آیا فرهنگستان علوم اسلامی در تدوین سند الگوی پیشرفت نقشی ایفا کرد؟ و با توجه به فراخوانی که رهبر انقلاب دادند، در نقد و بررسی و ترمیم این سند چه فعالیتی داشتید؟
موضوع الگوی پیشرفت در ساختار برنامه پژوهشی فرهنگستان، از ۳۰ سال قبل بوده است. علتش هم این بوده که مرحوم استاد فقید علامه حسینی (رض) از اساس دغدغه جریان دین در عمل اجتماعی را داشتند و به این باور رسیده بودند که وقتی ما میخواهیم جریان دین را در عمل اجتماعی وارد کنیم، زمینه و بسترش حضور دین در برنامهریزیهای اجتماعی است؛ لذا موضوع و الگوی برنامهریزی اسلامی یکی از سه محور اصلی بحث ایشان در دهه شصت بوده است. دو محور دیگری که مورد اهتمام ایشان بود، یکی محور تحول علوم در دانشگاه و اسلامیسازی علوم انسانی و ارتقای دانشهای حوزوی بود که در راس آنها تحول فقاهت و البته علوم عقلانی در حوزههای علمیه بود. البته این خودش هم در طول زمان یک سیر تطوری داشته است. دریافتی که ما در اوایل دهه شصت داشتیم با دریافتی که در دهه افتاد بوده، طبعا کاملتر شده است.
پژوهشهای فرهنگستان از اساس، با این برنامه ماموریت بود: دستیابی به تمدن حقه جعفری؛ لذا ساختار پژوهشی برای این بود که ما به همچنین دستاوردی دست پیدا بکنیم. منتهی به دلیل اینکه اولا این مهم با یک مرکز امکان پذیر نیست و یک نظام پژوهش باید این کار را بکند، فرهنگستان هم که این نام را برگزید، به این خاطر بود که ما لایه بنیادین این پژوهشها را انجام میدهیم. وقتی میگوییم لایه بنیادین، یعن باید پایین دست این پژوهش لایه تخصصی و کاربردی ایجاد شود که در چرخه کاملی بتواند به عمل و به ثمر برسد و قابل پیاده شدن باشد؛ لذا همینجا عرض میکنم این انتظاری که برخی از فرهنگستان دارند و میگویند شما بعد از ۳۰ سال چه نسخهای دارید؟ میگوییم مگر ما قرار بود نسخه ارائه دهیم؟ هر مرکز پژوهشی یک مسوولیتی دارد. شما باید بفرمایید شما با حوزههای تخصصی دانشی چه ارتباطی گرفتید و آنها چقدر به شما مراجعه داشتند.
عمده تمرکز ما بر مبانی و روشها است. این مبانی و روشها باید در حوزه دانشها سرریز شود. دانشها هم باید در حوزه برنامهریزی و تصمیمگیری وارد شود و به کار گرفته شود. اتفاقا در دهه شصت یکی از گروههای فعال فرهنگستان علوم اسلامی، گروه برنامهریزی بود. منتهی چند سالی در حوزه وارد شدند و فعالیت کردند، اما وقتی جلوتر رفتند و دیدند اگر بخواهند موثر واقع شوند، باید تحولی در علوم انسانی اتفاق بیفتد. وقتی جلوتر رفتیم دیدیم که تحول در علوم انسانی وابسته به تحول در علوم حوزوی است. وقتی جلوتر رفتیم گفتیم تحول در علوم حوزوی مستلزم این است که در علوم نقلی و علوم عقلی یک اتفاق جدیدی رخ دهد.
به صورت خاص در طول این مدت یک نیمنگاهی به مسائل اجتماعی همواره وجود داشته است. فصل جدید فعالیت فرهنگستان در موضوع الگوی پیشرفت، از نشست اندیشههای راهبردی مقام معظم رهبری و همایشی که مدتی قبل در مورد الگوی پیشرفت برگزار شد، شروع شد. در آن نشست دوستان ما مجموعه مقالاتی را دادند. در نشست اندیشههای راهبردی هم جزو مقالات برگزیده انتخاب شد.
