سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

اعترافات عجیب جوان هنرمند و تحصیلکرده از سرقت‌هایش/ درون مبل خانه سارق پایتخت‌نشین چه می‌گذرد؟ +عکس

جوان هنرمند و تحصیلکرده پس از روی آوردن به سرقت، طی یک مصاحبه از اقدامات خود پرده برداشت.

به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان،  هنرمند بود. ١٢ ساز را به صورت حرفه‌ای می‌نواخت. در کنار هنر، درس هم می‌خواند و در ‏نهایت هم مدرک روانشناسی بالینی‌اش را از دانشگاه گرفت. اما این نوازنده تحصیلکرده به یک سارق حرفه‌‏ای تبدیل شد. سارقی که سرقت‌هایش کمی عجیب بود. او برای فرار از بی‌پولی به سراغ آرم خودروهای ‏گرانقیمت بنز و بی ام و رفت و آنها را دزدید. او که قرار بود این آرم‌ها را در سایتی مشهور به فروش برساند، ‏وقتی تعداد بالای آنها را دید منصرف شد و تصمیم گرفت در ابتدا کلکسیونی از این آرم‌های سرقتی جمع کند. او کلکسیون این آرم‌ها را در مبل بزرگ خانه‌اش جاسازی کرده بود.

این مرد که آموزش سرقت ‏این آرم‌ها را هم از قبل دیده بود، ٣٥٠ آرم خودرو دزدید و می‌خواست هرکدام را به قیمت ٢‌میلیون ‏تومان به فروش برساند. اما یک روز که در خیابان با کوله پشتی پر از آرم خودرو بود، از سوی مأموران ‏کلانتری ١٣٧ نصر شناسایی و دستگیر شد. سرگرد عباس جمشیدی، رئیس کلانتری ١٣٧ نصر درباره این ‏پرونده گفت که ارزش این آرم‌های سرقتی ١٢٠‌میلیون تومان برآورده شده است. متهم ٣٧ ساله صبح دیروز ‏جزییات ماجرای سرقت‌های عجیبش را برای خبرنگار توضیح داد: ‏

نخستین بار است که دستگیر می‌شوی؟

بله. این نخستین باری است که دست به خلاف می‌زنم. من هنرمند بودم و اصلا اهل خلافکاری نبودم. ‏

چه هنری داشتی؟

ساز می‌زدم. ١٢ ساز موسیقی را به صورت حرفه‌ای بلدم و می‌نوازم. اما همیشه در خلوت خودم این کار را ‏انجام می‌دادم. ‏

درس هم خوانده‎ای؟

بله. فوق لیسانس روانشناسی بالینی دارم. همیشه عاشق درس خواندن و موسیقی بودم. حتی می‌خواستم ‏درسم را هم در مقاطع بالاتر ادامه دهم. ‏

پس چه شد که تصمیم گرفتی سرقت کنی؟

بی‌پولی. تمام مشکلاتم به خاطر بی‌پولی بود. زن دارم و باید هزینه زندگیمان را تأمین می‌کردم. اما کار ‏نداشتم. بیکار بودم و بی‌پول؛ مشکلات مالی آن‌قدر به من فشار آورد که تصمیم گرفتم این کار را انجام دهم. ‏البته صحبت‌های دوستم هم بی‌تأثیر نبود.

چه صحبت‌هایی؟

یک بار که به دلیل بی‌پولی ناراحت بودم یکی از دوستان قدیمی‌ام را در خیابان دیدم. او پرسید چرا ‏ناراحتی؟ من هم گفتم بیکارم و بی‌پول. زندگی خرج دارد و من از عهده آن برنمی‌آیم. همان موقع دوستم ‏گفت که بیا آرم خودروها را سرقت کن. از این راه می‌توانی پول خوبی به دست بیاوری. آن‌قدر حرف زد که در ‏نهایت وسوسه شدم این کار را انجام دهم. ‏

حالا چرا آرم خودرو؟

دوستم می‌گفت پولدارها اهمیتی به این موضوع نمی‌دهند. می‌گفت اگر آرم خودرویشان را سرقت کنم آنها ‏حتی پیگیری هم نمی‌کنند و خیلی راحت یک آرم دیگر برای خودرویشان می‌خرند. از طرفی من هم می‌‏توانم این آرم‌ها را به قیمت‌های خوبی به فروش برسانم. من هم دیدم کار بی‌دردسری است و کمتر ممکن ‏است گیر بیفتم. برای همین قبول کردم. ‏

