به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، روزنامهها در صفحات خود اخبار، یادداشت، سرمقاله و عناوین ویژه و اختصاصی دارند که بر اساس اتفاقات روز منتشر میشود. همچنین جراید در بخش سرمقاله و یادداشت روز به بیان دیدگاهها و نظریات اصلی و اساسی خود میپردازند؛ نظراتی که بیشتر با خط خبری و سیاسی این جراید همخوانی دارد و میتوان آن را سخن اول و آخر جراید عنوان کرد که اهمیت ویژهای در رسانهها نیز دارد.
یادداشت، سرمقاله، عناوین و گزارشات ویژه روزنامههای و جراید سراسر کشور بیستم و هشتم آذر ماه به شرح زیر است:
بیدارباشِ دیدبان انقلاب!
دکتر محمد حسین محترم در یادداشت امروز کیهان به بررسی و تحلیل سخنان رهبری پرداخته و نوشته؛ ۱- هفته گذشته سخنان رهبر معظم انقلاب در دیدار با خانوادههای شهدا فرازهای مهمی داشت، اما سه محور از سخنان ایشان بسیار برجسته بود و ترسیم نقشه راه در مقابل حوادث چند ماه باقی مانده به پایان سال ۹۷ و همچنین در سال ۹۸ میباشد. اولا دیدبان تیزبین و آینده نگر انقلاب بااشاره به شکست نقشه دشمن برای رقم زدن تابستانی داغ در سال ۹۷ در ایران تاکید کردند ادعاهای آنها برای سال ۹۷ «ممکن است فریب باشد و نقشه را برای سال ۹۸ کشیده باشند، همه حواسشان جمع باشد و ملت ایران بیداری خود را حفظ کند و با چشم بیدار مسائل را در طوفان امروز دنیا ببیند». ثانیا حضرت آقا با هشدار به مسئولین و جریانهای سیاسی فرمودند: «مراقب و مواظب باشند به دشمن پهلو ندهند و فریب زبان بازی دشمن را نخورند و میدان را برای دشمن آماده نکنند». ثالثا رهبرمعظم انقلاب بابیان اینکه نقشه آمریکا مقابل ملت ایران لو رفته است، تصریح کردند «نقشه آمریکا این است که به کمک تحریم در کشور اختلاف و جنگ داخلی و مشکلات ایجاد کند».
۲- با اندکی تامل و دقت در بیدار باش رهبرمعظم انقلاب متوجه خواهیم شد سخنان ایشان بهعنوان ناخدای کشتی انقلابِ ملت ایران از یک سو ناظر به فضای تحریمی و جنگ اقتصادی – روانی آمریکا علیه ملت ایران است و از سوی دیگر ناظر به فضای انتخاباتی – رسانهای درخصوص انتخابات مجلس در سال آینده میباشد که از هم اکنون بهطور نامحسوس این فضا در حال شکل گیری است و در سال آینده محسوس و آشکارتر خواهد شد؛ لذا اگر دولت، جریانهای سیاسی و مردم غفلت کنند، میتواند آسیب زا و چالش برانگیز باشد. نقشه دشمن برای سال آینده، آنگونه که رهبری به آناشاره کردند این است که از یک سو در فضای سیاسی - انتخاباتی بر موج مطالبات به حق مردم سوار شود و بر طبل ناامیدی از حل مشکلات بکوبد تا القا کند کشور به بن بست رسیده و تنها راهحل مشکلات سازش با آمریکا است!. از سوی دیگر آمریکا تلاش دارد با استفاده از این فضاسازیهای جعلی بر طبل تفرقه افکنی و تشدید اختلافات بکوبد تا در کف خیابانها با ایجاد آشوب و اغتشاش بهدست نفوذیهای لیبرال مسلک خود احتمالا زمینه فتنهای دیگر همچون دو فتنه ۷۸ و ۸۸ را فراهم کند. هدف نیز در سال ۹۸ ممانعت از برگزاری انتخاباتی آرام و همچنین ممانعت از انتخابی درست از سوی مردم است. چراکه دشمن میداند برای رسیدن به هر هدفی باید نفوذیهای خود را در سنگر مجلس مهرهچینی کند.