چه کسی این همایشها را برگزار کرد؟
همایش را موسسه صدرا را با همکاری جمعی از مراکز دانشگاهی برگزار کرد که خود فرهنگستان هم یکی از مراکزی بود که همکاری رسمی داشت. بعد نشست اندیشههای مقام معظم رهبری راجع به الگوی پیشرفت شکل گرفت و بعد در آن جلسه حضرت آقا فرمودند: ما یک مرکزی را برای پیگیری این مساله اختصاص خواهیم داد که این را هم کردند و به فاصله کمی تشکیل شد؛ بنابراین ما در نشستها بودیم، در همایش اول و دومی که خود مرکز الگو سالیانه برگزار میکرد، بودیم. غیر از ارتباط همایشی، ارتباط مستقیمتری با ریاست محترم مرکز داشتیم و دیدگاه خودمان را در خصوص اینکه مفهوم الگوی اسلامی چیست، فرایند و نقشه راه دستیابی به آن چیست، موضوعاتی که باید از دل آن الگو در بیاید چیست، نظر و دیدگاه خودمان را خدمت عزیزان مطرح کردیم. منتهی جلوتر که آمد، یعنی از دو سه سال اول بعد از تاسیس مرکز که گذشت، ارتباط ما با مرکز تقریبا قطع شد.
مرکز الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت؟
بله. مرکز الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت به ریاست آقای دکتر واعظزاده. ارتباط ما قطع شد. قطع شدنش هم به عبارتی به این دلیل بود عمدتا که احساس کردیم آقایان عمدتا حرف ما را نمیتابند. هرچند ریاست محترم مرکز در مکاتباتی که شخص بنده خدمتشان داشتم و نقطه نظراتی را مطرح کردم، حتی ایشان فرمودند: این حرفی که شما میزنید خوب است منتهی به این شرط که در زمانبندی که ما برای تصمیمگیری داریم، یک حرفی را برسانید. ما هم وقت گذاشتیم و در همان زمانبندی به آنها پیشنهادی را ارائه کردیم. ایشان هم محبت کردند و با حسن ظن دستور داده بودند که مطالب ارزندهای است و استفاده شود، اما همینجا تمام شد. خب طبعا نباید التماس کنیم. اگر ما و مجموعه را نمیشناختند، ما وظیفه داشتیم برویم خودمان را بشناسانیم و اگر لازم دیدند از این ظرفیت استفاده بکنند. اما طی فرایند مذکور، به نظرمان میآمد ما آنچه را که باید عرضه میکردیم، عرضه کردیم. ملاحظات دوستان در رابطه با اینکه چرا استفاده نکردند و یا محدودیتهایی را که داشتند، ما قضاوت نمیکنیم. ولی در هر صورت نتیجه عملیاش این شد که ما ارتباطی با مرکز نداشتیم. البته آن پیش نویس الگوی پایه را که تنظیم کردند، برای همه جا فرستادند، برای ما هم فرستادند، به صورت یک نامهنگاری که با همه مراکز کردند، با هم داشتند. اتفاقا ما همان را هم بررسی کردیم و نقطه نظراتی را در خصوص آن داشتیم. ولی با همه این تفاصیل که به نظر ما نمیآید که الگوی پیشرفت یک سند باشد، بلکه یک دانش و یک معیار برای تصمیم گیری در برهههای مختلف متناسب با تغییر شرایط قلمداد بشود، اما با توجه به اینکه این ریلگذاری فعلا صورت گرفته است، ریاست محترم فرهنگستان اخیرا اهتمام کردند که یک مشارکت و همکاری در خصوص تقویت و تکمیل این کار صورت بگیرد. کارگروههایی هم برای انجام این پژوهش شکل گرفته است. البته کار سنگین و زمان به شدت کوتاه است.
البته مسئولان مرکز چه استقبالی خواهند کرد و یا چه انعطافی خواهند داشت و چه نکاتی را خواهند پذیرفت، در آینده باید قضاوت کرد. ضمن اینکه با وجود سختی کار و کوتاه بودن زمان و این پیشینهای که عرض کردم، بد نیست این را هم عرض کنم که کسانی که باید مطلع باشند، مطلع شوند، فعالیتی که انجام میگیرد کاملا خودجوش و بدون چشم داشت دوستان زحمت میکشند و این جای افسوس دارد که موضوعاتی که در این سطح و با این اهمیت در کشور دنبال میشود باید با چنین غربتی تعقیب شود.
