به گزارشگروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان،یکی از مهمترین نیازهای انسان به لحاظ برخورداری از ابعاد مختلف وجودی چون روح و جسم، داشتن شادی و نشاط در زندگی است. روح و جسم آدمی درگذر زمان، با داشتن فعالیتهای مختلف در زندگی دچار رکود و خستگی میشود که برای رهایی از آن نیازمند راهکارهایی است که به کارگیری آنها از آن رهایی پیدا کند.
بیشتربخوانید :چطور انرژیهای منفی را از خود و اطرافمان دور کنیم؟
پیروان هر تفکری با توجه به مبانی و اصول رایج مکتب خود، مسیری را اتخاذ کرده و در جستجوی آرامش و رسیدن به شادی و نشاط تلاش میکنند. در این میان یکی از انتقادهایی که به پیروان مکتب اسلام و تشیع وارد میشود، شاد نبودن مسلمانان بوده به طوری که معتقدند زندگی آنها سراسر آمیخته با غم و اشک و ناله است. عزاداریهای طولانی بر تمام زندگیها سایه افکنده، در حدی که بهنظر میرسد اسلام با شادی میانه خوبی ندارد.
یکی از مقدماتی که به جد در مسیر افسردگی و کاهش شادی و نشاط انسانها نقش بسیار مهمی دارد احساس فقدان و از دستدادن فرد یا شیء محبوب بوده، توصیهای که اسلام در این مسیر ارائه میدهد این است که انسان سالم به محبوبهای فناپذیر و از بین رفتنی دل نبندد که با از دستدادنش دچار احساس غم و اندوه شود.
در این فرصت بر آن شدهایم تا مروری داشته باشیم بر حقیقت ارتباط شادی با اسلام. طبق آموزههای اسلامی و تأکیدی که اهلبیت بر موضوع شادی و نشاط دارند و آن اینکه؛ "شیعیان ما در شادی اهلبیت شاد و در حزن اهلبیت محزون هستند: شیعتنا خلقوا من فاضل طینتنا یحزنون بحزننا و یفرحون بفرحنا"، خود نشان از ارتباط خوب و مسالمتآمیز اسلام با موضوع شادی است.
نکته بعدی که میتوان در همین راستا بهعنوان یک نشانه معتبر در بیان حمایت اسلام از شادی بیان کرد این است که اسلام حتی به نوع مواجهه افراد با یکدیگر توجه کرده بهطوریکه در روایات به لزوم داشتن چهره شاد و گشوده در مراودات تذکر داده است؛ "المومن بشره فی وجهه و حزنه فی قلبه؛ شادی مؤمن در چهرهاش و اندوهش در دلش می باشد."
نکته قابلتوجه اینکه مکتب وحیانی اسلام برای شادی حد و مرزهایی را مشخص میکند، بهطوریکه شکلگیری این مرزها موجب تشخیص تفاوت اسلام بر دیگر مکاتب شده است. حد و اندازهای که اسلام برای شادی بیان میکند، حرکت در مسیر اعتدال و خروج از وادی افراط و تفریط است. این حد و حدود را میتوان در متن روایات به وضوح مشاهده کرد. روایاتی که در جنبههای گوناگون گاهاً ظواهر متفاوتی با هم دارند؛ چنانچه در بیانی داریم که امام صادق (ع) میفرماید: "لَاتُمَازِحْ فَیُجْتَرَأَ عَلَیْك؛ شوخی و مزاح نكن تا بر تو جرائت راه پیدا كند."(3) که نشان از حالت افراطی موضوع داشته و در روایتی از رسول اكرم (ص) جواز شوخطبعی با دادن ملاکی مشخص بیان میشود؛ "إنِّی لأمزح، ولا أقول إلَّا حقًّا؛ همانا من شوخی می كنم در حالی كه جز حق نمیگویم."
