مهدی-33 ساله- در عملیات ویژه پلیسی دستگیرشد و بلافاصله دو همدست دیگر او نیز بهنامهای اکبر و محمود نیز بازداشت شدند.
سردار علیرضا لطفی- رئیس پلیس آگاهی تهران بزرگ- در این باره گفت: بررسی سوابق «مهدی»نشان داد که وی سابقه قدرت نمایی و آزار و اذیت دارد که پیش از این بارها دستگیر و روانه زندان شده است. در ادامه تحقیقات و همزمان با انتشار خبر دستگیری وی، مرد میانسالی به اداره شانزدهم پلیس آگاهی رفت و مدعی شد که مهدی به قصد قدرت نمایی و انتقام گیری، او را به همراه دو نفر دیگر به بیابانهای اطراف اتوبان تهران – قم برده و در آنجا با تهدید چاقو مورد آزار و اذیت قرار داده و اقدام به فیلمبرداری کرده و تصاویر آن را بین تعدادی از افراد محل نیز منتشر کرده است.
گفتوگو با متهم
چرا مردم را آتش میزدی؟
این موضوع برای الان نیست، 9 سال قبل من این کار را انجام دادم. آنها 5 معتاد کارتن خواب بودند که از قبل با آنها هماهنگ کرده بودم.
یعنی چی؟
من به چند نفر از معتادانی که میشناختم پول و لباس میدادم. آنها هم لباسها را میپوشیدند و در پارک خودشان را به خواب میزدند. بعد از اینکه روی آنها کمی بنزین میریختم و آتش میزدم فرار میکردم و دونفر دیگر هم آنها را خاموش میکردند
چقدر به آنها پول میدادی؟
یادم نمیآید اما شاید 50 هزار تومان.
با چه هدفی این کار را انجام میدادی؟
برای تفریح و خنداندن مردمی که در پارک بودند.
به خاطر خودنمایی نبود؟
اصلاً، حتی فیلمها را هم من نگرفتم.
ولی در یکی از فیلمها صدایت میآید که میگویی مستند بگیر؟
متهم سکوت میکند.
بیشتر بخوانید:قمه کشی در وسط خیابان برای زورگیری از زن جوان
اما چهرهات در فیلمها با الان تغییر نکرده و مشخص است که فیلمها به تازگی گرفته شده است؟
نه. فیلمها بهتازگی منتشر شده وگرنه قدیمی است. یک مرد میانسال بهنام سیروس برای انتقامگیری از من این فیلمها را منتشر کرده است.
انتقامگیری برای چی؟
دو ماه قبل دو تا از بچه محل هایمان به سراغم آمدند و گفتند سیروس میخواسته آنها را اذیت کند. وقتی این موضوع را شنیدم عصبانی شدم سیروس را سوار ماشین کرده و به همراه همان دو بچه او را به سمت بهشت زهرا بردم. آنجا من فقط یک سیلی به سیروس زدم اما او از من شکایت کرد و مدعی شد من او را آزار و اذیت کردهام به همین خاطر برای انتقامگیری فیلمهای 9 سال قبلی ام را منتشر کرد.
فیلم دیگری هم از تو منتشر شده که مردی را داخل سطل زباله انداختهای. آن فیلم برای 6 ماه قبل بود. کسی را که داخل سطل انداختم دوستم بود. اما وقتی فیلم آن منتشر شد و پلیس به سراغم آمد به مأمورها گفتم شوخی کردم و به پیشنهاد یکی از دوستانم با یک جعبه شیرینی به سراغش رفتم و از او عذرخواهی کردم. از این ماجرا فیلم گرفتم و فیلم عذرخواهی را در اینستاگرام منتشر کردیم.
در سابقه هایت یک مورد آزار و اذیت پسر جوان هم دیده میشود.
نه آن شکایت ساختگی بود من از یک فروشنده حدود 10 میلیون تومان مواد گرفتم. اما نتوانستم پولش را بدهم. بعد به سراغ دوستم آمدم و گفتم برو از من شکایت کن تا مرا بازداشت کنند. اگر دستگیر شوم فروشنده مواد بیخیال پول و موادها میشود. بعد هم تو بیا و رضایت بده، او هم این کار را کرد و نقشهمان گرفت.
سابقه سرقت هم داری؟
بیشتر دعوا بوده و زورگیری. البته کبوتر دزدیدهام. 24 سالم بود که یک کیسه میوه از دست فروشی سرقت کردم. زمانی که بچه بودم کبوتر دزدیدم و به خاطر آن به زندان افتادم.