اما به زعم بنده، فوق آنچه توان دوستان ما به حسب ظاهر هست، قبول مسئولیت میکنند و تلاش میکنند و امیدواریم خدای متعال برکت بدهد و نتیجه قابل استفادهای از آن به دست بیاید.
یکی از انتقاداتی که از طرف دوستان و منتقدان مطرح میشود این است که هنوز فرهنگستان علوم اسلامی، نسخه مکتوب و روشنی برای تبیین اندیشههای خود ارائه نکرده است.
اولا ما کم کاری خود را میپذیریم و نمیخواهیم خود را تبرئه کنیم که حق این دستاورد علمی را ادا کردیم و توانستهایم عرضه به هنگامی داشته باشیم. ولی بعد از عذرخواهی از این مناسبت استفاده میکنم و اعلام و عرضه میکنم که به محدودیتهای ما هم توجه کنید.
علامه حسینی (رض) موضوع اسلامیسازی علوم انسانی و حتی فراتر از علوم انسانی را در اوایل دهه شصت مطرح کرد. موضوع تمدن اسلامی را در اوایل دهه شصت مطرح کرد. موضوع نیاز به الگوی برنامهریزی اسلامی را در اوایل دهه شصت مطرح کرد. موضوع پایهگذاری و تحول در فلسفه اسلامی را در اوایل دهه شصت مطرح کرد؛ و خیلی از مسائلی که امروز موضوع نقاط درشت و اصلی دستور کار نظام است. آن موقعی که این کار را شروع کرد، کثیرا و غالبا با او مخالفت میکردند؛ حتی در درون حوزه، و البته خارج از حوزه و سیاسیون و اندیشمندان. به ایشان و مجموعهای که کار میکردند، غیر از استبعادهای علمی، مارکهای سیاسی میزدند. یک مجموعهای که در حال شکلگیری در یک میدان بسیار عمیق، مهم و متنوع است. به جای اینکه مراقبت بکنند این نهال انقلاب رشد کند و قوت بگیرد، هرکسی از راه میرسید یک لگدی میزد.
مرحوم استاد حسینی، به جای اینکه به سوالات و شبهاتی که هر روز از در و دیوار، سیاسی و غیر سیاسی مطرح میشد، پاسخ بدهد، انرژی و توان محدود خود و اطرافیانش را صرف این کرد که بحث را پیش ببرد. وقتی هم که بحث را پیش میبرد، به دلیل خام بودن بحث در مراحلی، به دلیل ناشی بودن بعضی از ما در ارائه مطلب، و بیشتر به دلیل کم حوصلگی شنوندگان در استماع کافی مباحث، باعث میشد که ابهاماتی ایجاد شود و هنوز هم ادامه دارد.
البته هرچه جلوتر آمده وضعیت بهتر شده است. هم حرف کاملتر و قابل عرضهتر شده، هم ما بهتر فهمیدیم که چطور باید عرضه کنیم، هم به تدریج منابع بیشتر مدونی تحت اختیار قرار گرفته و هم نیازمندی کشور به این مباحث، بیشتر خود را نشان داده است. ولو از نظر حمایت از پژوهشها روز به روز به ضعف گراییدیم و متاسفانه وضعیت اسفبارتر شده است، اما از نظر تاثیرگذاری، فایدهمندی و احساس نیازمندی به این مباحثی که در دهههای گذشته صورت پذیرفته، شاهد یک رشد زائدالوصفی هستیم.
اما به صورت مشخص به این مساله میپردازیم که آیا منابعی وجود دارد یا خیر. بنده ابایی ندارم از اینکه در این مصاحبه که جنبه عمومی هم پیدا میکند، برای اینکه اتمام حجت کرده باشم، عرض کنم که اولین و نازلترین انتظار یک مرکز پژوهشی حفظ اسناد پژوهشیاش است. یعنی سرمایه علمی که در فرهنگستان تولید شده، سرمایه یک مرکز نیست، سرمایه انقلاب است. چند مرکز داریم که با این قصد و انگیزه و استمرار به این موضوع پرداختهاند؟ ولو اینکه بگویید هفتاد درصد نتایجش هم ضعیف است. ولی خب این رویکرد مهم است. یک سابقه و پیشینهای دارد. تاریخ انقلاب به حساب میآید.