۳- این سخنان رهبری بیانگر آن است که دستگاههاى اطلاعاتی جاسوسی استکبار، از آمریکا و اروپاییها به خصوص انگلیس تا صهیونیستها و سعودیها به کمک تفالههایشان در داخل و خارج، از هم اکنون و حتی قبل از این در حال برنامهریزی و طراحی توطئه و سناریو و مهره چینی برای انتخابات سال آینده هستند. این سناریوسازیها را بهخوبی میتوان از فضاسازیهای رسانهای و مباحث مطرح شده در اندیشکدههای وابسته به سازمان سیا و وزارت خارجه آمریکا فهمید. مایک سینگ مدیر اندیشکده واشنگتن برای سیاست خاورنزدیک و وابسته به لابی صهیونیستها اوایل هفته قبل در اندیشکده شورای روابط خارجی آمریکا از سناریوی احتمالی سیا برای سال آینده پرده بر میدارد و میگوید «سناریوی بی ثباتی در ایران ممکن است باعث غافلگیری شود و آمریکا امیدوار است که تغییر رژیم در ایران رخ دهد». شبکه تلویزیونی العربیه هم با انعکاس مباحث همایش راهبردی عربی که چهارشنبه گذشته در دبی برگزار شد، با ادعای اینکه ایران سال آینده سالی سخت پیش رو دارد میگوید «برای اینکه بدانیم ایران درسال ۲۰۱۹ چه وضعیتی خواهد داشت باید به تحریمها توجه کرد که در شکلگیری وضع آتی ایران مؤثرند». پایگاه استراتفور نیز در گزارش سالانه خود به کاخ سفید با پیشبینی روند رویدادها در سال ۲۰۱۹ پیشنهاد میکند باید به نقاط قوت و آسیبپذیریهای ایران وقوف بیشتری پیدا کرد. رهبر معظم انقلاب قبلا نیز درباره نقشههای آمریکا برای ملت ایران هشدار داده بودند که «آمریکا بعد از مذاکرات هستهای یک نقشه برای منطقه دارد و یک نقشه برای ایران، این برای ما روشن شده، برای داخل دشمن از نفوذیها استفاده میکند و امام فرمودند: گاهی حرف دشمن با چند واسطه از دهان آدم موجه شنیده میشود، همه باید مراقب نفوذ باشند» (۵ اسفند۹۴)
۴- برای اینکه «حواسمان باشد» و «مراقب و مواظب باشیم» تا «میدان را برای دشمن آماده نشود» چه باید کرد؟ اولا مردم باید مراقب القائات دروغین دشمن باشند تا تحت تاثیر آنها قرار نگیرند و برای پیگیری مطالبات بحق خود از روشهایی که آمریکاییها طراحی و از طریق بیبیسی و شبکههای ماهوارهای و رسانههای غربی – صهیونیستی – سعودی القاء میشود، استفاده نکنیم. ثانیا برخی مسئولان و مدیران با سخنان شاذ و تحریکآمیز و مواضع نسنجیده و نپخته و برخلاف سیاستهای اصلی نظام به مسموم کردن فضای سیاسی و رسانهای کمک نکنند و در میدانی که دشمن طراحی کرده بازی نکنند. مسئولان و جریانهای سیاسی باید از استفاده ادبیات سیاسی دشمن و از ایجاد دو قطبیسازیهای کاذب و دستهبندیهای جعلی پرهیز کنند. در گذشته برای راضی نگه داشتن آمریکاییها و امضاء برجام القاء دوقطبیهای کاذب «برجامیان و غیربرجامیان»، «سایه جنگ و سایه صلح»، «طرفداران و مخالفان تحریمها» و «تندرو و میانهرو» و... میکردند. مردم باید هوشیار و بیدار باشند که همان جریان نفوذی اکنون نیز برای راضی نگه داشتن اروپاییها و با دلخوشی کاذب به وعدههای آنها، برای تصویب FATF در مجلس با دوگانه «زندگی ارزان» و «زندگی گران» با افکارعمومی بازی میکنند و شعار پوپولیستی و عوام فریبانه میدهند و ادعا میکنند اگر مردم «زندگی ۲۰ درصد ارزانتر» میخواهند باید