مستند چند بخش دارد که باید تفکیک شود
بخش اول مربوط به مجموعهای از اخبار رسانهای صدق و کذب است. این بخش اساسا اهمیتی ندارد. طبیعی است رفتارهای نادرست و خطا را هیچ کس دفاع نمیکند و اتفاقا مواردی مثل اعتراف گرفتن بیشرمانه از همسر مرحوم امامی از شمشمیر و ترازوی انقلاب دور نبوده و نخواهد بود.
بخش دوم مربوط به ادعاهای قدیمی و البته ناشی از حقد و کینه امثال سروش و کدیور و اشکوری است که بی اهمیت است و تازگی هم نداشته و ندارد. پاسخ به این ادعاهای قدیمی در دهه ۷۰ داده شده و حرف جدیدی نیست.
اما بخش سوم مهم است که نسبت دادن این حرفها و اتهامات به مبانی انقلاب و از همه مهمتر نظام اندیشه حضرت امام است. این مستند تنها از همین جهت اهمیت دارد که توضیح میدهیم.
مستند بیبیسی تلاش کرده است نشان دهد، جمهوری اسلامی به جهت مبنایی، معتقد است برای حذف دشمن میتوان به هر کاری متوسل شد از جمله بهتان! برای اثبات این ادعا به ۳ مورد استناد کرده است.
یکم. تفسیری از روایت پیامبر درباره مواجهه با اهل بدعت
دوم. سخنان حماسی امام خمینی در برخورد با آخوند فاسد
سوم. جمله امام درباره رفع حرمت دروغ و شرب خمر و ... در دفاع از جان انسان و جمله تاریخی حفظ نظام اوجب واجبات است.
این سه بخش توضیح داده شود تکلیف بقیه شبهات نیز روشن است.
پاسخ شبهه اول
بخش اول مستند، اشاره به روایتی از رسول اکرم (ص) دارد که در مقابل «اهل بدعت» فرمودند: «باهتوهم». باهتوهم یعنی اهل بدعت را با استدلال متحیر و مبهوت سازید. اما در بین برخی فقها باهتوهم به بهتان زدن تعبیر شده است. وارد این مناقشه فقهی نخواهیم شد. اختلاف بین فقها امری ساده و روشن است. سوال این است که موضع بنیانگذار و بزرگان اندیشهای انقلاب اسلامی در این موضوع چیست؟
برای پاسخ به این سوال دو راه پیش رو است. یک راه، رجوع به بزرگان با طرح مستقیم این پرسش و راه سادهتر نیز رجوع به محکمات اندیشهای امام یا دیگر بزرگان در سبک سیاستورزی و پاسخ به این سوال کلیدی که آیا هدف وسیله را توجیه میکند؟
همانطور که در مستند هم آمده است قریب به اتفاق مراجع «باهتوهم» را مبهوت ساختن با روشهای شرعی دانستند. تعبیر شهید مطهری نیز در این رابطه شفاف است. میفرماید: بعضی آدمهای کمسواد این «باهِتوهُمْ» را تهمت دانستند.
اما حضرت امام خمینی (ره) در این رابطه تعابیر جامعتری دارند که در رفتار و عملشان نیز نشان دادند. ایشان میفرمایند: «برای پیشبرد مقصود، ولو اسلامی، ارتکاب خلاف اخلاق و فرهنگ مطرود است و غیراسلامی» صحیفه امام؛ ج. ۱۲؛ ص. ۱۲
حضرت امام سیاستورزی را دستهبندی میکنند و راه رسیدن به هدف بدون توجه به وسیله مشروع را سیاست شیطانی معرفی میکنند. همان، ج. ۱۳، ص. ۴۳۱.
ایشان در عمل هم پایبندی خود به این شیوه سیاستورزی را نشان دادند؛ وقتی با عملیات مسلحانه علیه رژیم شاه مخالفت کردند و یا حتی برای مبارزه با طاغوت حاضر نشدند با مارکسیستها متحد شوند. یا اینکه در دوران جنگ فرمودند: مکتب ما خلاصه میشود در دو کلمۀ «لا تَظلِمون و لا تُظلَمون» و برخلاف بعثیها حاضر نشدند مناطق مسکونی عراق را مورد هدف قرار دهند.
خاطره جالبی وجود دارد که امام سه روز درسشان را تعطیل کردند به خاطر اینکه شاگردان ایشان پشت سر یکی از مخالفان یا منتقدان امام غیبت کرده بودند.
کفایت میکند.
با توجه به محکمات نظام اندیشهای حضرت امام، شبهه دوم را ببینیم. خیلی وقتها تردیدها و شبهات را باید با مسلمات نظام اندیشه تحلیل کرد.
اما شبهه دوم
در این مستند، صوتی از حضرت امام منتشر شده است که میفرمایند: این آخوندهای فاسد را برخورد کنید... در این موارد تهمت و غیبت اینها واجب میشود...
بیبیسی با یک صوت حماسی خواسته است ضمن مرتبط کردن آن به حدیث «باهتوهم»، نظام اندیشهای اخلاقی امام را زیر سوال ببرد؛ حال آنکه اساسا این تعبیر هیچ ارتباطی به آن حدیث ندارد.