چون مرحوم استاد (رض) و ریاست محترم فعلی فرهنگستان هم اینگونه هستند که اساتید شفاهی به حساب میآیند. مرحوم شهید مطهری (رض) مینوشت. البته بخشی هم شفاهیات است که کتبی شده است. علامه حسینی نمینوشت، میگفت. گفتارش هم گفتارش هم مثل حضرت آیتالله مصباح آموزشی نبود، گفتاری پژوهشی بود. امروز یک حرفی میگفت، فردا ممکن بود تغییرش بدهد. امروز یک ایدهای در ذهن داشت، نمیتوانست خوب باز کند، بعدا به تدریج باز میشد و مستمع میتوانست بفهمد چه میگوید.
دوستان ما تصمیم گرفتند این اسناد صوتی را پیاده کنند و به اسناد مکتوب تبدیل کنند که به متن مرجع تبدیل شود و بر این اساس تدوینهایی صورت گیرد که به صورت آنچه انتظار شما هم هست، چاپ شود. با وجود اینکه حجمش هم برای یک کار علمی آنقدر سنگین نیست که بگوییم نمیشود و امکانات نیست و مخارج زیادی را در بر میگیرد، اما نتوانستیم این کار را بکنیم. آنوقت شما انتظار دارید وقتی متن اصلی چاپ نشده، متنهای فراوری شده چاپ بشود. خب باید روی متن اول کار بشود که متن دوم و سوم هم استخراج بشود.
اما با این تفاصیل بنده عرض میکنم که مباحث متفاوت ما یک حکم ندارند. آنجا بحث فقط فلسفی و روشی نیست. ما در حوزه ولایت فقیه و نظام سیاسی بحث داریم و گفتهایم و نوشتهایم، کتاب مدون قابل تدریس وجود دارد. در بحث علم شناسی و اینکه نگاه ما به علم مدرن و علم اسلامی چیست، مباحث مدون و کتب تالیفی مختلفی از اساتید مختلف داریم. نسبت به تحلیل مسایل فرهنگی - اجتماعی و حتی سیاسی به معنای کلان، آثار مکتوب وجود دارد. در امتداد تفکر در مباحث کلامی، فلسفه تاریخ و مباحث اعتقادی، به ویژه با محوریت آیتالله میرباقری، آثار مدون مکتوب وجود دارد. حجم مقالات قابل ملاحظهای از جمله همین موضوع الگوی پیشرفت که حضرتعالی هم به آن اشاره کردید، وجود دارد. در همایشهای معتبر ممیزی شده و مورد استقبال قرار گرفته است. در چند نشستی که با عنوان اندیشههای راهبردی مقام معظم رهبری برگزار شد و متاسفانه ادامه پیدا نکرد، دوستان ما حضور فعالی داشتند و مقالاتی که ارائه شد، جزو برگزیدهها بود.
حتی در مباحث فلسفی فرهنگستان، هرچند اذعان داریم که متن مدون قابل اتکا کافی وجود ندارد، اما حجم زیادی از منابع مکتوب مدون داریم که انتشار داخلی پیدا کرده است. شاید قریب به ۱۰۰ جلد کتاب است. اما خودمان عمدا آنها را عمومی منتشر نکردیم.
چرا؟
علتش این است که تصور کردیم برای اینکه بتواند با ادبیات علمی روز ارتباط برقرار بکند و مخاطب پسند و مخاطب فهم در بیرون بشود، باید یک تغییراتی صورت بگیرد. خب ما فرصت و مقدورات انجام این کارهای ثانوی را پیدا نکردیم. اما محققینی که تخصصی کار میکنند، رجوع میکنند و آنها را در اختیارشان میگذاریم.
یعنی هرکسی که علاقهمند است میتواند به موسسه مراجعه کند و به متون دسترسی پیدا بکند؟
بله. هم متون تدوین شده از مباحث استاد، که البته هنوز احتیاج به کار ثانوی دارد؛ هم متون پژوهشی مرجع را میتوانیم به صورت موردی در اختیارشان قرار دهیم. اما طبیعتا برای عموم فهمش آسان نیست.
