آلت دست را «اصلاحطلب جدید» میخواند؟ شبکه کودتای حامی دیکتاتوری را به اصلاحطلبی چه کار؟! یقینا اینجا به خاطر دنیاطلبی، گروگانگیری اتفاق افتاده است. امیر مومنان (ع) فرمود: «أَشْرَفُ الْغِنَى تَرْکُ الْمُنَى. وَ کَمْ مِنْ عَقْلٍ أَسِیرٍ تَحْتَ هَوَى أَمِیرٍ. والاترین بینیازی، ترک آرزوهاست؛ و بسا عقلِ اسیر که تحت فرمانروایی هوا و هوس است». (کلمه قصار ۲۱۱ نهجالبلاغه)
تعادل بودجه و منطق حکمرانی
امیر محبیان تحلیلگر سیاسی اصولگرا در یادداشت امروز ایران با عنوان " تعادل بودجه و منطق حکمرانی " نوشته؛ واژه بودجه از زبان فرانسه گرفتهشده و به معنی کیسه چرمی کوچکی است که صورت دریافتها و پرداختهای کشور در آن قرار میگیرد؛ کیسه چرمی که اکنون به ساز و کاری پیچیده مبدل شده که حیات و پیشرفت کشورها و شهروندان آن را تأمین میکند. این کیسه، چون جعبه پاندورا هنگامی که گشوده شود؛ خوشبختی و بدبختی زندگی دنیوی جوامع از آن بیرون میجهد. بودجه چیست که هر ساله نگاهها بدان دوخته میشود و چه تفاوتی میان بودجهای که زاینده تبعیض و فقر است با بودجهای که آسایش برای مردم میآفریند؛ وجود دارد؟ در عرف جهانی چرخه تهیه بودجه کشوری دربرگیرنده چهار مرحله است: (۱) تهیه و ارائه، (۲) تصویب، (۳) اجرا و نهایتاً (۴) ممیزی و ارزیابی.
فرآیند تهیه و ارسال، سختترین بخش است. اختصاص منابع متناسب با خط مشی کشور و نیز اهداف مالی منظور نهایی بودجهبندی به شمار میرود. اهمیت بودجه نیز از آن روست که قرار است ما را از رشد اقتصادی مطمئن کند.
۱. از دید فنی؛ بودجه برنامه مالی دولت است که برای یک سال مالی تهیه و حاوی پیشبینی درآمدها و سایر منابع تأمین اعتبار و برآورد هزینهها برای انجام عملیاتی است که منجر به دستیابی به سیاستها و هدفهای قانونی میشود.
۲. بودجهبندی اصولی دارد که اصل تعادل از مهمترین آنها به شمار میرود. بنابر اصل تعادل، بین درآمدها و هزینههای دولت دریک دوره مالی باید توازن و تعادل اقتصادی حاکم باشد. معمولاً در کشور ما بودجه در پایان محصول دیالکتیک میان مجلس و دولت است که سنتز و برونداد نهایی را مشخص مینماید. دو آفت ممکن است که بودجه کشور را از دیدگاه حکمرانی با اختلال مواجه کرده و اصل تعادل را در مخاطره افکند. نخست؛ تحمیل هزینههایی که منابع قابل دستیابی آن را پشتیبانی نکند و دوم؛ بخشینگری که نگرش ملی را به حاشیه ببرد. هر دو این عوامل در بستر سیاستزدگی میتواند برای طراحی بودجه خطری جدی به وجود آورد که عملاً ساز و کار بودجه را از روند تولیدکننده سعادت، رفاه و عدالت به ماشین ویرانگر اقتصاد مبدل میسازد.
۳. نمایندگان محترم مجلس؛ نه تنها برگزیده منطقهای خاص بلکه پس از برگزیده شدن عملاً نمایندگان ملت به شمار میروند از این رو بیگمان در امری ملی که بودجه نشانگر تام و تمام آناست باید از موضع ملی حافظ اصل تعادل در بودجه بوده و بهگونهای عمل نمایند که بر وزن تعادل افزوده و دولت را زیر بار مسئولیت نگاه دارند؛ مبادا تغییرات آنچنان صورت گیرد که دولت عملاً بودجه تصویب شده را بودجه واجد منطق تعادل ندیده و از زیر بار پذیرش مسئولیت اجرای تام و تمام آن شانه خالی نماید.