روش سرقت را چطور یاد گرفتی؟

همان دوستم به من آموزش داد. حتی به من نایلون مخصوص بسته‌بندی کردن این آرم‌ها را هم داد تا ‏بتوانم برای فروش آنها را بسته‌بندی کنم و به راحتی بفروشم.‏

پس یعنی دوستت هم سارق بود؟

بله. او هم چند باری آرم خودرو سرقت کرده و این کار را بلد بود. ‏

چند وقت بود که این کار را انجام می‌دادی؟

دو ماهی می‌شد که آرم خودرو می‌دزدیدم. هر روز به خیابان‌های شمال پایتخت می‌رفتم و دست به ‏سرقت می‌زدم. ‏

چند آرم دزدیده‌ای؟

‏٣٥٠ عدد آرم خودروهای گرانقیمت را دزدیدم. البته بیشتر آنها خودروهای بنز و بی ام و بود. ‏


بیشتر بخوانید:اعترافات سیاه پوش مسلحی که به قرض الحسنه ثامن دستبرد زد +عکس


با این آرم‌ها چه‌کار کردی؟

اول چند تای آنها را در سایتی برای فروش گذاشتم. اما دیدم با قیمت مناسب نمی‌خرند. قیمت‌‏هایی که می‌خواستند خیلی پایین بود. برای همین از فروش آنها پشیمان شدم و همه را در خانه‌ام ‏داخل یک مبل جاسازی کردم. می‌خواستم کلکسیونی از این آرم‌ها تهیه کنم و بعد از آن به فروششان فکر ‏کنم. با خودم گفتم هروقت قیمت آنها زیاد شد و توانستم هرکدام را دو‌میلیون تومان بفروشم آنها را برای ‏فروش می‌گذارم. ‏

روش سرقتت چطور بود؟

با یک پیچ گوشتی آنها را باز می‌کردم. در خیابان‌های شمال تهران پرسه می‌زدم و هرجا که خودرویی ‏گرانقیمت می‌دیدم خیلی راحت با یک پیچ گوشتی آرم آن را باز می‌کردم و داخل کوله پشتی‌ام می‌‏انداختم.

چی شد که دستگیر شدی؟

یک روز که در خیابان بودم و کلی آرم خودرو دزدیده بودم، پلیس به رفتارهای من مشکوک شد. مرا دستگیر ‏کردند و در بازرسی آرم‌ها را پیدا کردند. من هم چاره‌ای جز اعتراف نداشتم. آنها هم به خانه‌ام آمدند و در ‏بازرسی تمام آرم‌ها را پیدا کردند. ‏

تو که هنرمند بودی و مدرک تحصیلی داشتی چرا به فکر یک کار مناسب نبودی؟

کار نبود. شغل مناسب پیدا نمی‌کردم. نوازندگی را هم فقط در خلوت خودم انجام می‌دادم. هیچ‌کس قدر مرا ‏ندانست. نتوانستم از هنر و تحصیلاتم درست استفاده کنم. هر بار به سراغ هرکاری می‌رفتم با در بسته ‏مواجه می‌شدم. دیگر خسته شده بودم برای همین به سراغ این کار رفتم. ‏

اعتیاد هم داری؟

بله. شیشه می‌کشم. ‏

چرا معتاد شدی؟

همان دوستم آن روزی که مرا دید گفت برای تسکین دردها و ناراحتی‌هایم می‌توانم مواد بکشم. می‌گفت ‏مواد مرا آرام می‌کند. وقتی کشیدم واقعا آرام شدم. برای همین باز هم شیشه کشیدم و درنهایت معتاد ‏شدم. ‏

