سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

افول هژمونی آمریکا با سیاست‌های داخلی و خارجی ترامپ

در حال حاضر هیچ یک از اهداف اصلی ترامپ تحقق نیافته است.آمریکا دشمنان خود را که قدرتمندتر و متحدتر شده اند چند برابر کرده است.

به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان،  بررسی سیاست های خارجی و داخلی ترامپ – روش ها، اهداف، نتایج و پیامدهای آنها- مستلزم یک ارزیابی بی طرفانه است. برای قضاوت در مورد عملکرد ترامپ باید در مورد سبک و جوهره سیاست خارجی و داخلی او بحث کنیم.


بیشتربخوانید: غلط املایی ترامپ در توئیتر بار دیگر سوژه شد+ تصاویر


در این بررسی ما انتقادهای جانبی مطرح شده از طرف منتقدان ترامپ را که به مسائل محوری نمی پردازند کنار می گذاریم – مثل تحقیقات دولتی پیرامون داستان های در حال رنگ باختن دسیسه های روسیه - و بر مسائل راهبردی تمرکز می کنیم که ادعا دارند در روابط اقتصادی، سیاسی و اجتماعی در سطح جهانی تغییرات اساسی ایجاد کرده اند.

کارنامه ترامپ: سیاست خارجی

پرزیدنت ترامپ یک راهبرد اساسی دارد و برای تحقق آن به سختی تلاش می کند. چیزی که مقدم و مهم تر از همه در صدر دستور کار ترامپ قرار دارد، تاکید بر برتری جهانی آمریکا هم در حرف و هم در عمل است.

او در راستای تثبیت قدرت جهانی آمریکا از چندین سلاح استفاده می کند: ترامپ به توانایی جادویی تسلیحات و کلمات باور دارد. او اصرار دارد که روسای جمهور پیشین «ضعیف بوده اند و به دیگران اجازه بهره برداری از ما را داده اند.» ترامپ مدعی است که امروز ما تحت رهبری او قدرتمند هستیم و قدرت خود را همه وقت و در همه جا به نمایش می گذاریم.

رئیس جمهور این قدرت را چگونه به نمایش می گذارد؟ از طریق جنگ های چند گانه، تحریم های شدید، افزایش هزینه های نظامی و تمرکز بیشتر بر ثروت در مکان های راهبردی. طبق باور ترامپ در نتیجه این اقدامات است که ما رقبا و دشمنان خود را مرعوب می کنیم.

ترامپ برای نشان دادن این موضوع چندین نمونه می آورد. در سوریه ما مناطقی را به اشغال درآوردیم، پایگاه های نظامی جدیدی را احداث کردیم، مزدورهای بیشتری را استخدام و مسلح کردیم و بمب های بزرگ تری را بر شهرهای سوری بیشتری انداختیم. ترامپ لاف می زند که او با خروج از توافق اتمی، ایران را تضعیف کرده، تحریم ها را افزایش داده و به یک فروپاشی و تغییر رژیم عن قریب سرعت بخشیده است. ترامپ با هیاهو از موفقیت جنگ تجاری اقتصادی علیه چین و ساقط کردن روسیه از طریق محاصره کردن آنها با موشک های هسته ای، پایگاه های موشکی و تحریم های اقتصادی سخن می گوید.

ترامپ از موفقیت های سیاسی و متحدین نظامی جدید در آمریکای لاتین به خود می بالد. ترامپ به آرژانتین، برزیل، کلمبیا، شیلی و اکوآدور به چشم موفقیت های خود در بازار می بیند و همچنین تهیه یک ارتش وابسته برای سرنگون کردن دولت های ونزوئلا، کوبا و نیکاراگوئه را از دیگر موفقیت های خود می داند.

ترامپ درباره موفقیت خود در «مذاکره» پیرامون نفتا و تغییر دادن نام آن لاف می زند و مدعی انجام «معاملات» تجاری مطلوب بیشتر با مکزیک و کانادا می شود.

اتحادیه اروپایی و تک تک اعضای آن از تهدید ترامپ به راه انداختن جنگ های تجاری و مطالبات او برای مشارکت های مالی نظامی بیشتر در ناتو احساس خشم می کنند.

او از آلمان ها خواسته است به جای روسیه از آمریکا نفت و گاز خریداری کنند؛ او شرکت های اروپایی را که جرات به خرج داده و معاملاتی با ایران انجام دهند تهدید به تحریم می کند؛ ترامپ درباره فروش های تسلیحاتی صدها میلیارد دلاری با عربستان سعودی لاف می زند، در حالی که به برتری آمریکا درخاورمیانه و شمال آفریقا باور دارد.

پرزیدنت ترامپ طبق ادعاهای پرهیاهوی خودش در هر جنگی پیروز شده، تمام رقبا را مغلوب کرده و سنگ بنای لازم را برای یک «قرن آمریکایی» گذاشته است.