حلقه محاصره انقلاب؛ دیروز، امروز، فردا
عبدالله متولیان کارشناس مسائل سیاسی در یادداشت امروز جوان با عنوان " حلقه محاصره انقلاب؛ دیروز، امروز، فردا " نوشته؛ پس از کودتای امریکایی و فتنه سبز اموی در سال ۸۸ نظام سلطه به رهبری شیطان بزرگ امریکا، بنا به توصیه و درخواست فتنهگران، برنامه بیثباتی اقتصادی را از طریق تشدید تحریمهای فلج کننده (بهعنوان مقدمه دیپلماسی گفتگو) در دستور کار خود قرار داد تا به این ترتیب موضوع ضرورت گفتگو با شیطان را در داخل ایران به یک مطالبه ملی و خواست مردم تبدیل کند و بالاخره در سال ۹۲ (برخلاف سیاستهای کلی نظام مبنی بر عدم هر گونه گفتگو با شیطان بزرگ) موضوع حل مشکلات کشور و رفع تمامی تحریمها و به چرخش درآمدن چرخ اقتصاد کشور از طریق گفتگو و مذاکره مستقیم با کدخدا (شیطان بزرگ) از طریق رأی مردم در دستور کار نظام قرار گرفت. هم زمان با تکمیل مراحل باورسازی افکار عمومی ایران به حل مشکلات از طریق مذاکره، در دو کشور عراق و سوریه، برای ورود به مرحله «استراتژی حلقه محاصره ایران»، نسبت به ایجاد، تربیت، سازماندهی، تجهیز و آموزش داعش و سایر گروههای تروریستی اقدام شده و موفق به بردن سوریه به لبه پرتگاه سقوط بشار اسد و روی کار آوردن یک نظام کاملاً همسو با رژیم صهیونیستی و رژیم سعودی حاکم بر حجاز شدند.
به موازات گفتگوهای سرگرم کننده دیپلماتیک بین ایران و امریکا و باور به این موضوع که ایران درگیر حل مشکلات وحشتناک خود از طریق سناریوی مذاکره است و هیچ مجالی برای پرداختن به موضوع سوریه ندارد، استراتژی حلقه محاصره جمهوری اسلامی ایران در سوریه وارد فاز نهایی خود شد بهطوری که تقریباً تمامی سیاسیون داخلی و بینالمللی و حتی دستگاه دیپلماسی ایران سقوط بشار اسد را قطعی و حتمی دانسته و نسخه همراهی با حکومت جایگزین بشار اسد را تجویز و تعقیب میکردند، اما با تیزبینی، هوشمندی، درایت و مدیریت بیمثال شخص مقام معظم رهبری، نهتنها موضوع استراتژی حلقه محاصره عقیم شد بلکه همین تلاش مذبوحانه مثلث شرارت عبری، غربی، عربی سبب استحکام و انسجام هر چه بیشتر محور مقاومت شد، بهطوری که هم اینک رژیم صهیونیستی در محاصره کامل محور مقاومت قرار گرفته و قدرت نفس کشیدن و ایستادگی دو روزه در برابر مبارزان فلسطینی و محور مقاومت از آنها بهکلی سلب شده است.
با تغییر موازنه استراتژیک در منطقه به نفع جمهوری اسلامی ایران در سوریه، عراق و یمن و فروپاشی قطعی استراتژی حلقه محاصره ایران، نظام سلطه تغییر وضعیت داده و از سال ۱۳۹۵ استراتژی حلقه محاصره را به داخل کشور ایران منتقل کردهاست. بر اساس این استراتژی برخلاف رویه جاری ۳۰ سال گذشته، نظام سلطه به جای سرمایه گذاری روی احزاب و جناحهای سیاسی داخلی برای تأمین خواستههای خود، قرار است ضمن تشدید فشارهای اقتصادی و ایجاد اختلال در نظام مالی کشور و لجامگسیختگی اقتصادی، براندازی نظام از طریق تعقیب دیپلماسی عمومی و مردمی بهمنظور «تغییر و تخریب باورهای مردم»، «فرو ریختن دیوار اعتماد مردم»، «تصویرسازی مخدوش از بیعدالتی و تبعیض»، «عصبانی کردن و به میدان آوردن مردم»، «تخریب نهادهای امنیتی، انتظامی و قضایی»، «ایجاد جسارت مبارزه و نافرمانی مدنی» دنبال شده و با تکمیل حلقه محاصره برنامه فروپاشی از درون عملیاتی شود.