توافقنامههای محرمانه و ذلت باری مثل FATF و معاهده آب و هوایی پاریس... را همچون برجام بپذیرند و اگر «زندگی ۲۰ درصد گرانتر» میخواهند «اهلا و سهلا»!. رهبرمعظم انقلاب بارها درخصوص ایجاد دوقطبیهای کاذب در کشور هشدار داده بودند که «یکی از ترفندهای دشمن در انتخابات ایجاد دوقطبی دروغینی است، ملت ایران مجلسی میخواهد که علاج درد مردم را بشناسد، مجلس شجاعی که فریب ترفند دشمن را نخورد، مجلسی که دولت را موظف به اقتصاد درونزا کند» (۵ اسفند ۹۴)
ثالثا جریانها واشخاص سیاسی هرگاه احساس کردند دشمن در جهت اجرای سیاستهای خود از آنها تعریف و حمایت میکند باید سریعا و بدون فوت وقت اعلام برائت کنند چراکه این شاخص مهمی برای جلوگیری از ابهام آفرینی و زمینهسازی دشمن در جهت ایجاد فتنه است. رهبری بهاشخاص و جریانهای سیاسی تذکر دادهاند: «میدانید دشمن قصد تفرقه دارد، نگذارید. امام گفتند وقتی دشمن از شما تعریف میکند، ببینید چهاشتباهی کردهاید، برگردیم به کلام امام» (۵ اسفند ۹۴) رابعا مسئولین باید به اولویتهای اصلی کشور که همان مهار رشد بیرویه قیمتها و تورم و بیکاری است، توجه کنند و از حاشیهسازی و جایگزین کردن مطالبات غیر واقعی سیاسی بهجای مطالبات واقعی اقتصادی مردم جدا خودداری کنند. متاسفانه از هماکنون حامیان جریان نفوذی در دولت با دادن وعدههای محقق نشدنی برای ایجاد امیدواری کاذب در مردم، تلاش خود را در جهت تاثیرگذاری بر فضای انتخاباتی سال آینده آغاز کردند تا شاید به حیات سیاسی خود ادامه دهند. با وجود اینکه وعدههای رئیسجمهور و حامیان وی در پنج سال گذشته هیچکدام محقق نشده و برای فرار از پاسخگویی یکدیگر را متهم میکنند، شعارهای پوپولیستی همچون «انتقال آب خزر به سمنان»! و «ایجاد ۴۰۰ هزار مسکن»! در سالهای آینده، علیرغم اینکه در سالهای گذشته مسکن مهر مردم را تعطیل کردند و با شعار «مسکن اجتماعی» هیچ مسکنی نساختند، باید نمونهای از این تلاشها تلقی کرد. خامسا دولت باید با تمام وجود از وعدههای سرکاری اروپاییها که درحال زمینهسازی برای اعمال تحریم علیه ایران هستند و همچنین از امیدواری به دوران بعداز ترامپ برای حفظ برجام دل بکند و درک کند ظرفیت برجام همین بود که عیان شده و ظرفیت بالقوه باقی ماندهای دیگر ندارد که بتواند حلال مشکلات مردم باشد، کما اینکه تاکنون نیز نه تنها مشکلات را حل نکرده بلکه بر آنها افزوده و بیشترشان کرده است؛ لذا یکی از پازلهای نقشه آمریکا و اروپا برای سال ۹۸ این است که دولت را در حالت بلاتکلیفی همچنان نگه دارند و به او امیدواری کاذب بدهند. امادولت باید با تمرکز تمام بر اینکه «راهحل مشکلات اقتصادی مردم تقویت تولید داخلی است»، این پازل نقشه آمریکا را خنثی کند، در غیر اینصورت زمینه برای سوءاستفاده از مطالبات به حق مردم فراهم و ناخواسته در زمین دشمن بازی خواهد شد.
۵- هرچند دشمن در تلاش است با جنگ اقتصادی – روانی به اهداف خود برسد، اما ناخواسته در رسانههای خود اذعان دارد که «تحریمها علیه ایران با وجود چالشهای اقتصادی، نه به فروپاشی حکومت جمهوری اسلامی میانجامد و نه ایران را پای میز مذاکره میآورد و مردم ایران غیرقابل پیشبینی هستند».