منبع:شهروند

انتهای پیام/

برچسب ها: حوادث ، سرقت
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
نظرات کاربران
انتشار یافته: ۳۳
در انتظار بررسی: ۰
ناشناس
۰۹:۰۲ ۱۹ دی ۱۳۹۷
منه کارگر واقعا چقدر حقوق میگیرم. وقتی میرم فقط مایحتاج زندگیم و خرید کنم کم میارم. درسته راه حلش دزدی نیست ولی بعضیا بی پولی آنقدر فشار میاره بهشون که شیطان راحت تر بهشون غلبه میکنه برای اینطور کارها.
حسن
۱۲:۰۴ ۱۱ دی ۱۳۹۷
خب تو که این همه هنر داشتی تو موسیقی خب می رفتی تو یکی از آموزشگاه ها وتدریس می کردی از صبح تا شب.چرا نرفتی؟ فک میکنی که میان در خونتو می زنن میگن بیا اینم کار؟ نه برادر عزیز تو اسیر راحت طلبی و دوست ناباب شدی.
داود
۲۰:۰۷ ۱۱ دی ۱۳۹۷
طمع با انسان اين كار را ميكنه
اگر گرسنه بود يكي ميدزديد و ميفروخت نه اينكه 350 تا انبار كنه
ناشناس
۱۰:۲۲ ۱۱ دی ۱۳۹۷
داداش هنرمندم
سنگفرش هر خیابان از طلاست نه آرم ماشینهای گرونقیمت...
میتونستی خیلی راحت با اون هنرت پول دربیاری...
خودن نخواستی پس الکی بهونه نیار... برو آدم شو و مثل بقیه آدما زندگی کن...
ناشناس
۱۰:۵۵ ۱۱ دی ۱۳۹۷
باهوش کی بودی تو
ناشناس
۱۲:۴۱ ۱۱ دی ۱۳۹۷
ناشناس 10:22 ::::::::::::::
طوری نوشتی که انگار سارق هنرمند همین الان پای سیستم هست داره کامنت تو را میخونه ..... الان اون کجاست و شما کجا ؟؟؟؟
ناشناس
۱۰:۱۷ ۱۱ دی ۱۳۹۷
بعله شیشه اول آرومش کرده بعدم دزدش کرده و بعدم میندازدتش تو حلقه دار
ناشناس
۰۹:۳۲ ۱۱ دی ۱۳۹۷
باید در دانشکده علوم تربیتی رو ببندند .رفته بود دستفروشی اقلا شرافتش حفظ میشد.
ناشناس
۱۰:۱۵ ۱۱ دی ۱۳۹۷
چشم رئیس
ناشناس
۰۸:۴۵ ۱۱ دی ۱۳۹۷
الان در آموزشگاه های موسقی، جلسه نیم ساعت رو 50000میگیرند چطور برای ایشان کارنبود.پس مشکل خودشه.
ناشناس
۰۸:۲۵ ۱۱ دی ۱۳۹۷
باید مورد بررسی قرار بگیرد
ملکوت
۰۸:۱۹ ۱۱ دی ۱۳۹۷
چرا یک جوان تحصیل کرده بیکار هست و دست به سرقت میزند .
ناشناس
۰۸:۰۲ ۱۱ دی ۱۳۹۷
اعتیاد هم داری؟