پیشبینی دشمن در فاز نخست استراتژی حلقه محاصره داخلی در دیماه گذشته با عدم اقبال مردمی با شکست مفتضحانه روبهرو شد. در فاز دوم، شیطان بزرگ بر اساس برآوردهای غلط خود پیشبینی کرده بود که جمهوری اسلامی ایران موفق به برپایی جشن چهل سالگی انقلاب اسلامی نخواهد شد و قبل از پایان سال ۲۰۱۸ میلادی شاهد فروپاشی نظام خواهند بود که به لطف پروردگار این توطئه نیز خنثی و یک شکست سنگین و ننگین دیگر در کارنامه شکستهای ۴۰ ساله نظام سلطه ثبت و ضبط گردید.
قرائن و شواهد موجود نشان میدهد که دشمن ناامید نشده و به هیچ وجه از پای ننشسته است و خود را برای ورود به مرحله سوم استراتژی حلقه محاصره داخلی نظام آماده میکند. در سومین مرحله فروپاشی هیبریدی نظام از طریق تعقیب استراتژی حلقه محاصره؛ دو محور از درون حوزههای علمیه مشتمل بر «تشیع انگلیسی فرقه ضاله شیرازیه» و «تشیع سکولار»، دو محور خارجی مشتمل بر «مثلث شرارت عبری، غربی، وهابی» و «تشدید ناامنی توسط دهها گروهک مجهز شده در خارج از مرزها» و سه محور داخلی مشتمل بر «تشدید اختلافات قومی و مذهبی»، «تشدید شرارت و ناامنیهای داخلی» و «تشدید نافرمانی مدنی» مشارکت فعال دارند. آن چیزی که استراتژی دشمن را با موقعیت همراه خواهد کرد بیشک ناتوانی و سوءمدیریت مدیران اجرایی نظام در پاسخگویی به انتظارات به حق مردم و بعضاً مواضع و رفتارهای غلط و همسو با دشمن است.
این روزها متأسفانه یکی از مسائلی که به تکمیل پازل دشمن میانجامد موضوع شرطی کردن مردم برای وصول مطالبات خود است. سرویسهای جاسوسی دشمن در تلاشند تا به مردم چنین القا کنند که مادامی که برای خواستههای خود وارد میدان اعتراض، تحصن و اعتصاب نشوند مشکلات آنان حل نخواهد شد و شوربختانه تجربه موجود در حل مشکلات مردم در موضوع کامیونداران و نیشکر هفتتپه و... پازل سرویسهای جاسوسی را تکمیل کردهاست. بیشک چنانچه برای این سوءمدیریت تدبیر مناسب اندیشیده نشود قطعاً این موضوع میتواند دستاویز مناسبی برای به میدان کشاندن مردم و تکمیل استراتژی حلقه محاصره قرار گیرد.
توصیه اکید دلسوزان نظام به مسئولان و دولتمردان این است که با درک صحیح از اوضاع پیشرو و مدیریت مجاهدانه و انقلابی مانع از تحقق اهداف شیطانی دشمن بشوند.
ماموریت پمپئو در منطقه
جلال خوش چهره کارشناس مسائل منطقه در سرمقاله امروز ابتکار با عنوان " ماموریت پمپئو در منطقه " نوشته؛ سفر «مایک پمپئو» به خاورمیانه آیا میتواند آشفتگی عصبی متحدان منطقهای ایالات متحده پس از اعلام خروج نیروهای این کشور از سوریه و افغانستان را کنترل کند؟ تردید دراینباره بسیار است بهویژه که «دونالد ترامپ» تامین امنیت آنان را به خودشان واگذاشته و کانون توجه واشنگتن را به جنوبشرق آسیا و بهویژه قدرت روزافزون چین معطوف دانسته است.