راه کاهش دخالتها در بودجه
حجت الاسلام و المسلمین غلامرضا مصباحی مقدم عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام و کارشناس مسائل اقتصادی در یادداشت امروز ایران به بررسی راههای کاهش دخالتها در بودجه پرداخته و نوشته؛ اظهارات معاون اول محترم رئیس جمهوری مبنی بر اینکه بودجه مانند گوشت قربانی است و برخی از افراد و نهادها در آن نفوذ دارند را در چند قالب میتوان دید. تصور میکنم، شاید منظور آقای جهانگیری مربوط به جدول کمکها است. صحبتهای ایشان ناظر بر بودجهای است که پیشتر در قالب جدول ۱۷ یا جدول کمکها میآمد و البته در بودجه ۹۷ جدول کمکها حذف شد. در مواردی که دولت میخواست مجموعهای را حفظ کند آن را به زیر ردیف سایر بخشها برد. به عنوان مثال، اگر یک مرکز آموزشی و پژوهشی بود که میخواست مورد حمایت قرار دهد، زیر نظر وزارت علوم برده شد. اگر مراد چنین باشد کسی قدرت این را ندارد که بودجهای را به دولت تحمیل کند، بلکه غالباً این اتفاقات بر اساس روابط شکل گرفته است یا در اثر نوعی توجیه شدن و همراه شدن دولت با نهادهایی که آن نهادها کارهای فرهنگی، آموزشی، پژوهشی، دینی و غیردینی انجام میدهند و توسط یک رئیس جمهوری و در یک زمانی ایجاد شده و بعدها هم حفظ شده است. این موارد براحتی قابل تغییر، حذف و حتی قابل کاهش است. این موارد چیزی نیست که بتواند خودش را به دولت تحمیل کند؛ لذا معاون اول رئیس جمهوری باید از موضع دولت و موضع قدرت در مورد بودجه و هزینهها صحبت کند و بگوید شرایط کشور به گونهای است که باید به حداقل هزینهها اکتفا کرد و مواردی که غیر ضرور است به صورت قاطع حذف شود و از کسی هم رودربایستی نداشته باشند.
اما اگر مراد از گوشت قربانی بودجه، نقش برخی از نمایندگان مجلس است که در بودجه اعمال میکنند یک بحث دیگر است. به عنوان مثال برخی از نمایندگان مجلس لابی یا توافق میکنند که بودجه را از نظر بندهای تملک داراییهای سرمایهای (بودجه عمرانی) تغییر دهند. از این رو در بودجه ورود میکنند، پیشنهاد میدهند و یا حتی مواردی اضافه میکنند. برای جلوگیری از این اتفاقات، دولت میتواند خیلی روشن، قاطع و با استدلال و با توجه به شرایطی که حساس و خطیر است، با نمایندگان صحبت کند. دولت باید به نمایندگان مجلس تأکید کند که از نظر منابع مالی با کاهش روبهرو است. با چنین موضوعی به طور قطع نمایندگان هم با دولت همراهی خواهند کرد. همچنین دولت میتواند از طریق رؤسای کمیسیونها و رئیس مجلس جلوی این اتفاقات و لابیگری برخی از نمایندگان مجلس را بگیرد. رئیس جمهوری با صحبت کردن با نمایندگان مجلس میتواند جلوی بروز و ظهور چنین لابیگریهایی را بگیرد. از این رو دولت با اعمال قدرت و اعمال مدیریت به گونهای که توجیه کننده، توضیح دهنده و قانع کننده باشد، میتواند مانع از تغییرات بودجه از سوی نمایندگان مجلس شود. البته این گفتهها و بیان رئیس جمهوری نباید جنبه گلایه داشته باشد چرا که فایده و نتیجه نخواهد داشت. دولت نباید اجازه دهد که بودجه گوشت قربانی شود.
در نهایت نویسنده نهایی بودجه، دولت است. سازمان برنامه و بودجه، بودجه را به هیأت دولت میبرد و تصویب میشود و بعد از آن به مجلس میرود. سابقه تاریخی هم نشان میدهد که تغییرات مجلس در بودجه عمرانی در نهایت ۲ تا ۳ درصد است و این تغییرات اعداد بزرگی نیست. نمایندگان مجلس امکان مانور و تغییر زیاد بودجه را ندارند. در بودجه عمومی هم تغییرات قابل توجهی نمیدهند. حال برای جلوگیری از این رخدادها راه حل این است که دولت، دست خطی از مقام معظم رهبری به رئیس مجلس بدهد و مانع لابیگری برخی از نمایندگان مجلس شود و اگر کسی هم گوشش بدهکار نبود در صورت لزوم میتوان راهکارهای دیگری ارائه داد.