اگر در جایی از مبانی اسلامی شاهد هستیم که مذمّتی بر "شادی و فرح" شده، به جهت ذات آن نیست؛ بلکه به این جهت است که غالباً آمیخته با افراط و تفریطها و البته آلودگیهایی است که در راستای غفلت و بیتوجّهی به مبانی دینی و اصول اخلاقی اتفاق افتاده است.
از آنجا که طبق گفته کارشناسان دین و روانشناسان یکی از مقدماتی که به جد در مسیر افسردگی و کاهش شادی و نشاط انسانها نقش بسیار مهمی دارد احساس فقدان و از دستدادن فرد یا شیء محبوب بوده، توصیهای که اسلام در این مسیر ارائه میدهد این است که انسان سالم به محبوبهای فناپذیر و از بین رفتنی دل نبندد که با از دستدادنش دچار احساس غم و اندوه شود. در این زمینه، کلامی را از امام علی(ع) داریم که میفرمایند؛ "شادی انسان، از بهدست آوردن چیزی است که هرگز آن را از دست ندهد."
لذا شاهد هستیم که در لسان اسلامی، تعریف شادی پذیرفته شده با مبانی چون حقیقی و واقعی بودن آن شناخته میشود و با شادیهایی که ساخته هیجانات موقت و ناشی از عوامل زیانباری چون مصرف مواد مخدر، مشروبات الکلی، موسیقیها و دورهمیهای مبتذل و نیز هوسرانی و شهوت بوده، مخالف میباشد.
اگر در جایی از مبانی اسلامی شاهد هستیم که مذمّتی بر "شادی و فرح" شده، به جهت ذات آن نیست؛ بلکه به این جهت است که غالباً آمیخته با افراط و تفریطها و البته آلودگیهایی است که در راستای غفلت و بیتوجّهی به مبانی دینی و اصول اخلاقی اتفاق افتاده است.
به عبارتی شاخصهایی که برای شادی پذیرفته شده در اسلام بیان شده عمدتاً سلبیاند؛ یعنی اگر شادی و تفریح، از عناوین مذمومی مثل استهزاء، کذب، غیبت، آزار غیر، هُجر، لهو، غفلت از خدا و ... خالی باشد، و البته در جهت انسانیت و انسانها خدشه وارد نکرده و با رشد و نیز با رشد و کمال در تعارض نباشد مورد تأیید اسلام خواهد بود.
بنابراین میبینیم که اسلام در قبال شادی موضع منفعلی نداشته و در این راستا خوب فعال بوده و اگر مشکلی را در ارائه و چگونگی این فعالیت شاهد هستیم، نقص در عملکرد مسلمانان است که نتوانستهاند اسلام را بهدرستی عملیاتی کنند. مشکل از قصور عملکرد مسئولین امور فرهنگی و کسانی که ادعای دغدغهمندی فرهنگ جامعه را دارند، است. کارشناسانی که تلاش کافی برای ایجاد آرامش و نشاط و دغدغهای برای رشد توانمندیها، فراهم کردن مقدمات تشکیل زندگی و ازدواج بهموقع جوانان، بهبود وضع معیشتی مردم نداشتهاند.
مدیرانی که نوآوری و خلاقیت برای تولید برنامههای شاد و برجسته را از دست داده بهطوریکه حتی در بزرگترین اعیاد مذهبی- فرهنگی کشور شاهد رکود در بزرگترین رسانه ملی در برنامههای فرهنگی هستیم که بدون هیچ خلاقیتی، منفعلانه بدون بهرهمندی از فرهنگ و ادبیات مکتب و کشور خودشان در جهت تقلید از برنامههای غرب قدم برداشته و تنها هنرنماییشان دعوت از چند سلبریتی و خواننده برای سرگرم کردن مردم است.
همانطور که چگونه زندگی کردن علم مخصوص به خود را داشته و نیازمند آموزش است، شاد بودن هم نیازمند مهارتهایی است که بدون کسب آنها موفقیت واقعی حاصل نخواهد شد.
منبع: تبیان
انتهای پیام/