به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، نفتکش ایرانی سانچی با ١٣٦ هزارتن نفت سبک و میعانات گازی در اثر برخورد با کشتی فله بر چینی دچار این حادثه شد. «کریستال» نام کشتی چینی بود که پس از این برخورد مسیرش را به سمت بندرشانگهای چین ادامه داد، اما این سانچی و خدمهاش بودند که در دل دریای چین در فاصله ٣٠٠ کیلومتری با ساحل در میان شعلههای دود و آتش تنها ماندند و درنهایت با وجود تلاش انجام گرفته این نفتکش در دریای چین غرق شد. در این حادثه همه ٣٢ سرنشین سانچی جان باختند و تنها پیکر سه نفر از آنها به وطن بازگردانده شد.
بیشتربخوانید : مراسم یادبود شهدای سانچی
بیشتربخوانید : مراسم یادبود شهدای سانچی
اما علت این حادثه هم اشتباه محاسباتی کشتی فلهبر چینی در تعیین جهت حرکت اعلام شد. نظری که البته از سوی طرفهای چینی و هنگ کنگی رد شد و آنها بخشی از تقصیر در آن حادثه را متوجه نفتکش ایرانی میدانند. هرچند سازمان بنادر و دریانوردی همه طرفها در این حادثه بر بیتوجهی هر دو کشتی در رعایت قوانین جلوگیری از تصادف دریایی توافق دارند.
به دنبال وقوع این حادثه تیمهای مختلف امدادی به محل حاثه اعزام شدند. کشتیهای آبپاش، بالگردهای امدادی و غواص و آتشنشان از دریا و هوا و از سه کشورچین، ژاپن و کرهجنوبی خودشان را به محل حادثه رساندند. تلاشها برای مهار آتش و دسترسی به داخل کشتی شروع شد، اما حجم بالای آتش و انفجارهای پیدرپی در قسمتهای مختلف این نفتکش ٢٧٤ متری عملا دسترسی و امدادرسانی به سرنشینان آن را غیرممکن کرده بود. هیچکس از سرنوشت ٣٢ خدمه این نفتکش اطلاعی نداشت، تا اینکه درنهایت یک تیم عملیات ویژه چینی برای دقایقی روی عرشه این نفتکش عظیم فرود آمدند و در همان مدت کوتاه موفق شدند پیکر بیجان سه خدمه این نفتکش را خارج کنند. بعد از آن عملیات شعلههای آتش بلندتر از قبل زبانه کشید. انفجارها بیشتر شد و تقریبا امیدها برای دسترسی به سانچی به صفر رسیده بود، اما هنوز امیدهایی برای نجات وجود داشت.
٢٩ خانواده خدمه ایرانی همراه با یک ملت لحظه به لحظه خبرهای این حادثه را دنبال میکردند. پس از این حادثه رئیسجمهوری ایران دستور تشکیل کمیته ویژه رسیدگی حادثه نفتکش سانچی را صادر کرد که ریاست آن به عهده علی ربیعی وزیر کار وقت قرار گرفت و او برای پیگیری وضع این کشتی به چین سفر کرد. اما حضور ربیعی در شانگهای یعنی نزدیکترین فاصله ممکن با محل حادثه هم کمک چندانی نکرد. سانچی همچنان میسوخت و هیچکس جرأت نزدیک شدن به آن را نداشت. درجه حرارت و انفجارهای قریبالوقوع مانع اصلی عملیات نجات بود.
وزیر کار سعی داشت به هرترتیبی چینیها را مجاب کند تا از عملیات دست نکشند. همزمان اما اخبار تأیید نشدهای از عدم همکاری چینیها و کمبود امکانات حکایت داشت. اخباری که صحبتهای مقامات ژاپنی و کرهای مبنی بر عدم درخواست کمک دولت چین برای امدادرسانی هم به آن دامن میزد. شاید چینیها متوجه شد ه بودند که دیگر برای نجات سانچی و سرنشینانش دیر است. با این حال مقامات ایرانی تصمیم گرفتند تا آخرین تلاش را برای دسترسی به این نفتکش شعلهور انجام دهند. همین شد تا یک تیم عملیات ویژه از تکاوران و تفنگداران دریایی ارتش به چین اعزام شوند. ریسک بالای عملیات باعث شده بود تا چینیها خودشان را کنار بکشند و اجازه دهند نیروهای ارتش در آبهای سرزمینیشان این عملیات را انجام دهند. حضور تفنگداران زبده ایرانی در چین و انتشار تصاویر آنها خیلیها را امیدوار کرد، اما درست همان روزی که قرار بود تکاوران ارتش با بالگرد به طرف سانچی حرکت کنند، چند انفجار مهیب در نفتکش آن را به قعر دریا برد.