مسابقه دشمنان اسد برای دوستی با اسد
محمد مرادی کارشناس مسائل سیاسی در یادداشت امروز جوان به تحرکات برخی کشورهای عربی که روزگاری دشمن بشار اسد بوده و امروز با دیدن پیروزی جبهه مقاومت سعی در برقراری روابط با سوریه دارند، پرداخته و نوشته؛ زمانی که در ۶ بهمن ۸۹ بحران سوریه شروع شد بسیاری از کشورهای منطقهای و فرامنطقهای فرصت را مغتنم شمرده و برای ضربه زدن به محور مقاومت اقدامات خود را آغاز کردند. تلاش برای ضربه زدن به نظام سوریه مختص سال ۲۰۱۱ نبود و تحولات جهان عرب تنها زمینه اجرایی کردن یک توطئه قدیمی علیه سوریه را فراهم کرد. بنابر اعتراف مقامات غربی، از سال ۲۰۰۳ نهادهای اطلاعاتی امریکا به دنبال ایجاد بحران در سوریه با هدف تضعیف این کشور در راستای تأمین امنیت اسرائیل بودند. در سال ۲۰۰۳ طبق طبقهبندی پنتاگون، سوریه، دولتی سرکش و پشتیبان تروریسم معرفیشده، جنگ با سوریه بهعنوان بخشی از جنگ گسترده با ایران ارزیابی شد و ایران، عراق و سوریه در اولویت تغییر رژیم برای قرن جدید امریکایی قرار گرفتند. در این راستا کشورهای عربی مانند عربستان، قطر و اردن با کمک ترکیه، امریکا، اسرائیل و فرانسه و برخی دیگر از کشورهای غربی اقدام به تجهیز و تقویت گروههای تروریستی در سوریه کردند. حمله به سوریه برای تحقق سه هدف طراحی شد؛ ساقط کردن نظام سوریه، تضعیف سوریه در راستای تأمین امنیت اسرائیل و تجزیه این کشور در راستای طرح خاورمیانه بزرگ.
ائتلاف غربی- عربی- عبری برای رسیدن به این اهداف ضمن تجهیز تروریستها از چند حربه دیگر استفاده کردند. تحریم بینالمللی و تصویب قطعنامه در سازمان ملل علیه سوریه، اخراج این کشور از برخی نهادهای عربی، قطع روابط کشورهای عربی با دمشق، حملات نظامی و استفاده از بهانه سلاح شیمیایی برای محکوم کردن سوریه از جمله این روشها بود، اما با گذشت بیش از هفت سال از این بحران ائتلاف متجاوز به سوریه به اهداف خود نرسیده و جبهه مقاومت آذرماه ۹۶ پایان تسلط سرزمینی داعش را در سوریه اعلام کرد. آغاز دوران پسا داعش باعث شد بسیاری از کشورهایی که به دنبال ساقط کردن نظام سوریه بودند به تدریج خود را از صف بازندگان بحران سوریه جدا کرده و به سمت جبهه ایران و روسیه در سوریه حرکت کنند. اولین کشور ترکیه بود که در این مسیر حرکت کرد. اما نکته مهم این است که پس از نزدیک به هشت سال اکنون محاصره سوریه از سوی کشورهای عربی شروع به شکسته شدن کرده و سوریه علاوه بر عرصه میدانی در عرصه دیپلماتیک و سیاسی نیز در حال رقم زدن پیروزی بزرگ است.
دومین کشوری که اقدام به عقبنشینی در مورد سوریه کرد اردن بود. اردن از همان ابتدای بحران با کشورهای عربی علیه دولت سوریه همراه شد. اردن به عنوان مکانی برای تمرین، تسلیح و تسهیل سیطره کسانی که آنها را معارضین معتدل میخواندند، مطرح شد تا این نیروها بر سوریه سیطره یابند. «اتاق موک» در اردن که در مدیریت آن دستگاههای اطلاعاتی امریکا، انگلیس و رژیم صهیونیستی نقش داشتند برای اداره و طراحی برخی عملیاتهای تروریستی در سوریه ایفای نقش میکرد. اما پس از قطعی شدن پیروزی سوریه اردن مواضع خود را در مورد دمشق تغییر داد. در این ارتباط، هیئت پارلمانی اردن آبانماه ۹۷ با ولید المعلم، وزیر امور خارجه کشور سوریه دیدار و با وی درباره روابط دو کشور و افق توسعه آن و آخرین اوضاع منطقه گفتگو کرد. سه ماه پیش از این دیدار نیز ارتش سوریه موفق شد پس از سه سال گذرگاه نصیب را در جنوب شرق درعا و مرز مشترک با اردن از اشغال تروریستها آزاد کند. امارات نیز به عنوان دیگر کشوری که با سوریه قطع رابطه کرده است تمایل خود را برای تجدید روابط اعلام کرد. طبق گزارش شبکه المیادین، مسئولان اماراتی رسماً ابلاغ کردهاند که این کشور قصد دارد روابط دیپلماتیک خود را با سوریه از سر گرفته و سفارتخانه خود را در دمشق بازگشایی کند. برخی از مقامات ریاض نیز به روشهای مختلف پایان راهحل نظامی در سوریه را اعلام کردهاند.