وزیر امورخارجه آمریکا در سفر هشت روزه خود به خاورمیانه میخواهد اعلام غیرمنتظره سیاست منطقهای جدید واشنگتن را تبیین و توجیه کند؛ سیاستی که «جیمز ماتیس» وزیر دفاع دولت ترامپ را مجبور به استعفای اعتراضی کرد. پمپئو قرار است نخست به قاهره برود و در کنفرانس امنیتی پایتخت مصر از یک سو برای کاهش نگرانیهای متحدان آمریکا، از چرایی کاهش حضور نظامی این کشور بگوید و آنگاه ترجیعبند همیشگی سخنان دولتمردان آمریکایی را تکرار کند؛ اینکه باید مراقب نفوذ ایران در منطقه بود. البته گفته شده که در دستور کار سفر منطقهای پمپئو موارد دیگری وجود دارد از جمله: اختلافات عربستان و قطر و ضرورت پایانبخشی به اختلافات ریاض؛ لزوم تمکین ریاض در برابر فرآیند گفتگوهای صلح در یمن؛ رفع اختلافات اصولی در چگونگی تعامل عربستان و امارات عربی متحده با ایران؛ کاستن از تعارضات فرهنگی- سیاسی با اسرائیل و ایجاد رویکرد مشترک میان همه متحدان آمریکا در مقابله با قدرت منطقهای ایران.
همه آنچه پمپئو قرار است با رهبران دولتهای متحد آمریکا در میان بگذارد مانند آنچه «جان بولتون» مشاور امنیت ملی دونالد ترامپ با مقامهای اسرائیل و ترکیه درمیان گذاشت، نمیتواند از حجم آشفتگی متحدان منطقهای بکاهد. آنان احساس میکنند دولت ترامپ در بزنگاهی که خود در منطقه ایجاد کرده، رها شدهاند. به عبارت دیگر، آمریکای دوران کنونی متحد قابل اعتماد برای دولتهایی نیست که همه تخممرغهای امنیتی خود را در سبد آن قرار دادهاند. «نشنال اینترست» به قلم «لئون هادار» در تفسیر اقدام ترامپ نوشته است: «چرا آمریکائیان باید به نتیجه اختلافات بین شیعه و سنی اهمیت بدهند یا اینکه چرا واشنگتن باید منابع خود را در تلاشها برای برکناری اسد یا یافتن راهحلی قابلقبول برای بنیامین نتانیاهو، محمود عباس و حماس در خاورمیانه هزینه کند؛ آنهم زمانی که در صدر دستورکار آمریکائیان متوقفکردن قدرت نظامی و اقتصادی چین قرار دارد؟ چین در حال پیشروی است و آمریکا در خاورمیانه گیر افتاده است.»
«عمرو عبدالسمیع» روزنامهنگار مصری در الاهرام مینویسد: «خروج نیروهای نظامی آمریکا از سوریه و برنامه صلح خاورمیانه برای رهبران خاورمیانه بهویژه کشورهای عربی حاشیه خلیجفارس بهمثابه به حقیقت پیوستن بزرگترین ترس آنان است؛ اینکه بدون متحد قابل اعتمادی باشند که بیقید و شرط از منافع آنها محافظت کند. آنها هیچ متحد دیگری را ندارند که جای ایالات متحده را به عنوان محافظ بیقیدوشرط آنها بگیرد و هر زمانی که بخواهند بتوانند به آن رجوع کنند.» تجربه شانه خالیکردن دولت آمریکا در حمایت از متحدان منطقهای خود این مهم را بار دیگر برجسته میکند که امنیت و نظم منطقه تنها با مشارکت فعال در چارچوب همبستگی منطقهای، به رسمیت شناختن موقعیت هریک از قدرتها و نیز برابری امنیتی میان همه اعضای خانواده خاورمیانه ایجاد میشود. از اینرو سفر پمپئو به مصر، بحرین، امارات عربی متحده، قطر، عربستان، عمان و کویت نه میتواند اعتماد و آرامش خیال را به متحدان آمریکا بازگرداند و نه قادر است واقعیتهای جاری در منطقه را تغییر دهد. استقرار ثبات و نظم در منطقه به قیمت منافع مشترک میان همه طرفهای آن است.
پیامد سیاست کاسبکارانه ترامپ در قبال خاورمیانه میتواند دوگانه باشد؛ متحدان آمریکا پساز این به ماجراجویی رو آورند و یا با واقعنگری، بستر تعامل سازنده را با همسایگان خود فراهم کنند. بعید است رهبران دولتهای عربی عقلانیت در اجرای سیاست واقعگرایانه را کنار گذاشته و توجیهات پمپئو را باور کنند.
انتهای پیام/