هیچ کس چیزی را که میدید باور نداشت. نفتکش عظیم ایرانی مثل یک قایق چوبی درهم شکست و زیر آب رفت. کشتی سانچی پس از یک هفته سوختن در دل دریا غرق شد. روز یکشنبه ۲۴ دی ۱۳۹۶ ساعت٣٠: ١٠صبح به وقت ایران تیم جستوجوی بندر شانگهای چین اعلام کرد که کشتی سانچی پس از یک هفته آتشسوزی بهطور کامل غرق شد. دقایق سخت و عذابآوری بود. ٢٩ خانواده ایرانی لحظه تلخ وداع با عزیزانشان را از صفحه تلویزیون تماشا میکردند. سانچی آرامآرام در آب فرو رفت و شعلههای آتش این نفتکش خاموش شد؛ درست مثل خاموششدن نور امید ٢٩ خانواده که عزیزانشان را در سانچی از دست دادند؛ خانوادههایی که با گذشت یکسال از آن حادثه هنوز هم مرگ آنها را باور ندارند.
حتی همان سه خانوادهای که پیکر عزیزانشان به ایران بازگردانده شد هم رفتن آنها را نپذیرفتهاند؛ درست مثل همسر محمد کاووسی، افسر تدارکات سانچی: «هیچ کدام از ما ٢٩ خانواده هنوز هم باور نداریم که این اتفاق افتاده، چون هیچکدام از ما هیچ چیزی ندیدیم. حتی خود من هیچ چیزی از محمد را ندیدم؛ یک پارچه سفید همه چیزی بود که به من و دو خانواده دیگر نشان دادند و آنها را دفن کردیم. بقیه خانوادهها که همین را هم نداشتند.» این زن جوان درباره حال و هوای این روزهایش میگوید: «دوباره همان نگرانیها، آشفتگی، بیخبری، عذاب و دلهره؛ همه این واژهها نمیتواند حال آن روزهای ما را توصیف کند؛ الان هم به سالگرد آن حادثه رسیدهایم؛ همه این حسهای بد و آزاردهنده دوباره تکرار شده است.» او ادامه میدهد: «برای من فقط علت این حادثه مهم است. اعلام کردند که کشتی فلهبر چینی مقصر بوده است، اما این چه فایدهای دارد؛ مگر محمد و دیگران زنده میشوند؛ ضمن اینکه برای ما سوال است که خدمه آن کشتی چطور توانسته بودند در آن شرایط از لحظه برخورد و آتش گرفتن سانچی فیلمبرداری کنند.» این مادر جوان حالا یک غم دیگر هم دارد و آن توضیح دادن این اتفاق تلخ برای«کارن» است. پسر ٧سالهای که حالا نبود پدر را بیشتر از قبل درک میکند: «نمیدانم چطور باید این همه داستان و ماجرای تلخ را برای او تعریف کنم. امسال که به مدرسه رفت چیزهایی متوجه شد، یعنی فهمید که پدرش کجا و چگونه جان باخته، چند روز قبل به من میگفت دوست دارد وقتی بزرگ شد وسیلهای بسازد تا با آن کشتی پدرش و دوستان او را از ته دریا بالا بکشد.»
اما سانچی، آن غول عظیم آهنی در بین خدمهاش یک زوج جوان را هم با خود به زیرآب برد. حسین جهانی و ساقی فعال، زن و شوهر جوانی که در این سفر با هم همراه شدند. حسین افسر دوم این نفتکش بود و براساس قوانین، درجهداران میتوانند همسرشان را با خود همراه کنند. ساقی هم دوست داشت که در این سفر چندماهه کنار همسرش باشد. همین هم شد تا ما بیشتر از بقیه خانوادهها عزادار باشیم. ما دو نفر از عزیزانمان را در این حادثه از دست دادیم. اینها را پدر حسین به میگوید؛ پدری دلتنگ که هرچند سعی کرده به نبودن پسر و عروسش عادت کند، اما باز هم یادآوری حوادث تلخ آن روزها او را اذیت میکند: «روزهای سختی بود. ما هیچ دسترسی به آنها نداشتیم. فقط منتظر خبر بودیم. هر کسی چیزی میگفت. تلفن من مدام زنگ میخورد. نمیدانستم باید چهکار کنم. هم برای حسین و هم برای ساقی نگران بودم.
آن روز که کشتی غرق شد، خشکم زد. خیلی سعی کردم که به خودم مسلط باشم، اما جاهایی واقعا کم میآوردم. به هرحال، این هم تقدیر بوده. نمیشود با تقدیر جنگید. الان یکسال است که حسین و ساقی بین ما نیستند، باید پذیرفت. شغل حسین و همکارانش هم این خطرات را دارد. هر کاری خطرات خاص خودش را دارد. تا الان چند خلبان کشته شدهاند؛ خب کار آنها هم خطرناک است. باید به نبودن حسین عادت کنیم.»
منبع: شهروند
انتهای پیام/