ترکیه نیز از جمله کشورهایی بود که در چند سال اول جنگ سوریه خواستار برکناری بشار اسد از قدرت بود، اما این کشور نیز از این موضع خود عقبنشینی کرد. ترکیه در سالهای گذشته به عنوان دروازه ورود تروریستها به سوریه معروف بود. مولود چاووش اوغلو، وزیر خارجه ترکیه اخیراً اعلام کرد که چنانچه بشار اسد، رئیسجمهور سوریه برنده انتخاباتی دموکراتیک در این کشور باشد، آنکارا نیز همکاری با وی را مد نظر قرار میدهد البته ترکیه این اظهارات را تکذیب کرد، اما کاملاً مشخص است که ترکیه از مرحله سقوط بشار اسد گذر کرده و اکنون به دنبال همکاری با نظام سوریه در دوران پسا داعش است.
اما مهمترین مسئله در این مورد سفر عمرالبشیر رئیسجمهور سودان به سوریه بود. این سفر اولین دیدار رسمی یک مقام عربی از مارس ۲۰۱۱ (از زمانی که جرقه بحران سوریه زده شد) به دمشق به شمار میرود. در واقع این سفر به نوعی میتواند جرقه نخستین دیدار سایر مقامات عربی از دمشق باشد که این خود به معنای پیروزی سیاسی نظام سوریه و نزدیک شدن دمشق به شرایط عادی است. این سفر از آنجا بسیار حائز اهمیت است که روزنامه الاخبار لبنان در این مورد اعلام کرده که سفر سرزده «عمر البشیر» رئیسجمهور سودان به سوریه، با اطلاع عربستان انجام شد. سوریه پیشتر گفته بود کشورهای عربی که با دمشق قطع رابطه کردند خود به سمت ما بازمیگردند و این سفر میتواند گواهی بر درستی گفتههای سوریه باشد.
در نهایت اتحادیه عرب که از سال ۲۰۱۱ در پی آغاز بحران در سوریه، عضویت این کشور در این اتحادیه را تعلیق کرد، اخیراً در بیانیهای اعلام کرد که اتحادیه عرب میتواند دست به اقدامی برای بازگرداندن سوریه به مؤسسات این اتحادیه بزند. حتی «جیمز جفری» نماینده ویژه امریکا در امور سوریه ۲۷ آذرماه ۹۷ اعلام کرده که امریکا به دنبال سرنگونی «بشار اسد» رئیسجمهور سوریه نیست. این مسئله پیروزی دیگری برای گفتمان مقاومت به شمار میرود. به نظر میرسد باید شاهد بازگشت بیشتر کشورهای عربی به سمت سوریه بود. کارشناسان معتقدند دومین حاکم عربی که به سوریه سفر خواهد کرد، احتمالاً امیر کویت یا رئیسجمهور مصر خواهد بود. علاوه بر این دیروز نشست چهارجانبه وزرای خارجه ایران، روسیه و ترکیه و دیمیستورا، نماینده سازمان ملل در امور سوریه درباره کمیته قانون اساسی سوریه در ژنو آغاز شد. این مسئله پیام مهمی دارد و آن شروع فرایند سیاسی در سوریه است. در واقع کشورهایی که در چند سال گذشته به دنبال ساقط کردن نظام سوریه بودهاند، اکنون در نوعی رقابت برای برقراری ارتباط با دمشق به سر میبرند، چرا که به خوبی به این امر واقف هستند که فعالیتها و نوع نقشآفرینی آنها در دوران پسا داعش میتواند جایگاه سیاسی این کشورها را در آینده سوریه رقم بزند.