چقدر از هیاهوهای ترامپ در حوزه سیاست خارجی در جهان واقعی مصداق دارند و چقدر آنها حرافی های توخالی است؟

پرزیدنت ترامپ: ادعاها و واقعیت ها

راهبرد سیاست خارجی ترامپ عمدتا بیشتر از آنکه فتح و پیروزی باشد هارت و پورت است، بیشتر از آنکه کسب و کار باشد هیاهو است، بیشتر از آنکه موفقیت باشد بلوف است.

بیایید از روسیه شروع کنیم. تحریم ها و محاصره نظامی ترامپ در تضعیف کردن روسیه ناکام مانده اند. برلین روابط تجاری خود را با کرملین تعمیق بخشیده است؛ نفت و گاز بیشتری خریداری می کند، به احداث لوله های نفتی می پردازد و بر استقلال اتحادیه اروپا در رابطه با روسیه تاکید دارد. محاصره نظامی ترامپ شامل شرکای درجه سه آمریکا در بالتیک می شود و پایگاه های موشکی آن در لهستان مستقر هستند. برعکس روسیه توافقات نظامی و اقتصادی چندین میلیارد دلاری خود را با چین که یک قدرت جهانی است گسترش بخشیده است.

روسیه به خاتمه دادن ترامپ به توافقات بر سر موشک های هسته ای، با ساخت تسلیحات برتر پاسخ داده است. بر اساس هر معیاری که محاسبه شود، روسیه تحریم ها و تهدیدات نظامی ترامپ را ناکام گذاشته است.

ایالات متحده رشدی 2.8 درصدی دارد و چین رشدی 6.5 درصدی. آمریکا در متقاعد کردن تمام متحدان آسیایی خود برای پیوستن به جنگ تجاری خود علیه چین ناکام مانده است. برعکس این به اصطلاح جنگ تجاری آمریکا، آسیا را تشویق به جایگزین کردن صادرکنندگان آمریکایی کرده است. در حالی که مشاوران اقتصادی ترامپ بزرگ ترین بانکداران وال استریت را تهدید به متوقف کردن معاملات میلیارد دلاری خود با چین می کنند، اکثر آنها نسبت به ترامپ بی اعتنا مانده اند. بانکداران به این دلیل «جنگ تجاری» ترامپ را نادیده گرفته اند که از اسکناس بیش از شعارهای توخالی سود می برند.

عربستان سعودی یک توافق نظامی 110 میلیارد دلار با ترامپ امضا کرده و سپس تنها به 10 درصد از - به تعبیر ترامپ - «معاملات بدلی» عمل می کند.

ترامپ ادعا می کند با وجود آنکه این کشور قطر را که محل بزرگ ترین پایگاه نظامی آمریکا درمنطقه محسوب می شود بایکوت کرده، خاندان سلطنتی سعودی متحد بزرگی برای آمریکاست. اسرائیل متحد خاورمیانه ای ترامپ تحریم های اقتصادی ترامپ علیه روسیه و جنگ تجاری او با چین را که هر دو از بزرگ ترین شرکای تجاری این کشور در حوزه فناوری پیشرفته هستند، نادیده می گیرد.

جنگ های آمریکا نیز در حال از دست دادن موضوعیت خود هستند. شورشیان افغان بخش بزرگی از کشور را درکنترل خود دارند، مراکز استانی را به محاصره درآورده اند و ژنرال های آمریکایی را مجبور کرده اند به دنبال راهی برای عقب نشینی باشند. متحدان آمریکا در سوریه عقب نشینی کرده اند و او اتکای خود را بر جدایی طلبان کردی گذاشته که طبق دستور کار خودشان عمل می کنند نه ترامپ.
در آمریکای لاتین ترامپ به دنبال کسب امتیاز و احترام از رژیم های فراراستی در برزیل و آرژانتین است که خطر فروپاشی اقتصادی، بحران های اجتماعی و ناآرامی های سیاسی بر فراز سرشان پرپر می زند.

ارزش تردیدآمیز موفقیت های داخلی

ترامپ کاهش بزرگ مالیات ها را برای میلیاردرهای صاحب هلدینگ های فرامرزی در بوق و کرنا می کند. او ادعا می کند که این کار او داستانی موفقیت آمیز است و به ایجاد شغل و رشد تولید انجامیده است. اما در واقع بیشتر از سه چهارم سودهای بازگشتی نتیجه افزایش بیع متقابل های سودهای سهام شرکتی بوده نه سرمایه گذاری در فعالیت های مولد.
جنگ تجاری ترامپ با چین به تعداد مشاغل اضافه نکرده، بلکه به افزایش هزینه های مصرف کنندگان از طریق بالا رفتن قیمت ها انجامیده است.

سیاست های حمایتی او از کسب و کارها، اهرم شرکت ها را در تضمین امتیازات چندین میلیارد دلاری از محل دولت های محلی و ایالتی تقویت کرده است. جف بزوس مالک مولتی میلیاردر آمازون از بیش از 10 میلیارد دلار معافیت مالیاتی بعلاوه امتیازات مالی ایالتی برخوردار شده است.