بله. شیشه می‌کشم. ‏


مشکل اصلی همینه برادر چون معتاد بودی دنبال کار مفت و بی درد سر میگشتی
رضا
۰۹:۴۴ ۱۱ دی ۱۳۹۷
گفته که تازه معتاد شده
زمانی هم که معتاد نبود دنبال کار بود ولی کار مناسب پیدا نکرده
ولی باید این قضیه بررسی بشه
چون هم رشته تحصیلی درآمد زایی دارن هم هنر در آمد زایی رو بلد هستن
چرا بیکار بوده باید بررسی بشه
ناشناس
۱۰:۲۳ ۱۱ دی ۱۳۹۷
بابام لیسانس تاریخه درموردرشته مهندسی برق نظرمیده ،یه عده توجامعه هستن که رشته کاریشان چیزدیگه هس درموردیه رشته دیگه نظرمیدن ،جامعه را آشفته میکنند،برادرم ،خواهرم نظرندی بهتره
ايرانى اصيل
۰۵:۰۱ ۱۱ دی ۱۳۹۷
الان روانشتاس و مشاور كلى از هر جلسه در آمد دارند! دقيقه اى دستمزدشان حساب ميشود! چطور براى او كار نبوده!؟ از طرفى جوانانى را ميبينم كه از هنر نوازندگى خود در معابر و مكان هاى عمومى ديگر استفاده ميكنند و كم و بيش در آمدى دارند.
دانشجوی روانشناسی
۰۸:۲۶ ۱۱ دی ۱۳۹۷
برای هرکاری سرمایه ای نیازاست ،من خودم روانشناسی خواندم ودانشجوی دکتری روانشناسی هستم وپدرم مراموردحمایت مالی قرارمیدهدچون برای ادامه کارمان نیازسرمایه است ،یعنی تخصص روانشناسی درجای خودش وسرمایه جای خودش
ناشناس
۰۲:۱۱ ۱۱ دی ۱۳۹۷
واقعا جای تاسف داره
رضا
۰۰:۱۸ ۱۱ دی ۱۳۹۷
بهتره که مملکت یه فکری به حال تحصیل کرده ها و نخبه ها بکنه
ناشناس
۰۰:۰۶ ۱۱ دی ۱۳۹۷
چرا به وضعیت اقتصادی واشتغال کشورمون رسیدگی نمیکنند تا اینجور شود
اگر از دربی فقر وارد شود از درب دیگر ایمان خارج می شود
بایدریشه یابی شود
اگر این بیچاره دوباره آزاد شود آیا بخاطر سیرکردن شکم زن وبچش دوباره اینکار میکند‌‌‌؟
ناشناس
۲۳:۵۰ ۱۰ دی ۱۳۹۷
امان از رفیق ناباب. امان.
ناشناس
۲۲:۵۲ ۱۰ دی ۱۳۹۷
بسم الله الرحمن الرحیم ؛فوق لیسانس روانشناسی بالینی !!! چرا علم ما به خود ما سود نمی رساند ? نقش والدین در مدیریت تفکر ( اندیشه ) در کجا قرار دارد ??? نقش ارتباطات در مدیریت تفکر چیست ? ایا با مدیرت تفکر به تنهایی می شود از مشکلات نجات پیدا کرد ?
ع
۲۲:۴۰ ۱۰ دی ۱۳۹۷
سلام. خداوند این مرد سارق را به راه راست هدایت بکند.چون این مرد ازروی بیکاری دست به دزدی زده در قیامت مسئولان جواب گو هستند.
ناشناس
۲۲:۱۹ ۱۰ دی ۱۳۹۷
خدا گواهه منم دانشجو ممتاز کشور بودم با این وضع بی پولی دو راه دارم یا خودمو بکشم یا برم دزدی
ناشناس
۰۸:۲۸ ۱۱ دی ۱۳۹۷
من هم همینطور،اماپدرم با وجودتمکن مالی ودانستن اینکه من هم میتوانم،هیچ حمایت عاطفی ومالی نداردوخسیس پول وعاطفه است ومن خانواده حمایتگری ندارم واین دردبزرگی است
ناشناس
۲۱:۵۷ ۱۰ دی ۱۳۹۷
باید سریعتر مجازات بشه
ناشناس
۲۱:۵۶ ۱۰ دی ۱۳۹۷
سلام ، واقعه در جامعه ی که همه وضعیت اقتصادی خرابه ، هم جوانان تحصیلکرده بی کار، اگه پارتی نداشته باشند شغلی مرتبط با تحصیلشون پیدا نمی کنند ، اگه بخواند شغلی برای خودشون دست و پا کنند ، پول می خواهند ، که ان هم اگر بروند وام بگیرند ، بانک هااینقدر سنگ جلو پاشون می گذارند ، که ان جوان پشیمان می شود ، واقعا هر روز از این زندگی پر از درد و مشکل خسته ایم .
ناشناس
۲۱:۳۳ ۱۰ دی ۱۳۹۷
بدبخت بیچاره
ناشناس
۲۱:۲۰ ۱۰ دی ۱۳۹۷
از علائم عقل است
ناشناس
۲۰:۴۹ ۱۰ دی ۱۳۹۷
این فرد تقصیر خودش بود توانایی نه گفتن را نداشت هنر داشت ولی ندانست چطور این هنر ارزشمند را حفظ کند برای کسی که بخواهد کار کند کار هست ولی بعضی ها راحت طلب هستند.
ناشناس
۲۳:۴۶ ۱۰ دی ۱۳۹۷
معتادها خیلی دروغ می گن شما چرا باور می کنی ، هنرمند کجا بود، آخه چطور یه نفر می تونه ظرف دو ماه هم دزد بشه و هم معتاد شیشه ای
ناشناس
۰۰:۰۹ ۱۱ دی ۱۳۹۷
وقتی دید شب بچش با شکم گرسنه میخوابه وگریه میکنه واون هیچکارنمیتونه بکنه ودیگه تقصیرخودش نیست
وقتی از دری فقرواردشوداز درب دیگر ایمان خارج می شود
ناشناس
۰۸:۲۹ ۱۱ دی ۱۳۹۷
تواززندگی شخصیش چی میدونی که قضاوت سطحی میکنی