تکرار فاجعه شینآباد
عبدالصمد خرمشاهی وکیل پایه یک دادگستری در یادداشت امروز آرمان با اشاره به حادثه روز گذشته آتش سوزی مدرسه زاهدان و یادآوری حادثه شین آباد به بررسی شباهتهای این دو حادثه با یکدیگر پرداخته و نوشته؛ در خبرها خواندیم که در یک حادثه دلخراش دیگر دبستان دخترانهای در زاهدان دچار حریق شده و مطابق گزارشهای اولیه سهنفر از دانش آموزان دبستان مذکور، به لحاظ شدت سوختگی جان خود را از دست دادهاند. خواندیم و آه از نهادمان برآمد و باز در همین خبرها خواندیم بهرغم آنکه استفاده از چراغها و بخاریهای چکهای در مراکز آموزشی ممنوع شده، مع ذالک همچنان در دبستان مذکور از بخاریهای یادشده استفاده میکردند! خبر را خواندیم و عمیقا دچار حیرت شدیم. در وادی امر قطعا هر انسانی این خبر را بشنود یا بخواند، قطع نظر از اینکه به شدت اندوهگین و متاثر میشود، چند سوال اساسی بلافاصله در ذهنش پیدا میشود.
۱) چرا این حوادث مدام تکرار میشود؟ ۲) چرا مسئولان مربوطه از حوادث گذشته درس عبرت نمیگیرند؟ ۳) چرا دولت و آموزش و پرورش به مناطق محروم آنچنان که باید و شاید التفات نمینمایند؟ ۴) چرا این حوادث و حوادث مشابه آن مانند حادثه مدرسه شین آباد، معمولا در مناطق محروم اتفاق میافتد؟ ۵) چرا در حوادث گذشته، موضوع دقیقا کارشناسی نشده و مقصر یا مقصران حادثه معلوم نشده و آنچنان که باید و شاید با آنها برخورد نشده است؟ ۶) شنیدهایم که در کشورهای توسعه یافته در صورت بروز و تکرار چنین حوادثی دادگاهها به شدت با مقصران حادثه بدون کوچکترین اغماضی برخورد میکنند و مسئولان مربوطه نیز در ردههای بالا بلافاصله ضمن عذرخواهی از مردم، استعفا میدهند. اما تاکنون نشنیدهایم یا نخواندهایم که در کشور ما در اینگونه مواقع لااقل یکی از مسئولان رده متوسط حتی به صورت رسمی و جدی، از مردم عذرخواهی کرده و یا از سِمَت خود کنارهگیری کند. ۷) مصدومین حادثه شینآباد، هنوز گرفتار مشکلات خاص حادثه آتش سوزی هستند و چرا تاکنون آنچنان که خودشان گفتهاند حمایت لازم و کافی از آنان بهعمل نیامده است؟ به این سوالات و سوالات مشابه دیگر نیز تاکنون پاسخ منطقی داده نشده و ظاهرا در بر همان پاشنه سابق میچرخد و بعد از مدتی حادثه فراموش شده و باز تکرار فاجعه دیگر. حادثه اتفاق افتاده در دبستان اسوه حسنه زاهدان، حادثه سادهای نیست که بتوان بهراحتی از آن گذشت. در این حادثه چندین خانواده دچار مصیبت عمیق شدهاند.
آیا وقت آن نرسیده که مسئولان مربوطه با حساسیت و احساس مسئولیت بیش از پیش این موضوع را تحت بررسی قرار داده و با تعیین کارشناسان مجرب بدون اغماض و فوت وقت دلایل و عوامل حادثه بهوجود آمده را مشخص نموده و با مسببان و مقصران حادثه برخورد جدی و قاطع به عمل آورند؟ آیا وقت آن نرسیده که دولت نگاه عمیقتری به مناطق محروم بهویژه مراکز آموزشی این گونه مناطق داشته باشد و با اختصاص بودجه لازم امکانات اولیه و مورد نیاز آنان را فراهم کند. ماحصل کلام تا کی؟ واقعا تا کی باید شاهد اینگونه حوادث مرگبار باشیم و بیتفاوت از مقابل آنها بگذریم؟
انتهای پیام/