در نتیجه انتقال درآمدهای گسترده و دراز مدت ترامپ، بیشتر اغنیا سود برده اند تا فقرا و سرمایه گذاری ها در حوزه زیرساخت های ملی و قانونگذاری پیرامون نظارت بانکی، ریسک بلایای طبیعی، بحران های مالی و متوقف شدن حمل و نقل را افزایش داده است.

با وجود برنامه داخلی قهقرایی ترامپ، او همچنان از حمایت رای دهندگان برخوردار است و با تهدید سیاسی فوری مواجه نیست، آن هم به یک دلیل اصلی: دمکرات ها هیچ بدیلی را پیشنهاد نمی کنند.

دمکرات های شرکتی که حزب را رهبری می کنند، از تمام سیاست های قهقرایی ترامپ دفاع می کنند: آنها از افزایش هزینه های نظامی ترامپ حمایت می کنند، مدافع کاهش مالیات برای ثروتمندان هستند؛ و با یک برنامه سلامت ملی برای همگان مخالف هستند.

علاوه بر این در طول دو دوره ریاست جمهوری پرزیدنت اوبامای دمکرات، تریلیون ها دلار به بزرگ ترین بانک ها کمک مالی شد، در حالی که 3 میلیون خانوار گرفتار رنج ناشی از ضبط خانه هاشان شدند، حداقل دستمزدها همچنان زیر خط فقر باقی ماند و نابرابری ها افزایش پیدا کرد، همانطور که اختلافات نژادی تشدید شد.

در دوره پرزیدنت اوباما دو میلیون مهاجر دستگیر و اخراج شدند که سابقه ای را برای سیاست های ضد پناهجویان ترامپ باقی گذاشت. به عبارت دیگر سیاست های ترامپ تداوم و تشدید همان رژیم اوباما محسوب می شود.

نتیجه گیری
سیاست های داخلی و خارجی ترامپ به شکلی عوام فریبانه از ناکامی های برنامه های اجتماعی - اقتصادی شرکتی و جنگ های متعدد حزب دمکرات به نفع خود سود برده است.

در نتیجه ترامپ از نارضایتی مردمی بهره برداری کرده و توانسته است حمایت کسب و کارهای بزرگ را با وعده کاستن از مالیات ها و خاتمه دادن به وضع مقررات جلب کند. در عمل سیاست های خارجی و داخلی تهاجمی ترامپ، در انزوا و افول آمریکا نقش داشته و به آن دامن زده است. هیچ یک از اهداف اصلی ترامپ تحقق نیافته است. ایالات متحده دشمنان خود را که قدرتمندتر و متحدتر شده اند چند برابر کرده است. واشنگتن بازارهای تثبیت شده را بدون دست یافتن به بازارهای جدید از دست داده است. حمایت رای دهندگان اولیه از او بی آنکه به طرفداران جدیدی دست پیدا کند تنزل یافته است. «متحدان» قابل اتکای ترامپ (اسرائیل، عربستان سعودی، آلمان و غیره) در سیاست های تجاری او با چین و روسیه اخلال کرده اند. در تحریم های او علیه ایران بزرگ ترین خریداران صادرات نفتی تهران مستثنا شده اند.

اروپا از درون دچار تفرقه شده و قادر به فرموله کردن هیچ بدیل چشمگیری نیست. آمریکای لاتین با بحران هایی در حوزه اقتصاد مواجه است که با وجود «توافق های روی کاغذ» مانع از هر گونه مداخله نظامی مشترکی در این منطقه می شود.
اما بزرگ ترین شکست سیاست های ترامپ در قبال چین است. تک تک متحدان آسیایی بزرگ ترامپ توافقنامه های تجاری خود را با پکن حفظ کرده و افزایش داده اند. از جشن پیش از موعد ترامپ از پیروزی دیپلماتیک بر کره شمالی هیچ اثری باقی نمانده است. کره شمالی به سمت چین و روسیه بازگشته و پیوندهای خود را با آنها تحکیم کرده است.
تصمیمات راهبردی ترامپ در تحقق بخشیدن به اهداف او ناکام مانده اند. حتی یک تغییر که جهان را تکان دهد صورت نگرفته است.

جنگ های تجاری ترامپ با چین در تامین مشاغل بیشتر در آمریکا شکست خورده اند، اما منتقدان وال استریتی او بر سر معاملات مالی بزرگ تر و اغواکننده تر با این کشور مذاکره کرده اند.

در یک کلام ناکامی های ترامپ نه به ایجاد شرایط بهتر و بزرگ تر برای بازارهای جهانی انجامیده و نه به جنگ ها خاتمه داده و نه استانداردهای زندگی را بهبود بخشیده اند. با این حال به لطف ناکامی های ترامپ پیشرفت های زیادی صورت گرفته است، اگر چه این پیشرفت ها هیچ ذینفعی ندارند.
منبع: فارس

انتهای پیام/

تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.