به هرحال میخواهم عرض کنم که نه فرهنگستان، هر مجموعه دیگری، کما اینکه من این عرض را پیشاپیش راجع به همه مراکزی که در حوزه علوم انسانی فعالیت میکنند، عرض کردم کسانی که گفتهاند چه کردهاید؟ عرض کردم که اولا مساله علم یک مساله دستوری نیست، باید پای آن نشست و به موقع خوشهاش را چید؛ ثانیا مجموعه هزینههایی که در این حوزه صورت گرفته با مجموعه هزینههایی که برای تربیت دانشجو در علم موجود صورت گرفته، چقدر است. ارقام هزینه شده در حوزه علوم انسانی به معنای دقیق کلمه گم است. حال بروید و بررسی کنید که در این مبلغی که گم است، چقدر به فرهنگستان اختصاص داده شده است. ما حاضریم جاهایی که لازم باشد ارائه کنیم و عدد و رقم بگوییم.
انتقادی که مطرح میشود این است که کتب معارفی آیتالله میرباقری که خیلی هم خوب و لازم است چاپ میشود، اما میگویید امکان چاپ کتب مبناییمان را نداریم.
به دو دلیل. اولا تبدیل کردن این نوع مباحث به کتاب، به مراتب هزینه کمتری را در بر میگیرد. ثانیا مخاطب فهمتر است. اما مباحث عمیق فلسفی و روش، هم تولیدش و هم تبدیلش به کتاب و مقاله قابل ارائه به مراتب زمانبرتر و هزینهبرتر است و بعد هم که به بازار میآید، مخاطبش خاصتر است. نوع کسانی که از بیرون نگاه میکنند به جهت اینکه ارزش مباحث عمیق و مبانی پژوهشی را نمیدانند، میگویند حالا این را هم که نوشتید، به چه دردی میخورد، شما باید نسخه بدهید.
یعنی روبنای نهایی را میخواهند.
دقیقا. نمیخواهم بگویم این رویکرد باعث شده که ما آن کار را نکنیم، اما در جواب سوال حضرتعالی که چرا این نوع مباحث ارائه نمیشود را به این کیفیت عرض میکنم.
فرهنگستان چه کارگروههایی دارد؟
فرهنگستان یک ساختار پژوهشی را بنیان گذاشته که شامل گروههای فلسفه، گروه روش علم که با دوگرایش روش به معنای عام و روش علوم انسانی به معنای خاص، گروه الگوی پیشرفت، گروه اصول احکام حکومتی و فقه حکومتی و فقه اجتماعی است. اما در سنوات اخیر این گروهها نتوانستند به فعالیت خود ادامه دهند. همین اندازه بگویم کافی است. ولی با این وجود ولو به صورت ایثارگرایانه دوستان تلاش میکنند. برخی شایعاتی که ممکن است در جامعه محافل علمی باشد که انشعابی در فرهنگستان رخ داده است، این شایعات واقعیت ندارد.
انشعاب جدیدی رخ نداده و آیا قبلا انشعابی صورت گرفته است؟
فقط یکی از عزیزان که خدا رحمتش کند و درجاتش را متعالی کند، آن هم نه به دلیل اختلاف علمی، بلکه به دلیل اختلاف در سیاست پژوهشی علمی، ترجیح دادند که فعالیتشان را جداگانه دنبال بکنند. آن هم در همین مسیر علمی و با همین دغدغه کار را دنبال میکردند. بدنه اصلی فرهنگستان همچنان زنده است و به قوت خود باقی است، ولو با تحمل فشارهای مضاعف به تلاش خود ادامه میدهد.
آماده همکاری با همه پژوهشگران هستیم و الحمدالله هم با همه محدودیتها ارتباطات فعالی با دانشگاهها و مراکز کلان سیاستگذاری در کشور در حوزه علمی و فرهنگی و اجتماعی و عمدهای از مراکز علمی حوزوی داریم. روز به روز هم اعتمادشان بیشتر شده و علاقه ما هم بیشتر شده است. امیدواریم بتوانیم با تشکیک مساعی بار مهم انقلاب اسلامی را به سهم خودمان به مقصد برسانیم و به نسلهای آینده تحویل دهیم.
منبع: فارس
انتهای پیام/