به گزارش خبرنگارحوزه قرآن و عترت گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان،حماسه دفاع مقدس روز به روز بالندهتر شد و جوانان ما چونان کوهی استوار در برابر تهاجم دشمن ایستادند. مقدسترین و با ارزشترین استقامت، دفاع از عقیده است و بدون شک دوران هشت ساله جنگ تحمیلی عراق علیه ایران از افتخارات بزرگ و بینظیر ایران اسلامی است. شهادت زندگانی جاودانه یافتن است؛ اوج و عروج تعالی است.
شهادت تکامل ایمان و نهایت خلوص قلبهاست. شهادت مردن تحمیلی نیست بلکه انتخاب آزادانه و آگاهانه و خلوت عاشق و معشوق است.
شما میتوانید در ادامه شرح کوتاه زندگی شهید احمد محمود نیا یکی از شهدای هشت سال دفاع مقدس را بخوانید:
شهید احمد محمود نیا فرزند وطمان اهل وساکن روستای پاوه که در ۹کیلومتری شهرستان سردشت قرار داردبوداحمد درششم خرداد۱۳۳۰ در خانوادهای فقیر دیده به جهان گشود وی پسر اول خانواده بوده در دوران کودکی ایشان خیلی شلوغ وبازی گوش بودندبا همبازی هایش در روستای باوه روزها را سپری کرده تابه سن جوانی رسیده او از همان آغاز بلوغ فکریش مخالف ظلم وستمهای رژیم پهلوی بوده وبر علیه آن رژیم تبلیغات زیادی میکردندبرای همین خاطر همیشه مثل یک فراری دائم در کوه وجنگلها مخفی شده و زندگی سختی داشته بود وی در این سرگردانی در سن ۲۵ سالگی به طرف بانه میروند ودر آنجا با دختری به اسم منیجه آشنا میشود وبعد از مدتی دختر را از خانه اش فراری میدهد وبه باوه بر میگردد سپس با پا در میانی ریش سفیدان منطقه با خانواده منیجه صلح میکند حاصل ازدواج این دو نفردر سال۱۳۵۵ دختری به نام سیوه است باشروع انقلاب شکوهمند اسلامی در سال۱۳۵۷ احمد نقش به سزای در انقلابهای مردم در سطح شهر داشت او علاقه زیادی به این نظام اسلامی داشت ودر اکثر ماموریتهای پاکسازی منطقه از گروهکهای منحله حضور داشتند حتی چندین دفعه توسط گروهکها تهدید شد ولی ایشان اهمیت نمیدادند وبه وظایف شرعی خود که پاسداری از دین وانقلاب اسلامی بودادامه داده، اوحتی زن وتنها دخترش را کنار گذاشت تا این انقلاب به پیروزی برسد.
اودر یکی از روزهای سرد زمستان جهت امرار معاش زندگیش راهی منطقه نلاس شدچون آن زمان نلاس وواوان منطقه فعال برای تجاری ودادوستد بود در بین راه که حزب منحله دمکرات برایش کمین گذاشته بودند گرفتارمی شود اورا اسیر وبه روستای واوان میبرند، چون خیلی از دست شهید احمد ضربه خورده بودند اورادر تاریخ ۱۵/۱۰/۱۳۵۹ در منطقه پیر شیخ (بین نلاس وواوان) به یک درختی میبندندوتیربارانش میکنند وجنازه اش را چند روزی برای عبرت مردم همانجا آویزان نگه میدارندسپس جنازه اش را باز وکسی نمیداند چه کارش کردند. روحش شاد وراهش پر راهرو باد
انتهای پیام/