با وجود اینکه العساف وظیفه دارد با این دست ادعاها اوضاع را آرام نشان بدهد، اما میزان تغییرات و ارتباط بیتردید آنها با پسلرزههای قتل خاشقجی چیزی نیست که بشود کتمان کرد. به عبارت دیگر، تغییر و تحول در کابینه آلسعود برخلاف این ادعای العساف بیتردید با قتل خاشقجی ارتباط دارد و به جای این، مسئله اصلی عبارت است از ارتباط این تغییر و تحول با موقعیت سیاسی محمد بنسلمان، ولیعهد و وزیر دفاع آلسعود.
بیشتر بخوانید: کینه شخصی بن سلمان از حاج قاسم چیست؟
تغییر و تحول کابینه و فرامین سلمان بن عبدالعزیز در این مورد به نظر برخی رسانهها از جمله تارنمای قطری الخلیجآنلاین به معنای گامهایی ارزیابی شده که پادشاه سعودی برای محدود کردن پسر و جانشینش برمیدارد.
باید در نظر گرفت که این اولین بار و غیرمنتظرهترین گامی نیست که او در این جهت برداشته بلکه قبل از این نیز چنین حرکتی داشته است. موضوع ۵ درصد از سهام شرکت نفتی آرامکوی سعودی و فروش آن در بازار سهام نیویورک به ارزش ۲ تریلیون دلار پایه اصلی برنامه بلندپروازانه اقتصادی محمد بنسلمان مشهور به «سند چشمانداز ۲۰۳۰ عربستان» بود که انتظار داشت با عایدی ۱۰۰ میلیاردی از این کار برنامه خود را به پیش برد.
به نظر میرسید که همه چیز برای این کار فراهم شده بود و به خصوص دونالد ترامپ، رئیسجمهور امریکا، و نزدیکانش مشتاقانه منتظر ریخته شدن این حجم بالا از سرمایه به بازار بورس بودند تا اینکه شخص سلمان بن عبدالعزیز در ماه آگوست وارد قضیه شد و جلوی آن را گرفت. دلیل این کار هر چه که بود به طور مشخص ضربه قابلتوجهی به اهداف اقتصادی محمد بنسلمان زد. اجازه ورود به احمد بن عبدالعزیز، برادر شاه سعودی، و اقمارش در عربستان گام دیگری بوده که گفته میشود از سوی سلمان بن عبدالعزیز برداشته شده و حتی برخی معتقدند که آوردن او برای این بوده که سلمان زمینه را برای تغییر ولیعهدی فراهم کرده باشد. دستور پادشاه سعودی به سعود بنعبدالله بن المعجب، دادستان کل عربستان، برای رسیدگی به پرونده قتل خاشقجی اقدام بعدی او بود که نتیجه آن نه تنها اعتراف رسمی دربار سعودی به قتل این روزنامهنگار بود بلکه تیم اعزامی از عربستان به ترکیه نیز معرفی و دستگیر شدند و دو تن از نزدیکترین افراد به محمد بنسلمان هم به فرمان پادشاه سعودی از کار بر کنار و بازداشت شدند.
با وجود این نشانهها، اما باز سخت است که بتوان تغییر و تحول اخیر در کابینه سعودیها را علیه محمد بنسلمان دانست تا چه رسد به اینکه آن را اقدامی برای عزل او از ولیعهدی ارزیابی کرد. شاید عزل الجبیر و آمدن کسی مثل العساف به جای او چنین چیزی را تداعی کند به خصوص اینکه العساف جزو کسانی بود که نوامبر سال گذشته میلادی، چند روزی را به همراه دهها تن از دیگر شخصیتهای برجسته سعودی در بازداشت بود.
با وجود این، عزل محمد بننواف بن عبدالعزیز از مقامش به عنوان سفیر سعودی در بریتانیا و گماشتن او در مقام تشریفاتی مشاور در دیوان پادشاهی به معنای تقویت محمد بنسلمان تعبیر شده است.
باید توجه داشت که او در زمان تبلیغات احمد بنعبدالعزیز علیه پادشاه سعودی و پسرش در لندن نه تنها کاری نکرد بلکه در تصاویر ویدئویی جنجالی، همراه او بود و به نظر میرسد که حالا تحت پوشش تغییرات کابینه بابت این کار مجازات میشود. از سوی دیگر، الجبیر با وجود تبعیت کورکورانه از محمد بنسلمان، در قضیه خاشقجی انتظارات ولیعهد سعودی را برآورده نکرد و به خصوص اینکه نتوانست از تجربیات سالهای طولانی سفارتش در امریکا برای لابیگری علیه لایحه ضد سعودی در مجلس سنای امریکا بهرهای ببرد. علاوه بر این موارد، گفته میشود که سعود القحطانی با وجود حکم عزل و بازداشت از سوی پادشاه محرمانه به کار خود ادامه میدهد و آن حکم تنها روی کاغذ بود و هیچگاه اجرایی نشده است.
با توجه به این نکات است که میتوان نتیجه گرفت تغییر و تحول در کابینه آلسعود هرچند که نتیجه طبیعی قتل خاشقجی و مسئولیت محمد بنسلمان است، اما برای تنبیه یا حتی عزل او از ولیعهدی طراحی نشده بلکه بر عکس، این کار مثل احکام دادستان کل سعودی تنها اقدامات نمایشی برای تظاهر به تغییر است تا اینکه از شدت انتقادها به ولیعهد سعودی کاسته شود و کار به عزل او از این مقام کشیده نشود.
منبع: روزنامه جوان
انتهای پیام/