پاسخ ساده است. دقت کنیم که امام میفرماید تهمت نه بهتان. امام فقیه است و متوجه است چه عنوانی بکار میبرد. در تعابیر و لغتشناسی فقهی، بین تهمت و بهتان تفاوت است.
بهتان به سخن یا عملی گفته میشود که دروغ بودن آن برای گوینده روشن است، ولی «تهمت»، زمانی زده میشود که شخص به دروغ بودن آن اطمینان ندارد، بلکه اتهامش ناشی از سوءظنی است که به فرد مقابل دارد.
از این رو «تهمت» از مصادیق «ظن» است، اما بهتان از مصادیق باطل و کذب است.
اما چرا سوءظن؟ به حکم عقل و روایات متعدد شرعی در مواجهه با دشمن باید سوءظن داشت. امیرالمومنین به مالک میگوید در مواجهه با دشمن هیچگاه حسنظن نداشته باش. جای دیگری میفرماید هرگاه فساد غالب شد، سوءظن داشته باشید. (کلمات قصار ۱۱۰). امام هادی میفرماید که وقتی بیداد غالب شد باید سوءظن داشته باشید. (میزان الحکمة، ح. ۱۱۷۲۱)
امام میفرماید تهمت، یعنی بیان سوءظن به آخوند فاسد، چون این آدم بنایش بر مبارزه و تحریف دین است لذا سوءظن به او حکم عقل است.
اما غیبت؛ غیبت نیز حرام است مگر در موارد خاص. یکی از موارد حلیت غیبت، در برابر متجاهر به فسق است. پیامبر گرامی (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: لا غیبه لثلاثه: سلطان جائر و فاسق معلن و صاحب بدعه. (مستدرک الوسائل، ج. ۹ ص. ۱۲۸، ح. ۱۰۴۴۸)
و اما شبهه سوم
مستند بیبیسی در بخش سوم، جواز بهتان را به دو جمله معروف حضرت امام استناد داده است که البته هیچ ربطی به هم ندارند. در جمله اول حضرت امام میگویند در مواردی برای نجات جان انسان، دروغ و شرب خمر و ... مجاز است. مستندساز از این جمله چنین برداشت کرده است که برای امام، هدف وسیله را توجیه میکند، حال آنکه نمیداند اینجا دروغ گفتن خودش حجت عقلی و شرعی دارد و توجیه نیست. این جمله حضرت امام نشان دادن حرمت و اهمیت جان انسان است که فوق هر حکمی است. هر انسان عاقلی هم وجدانا، منطق آن را متوجه میشود. مثل اینکه خوردن گوشت مردار وقتی انسان در بیابان در حال جان دادن است جواز دارد و....
اما استناد مهمتر مستند، اشاره به این جمله تاریخی حضرت امام خمینی است که «حفظ نظام اوجب واجبات است» و بعد با این جمله نتیجه گرفته که میتوان برای حفظ نظام دست به هرکاری زد.
مختصری هم در این رابطه توضیح داده میشود هرچند بحث در این موضوع مفصل است.
عمده احکام اسلامی اجتماعی است. از این جهت تحقق کامل اسلام منوط به شکلگیری یک حکومت است تا بستر لازم برای دینداری را فراهم سازد. به تعبیر رهبری انقلاب، همه انبیا و امامان معصوم به دنبال حکومت بودند، آن هم نه به جهت قداست قدرت، بلکه از این جهت که تحقق اسلام در شکلگیری حکومت است.
تا اینجا روشن شد که چرا حفظ این حکومت اهمیت دارد. حفظ جمهوری اسلامی اهمیت دارد، چون تحقق اسلام و دینداری مردم در بقای آن است. اما این مقدمه یعنی چی؟ یعنی برای حفظ حکومت میتوان دست به هرکاری زد؟ این سوال را در بخش اول توضیح دادیم که هدف وسیله را توجیه نمیکند و این تعبیر را امام سیاست شیطانی میدانند. پس این جمله چه مقصودی دارد؟
حفظ نظام اوجب واجبات است، بیان اولویتهاست. یعنی در دین هیچ امری مهمتر از تشکیل حکومت نداریم، نه اینکه خود حکومت موضوعیت دارد بلکه حکومت اسلامی مقدمه دستیابی به تهذیب فرد و جامعه و عدالت برتر است.
از این جهت بقیه احکام اسلامی ذیل این حکم اصلی قرار میگیرد و حتی میتوان نماز و حج را هم در موارد ضروری به مصلحت و موقتا تعطیل کرد تا به اصل دین آسیبی نرسد. روشن است که کنار گذاشتن برخی فروع برای مراقبت از یک اصل، متفاوت از انجام فعل حرام و خطاست.
مهمتر اینکه تشخیصش در اختیار امام و، ولی جامعه است نه هرکس که احساس کند، چون حفظ نظام اوجب واجبات است پس میتوان چه کرد و چه نکرد.
خلاصه اینکه حفظ نظام اوجب واجبات است به معنی حفظ نظام به روشهای غیرشرعی و غیراخلاقی نیست. یک منطق ساده و همه فهم دارد که برای حفظ یک اولی میتوان از برخی فروع گذشت.
منبع: فارس
انتهای پیام/