با این همه سابقه کیفری چرا بازهم کارهای خلاف را ادامه دادی؟
چند سال قبل که به خاطر سرقت و زورگیری 5 سال حبس کشیدم واقعاً تنبیه و سر به راه شدم. الان هم اگر نجات پیدا کنم دیگر سراغ کارهای خلاف نمیروم. آن زمان بچه بودم و برای قدرتنمایی این کارها را میکردم.
چرا دوستداری قدرتنمایی کنی؟
پول که نداشتم تا با آن فخر فروشی کنم. دلم میخواست کاری کنم که مورد توجه دیگران قرار بگیرم و از من حساب ببرند. مثلاً برای قدرتنمایی روی موتورسیکلت میایستادم تا خودی نشان دهم.
همسرت از جرم هایت با خبر است؟
هست ولی چارهای ندارد. 18 سالم بود که با دختر یکی از فامیل هایمان ازدواج کردم و بعد از آن هم خلافکاری هایم شروع شد.
سرنوشت نامعلوم دختر 5 ساله
ردیابیهای پلیس پایتخت برای شناسایی و دستگیری زن معتادی که دختر 5 سالهاش را از خانوادهای که او را تحت سرپرستی داشتند، ربوده آغاز شد.
4 خرداد زن میانسالی هراسان به پلیس زنگ زد و از ربوده شدن دخترخواندهاش در یکی از بوستانهای پایتخت خبر داد. او به مأموران گفت: 5 سال قبل دختر چند ماههای را به سرپرستی گرفتیم. من خودم دو دختر دارم اما وقتی دریافتم این بچه مادری معتاد دارد و پدرش نیز در زندان است دلم برایش سوخت و با موافقت همسرم قرار شد از بچه نگهداری کنیم. اسمش «مه سیما» بود با کمک یک وکیل وکالتنامهای تنظیم شد و پدر بچه آن را امضا کرد و قرار بود تا زمانی که پدرش از زندان آزاد شود حضانتش با ما باشد.
او ادامه داد: ما ساکن شهرستان قزوین هستیم و وضع مالی خوبی داریم «مه سیما» را مثل دختر خودمان بزرگ کردیم و برای رفاه و آسایش او همه کار کردیم.اما بعد از مدتی تصمیم گرفتیم که مادر مه سیما را پیدا کنیم. چرا که این حق را به او میدادیم تا دخترش را ببیند. به سختی او را پیدا کرده و متوجه شدیم که اعتیاد شدیدی به مواد مخدر دارد. به همین خاطر چندین بار او را در کمپ ترک اعتیاد بستریاش کردیم. اما او هر بار پس از ترخیص از کمپ دوباره به سراغ مواد میرفت. در این مدت مه سیما را چند باری نزد او بردیم اما او با بچه رفتار خوبی نداشت و حتی یکبار به او قرص داده بود و قصد کشتن بچه را داشت.
مادر مه سیما در یک کانون که مخصوص زنان بیخانمان و معتاد بود نگهداری میشد. تا اینکه متوجه شدیم مادر مه سیما با مردی ازدواج کرده است. او به ما گفت برای آخرین بار بچه را ببریم تا ببیند. طبق خواسته مادر مه سیما، کودک را به پارک سهند بردیم تا او را ببیند اما زن معتاد به بهانه خوراکی خریدن بچه را ربود. او وضع روحی و جسمی خوبی ندارد و ممکن است بلایی سر بچه بیاورد یا او را بفروشد.
با شکایت مادرخوانده مه سیما و همسرش، تحقیقات آغاز شد. در گام نخست شوهر دوم مادر مه سیما بازداشت شد اما او مدعی بود که از همسرش بیخبر است. با گذشت چندین ماه از ناپدید شدن کودک، بازپرس جنایی با درخواست انتشار تصویر دختربچه از مردم خواست تا چنانچه کسی از سرنوشت او با خبر است با پلیس تماس بگیرد.
منبع:روزنامه ایران
انتهای پیام/
همش دروغه
داره مظلوم نمایی میکنه تا شاید در مجازاتش تخفیف بگیره
گول حرفهاش رو نخورید
این اگر درست بشو بود 15 بار پرونده خلاف براش تشکیل نمیشد
5 سال پیش هم که سر به راه بوده الان این شده خدا آخر و عاقبتش رو بخیر کنه
کار خدا بی حکمت نیست
توبه گرگ مرگه
دفعهای پیشم با تهدید رضایت میگرفته