از خاکهزغال تا گوله!
به دوره پیش از نوستالژی که برویم بهجای بخاری در خانهها کرسی بود. کرسی ابداع ایرانیها بود و شکل پیشرفته و بهینه آتشدانهای ساده در خانههای سراسر جهان محسوب میشد. برای راهاندازی کرسی در منزل یک چاله به عمق بیش از یک وجب وسط اتاق حفر میشد و درون آن زغال یا زغال فشرده افروخته میریختند و بعد هم یک چهارپایه یا میز کوتاه و یک پتوی ضخیم و تمام! فقط میماند اینکه یک نفر حواسش باشد که زغال سرد و خاکستر نشود. در روستاها از باقیمانده فضولات دام که در طویله زیر پای چهارپایان فشرده میشد پس از خشککردن زیر آفتاب برای سوزاندن در کرسی استفاده میکردند و در شهرها سوخت محبوب کرسی گلولههای دستساز زغالی بود که آرام و طولانی میسوخت. تهرانیها به این کالای استراتژیک برای زمستان منازل «گوله» میگفتند. تابستانها خاکهزغال را که ارزانتر بود میخریدند و با آب خمیر میکردند. بعد گوله های بزرگ زغال را در آفتاب میخشکاندند و در گونیهای بزرگ برای زمستان انبار میکردند. کاری ضروری برای منازل که مسئولیتش بر عهده مادر خانه بود. هنوز برخی مادربزرگها آن روزها را یادشان است و البته فراموش نمیکنند دردسرهای گوله زغال را که مراحل درست کردنش، نگهداریاش و سوزاندنش همهجا را سیاه و دوداندود میکرد.
بیشتر بخوانید:آیا استفاده از بخاری در اتاقخواب و حمام مجاز است؟
شکست شومینه در مقابل کرسی
سال ۱۲۹۰ شمسی ناصرالدینشاه در اولین سفر فرنگ شومینه را دید و نمونهای از آن را در کاخ محل اقامتش احداث کرد. ولی در ایران از شومینه به دلیل دشواریهای مربوط به نگهداری و پاکسازی آن استقبال نشد. همچنان کرسی بود که محبوب بود. البته در اواخر دوره قاجار در منزل اشراف و اعیان بخاریهای فلزی به شکل بشکهای روی سهپایه وجود داشت؛ بخاری هیزمی به سبک غربیها و ساخته فرنگ.
معروفترین نفتسوزهای ایران
پس از شومینه انواع چراغهای نفتسوز به ایران آمد؛ برای تأمین گرمای محیط، پختوپز و همچنین تأمین روشنایی. اما معروفترین نوع این چراغها که برای گرمایش محیط به کار میرفت چراغی نفتی موسوم به علاءالدین بود که اتفاقاً از اینیکی بهویژه در جامعه شهری ایران بهخوبی استقبال شد. درواقع علاءالدین که آمد جان ملت راحت شد از سیاهی زغال و دشواریهای روشن نگهداشتن دائمی آتش کرسی. این چراغ مخزن بزرگی داشت که برای استفاده یک شبانهروز کامل یا بیشتر نفت را در خود ذخیره میکرد. حالا چرا اسمش علاءالدین بود؟ نامی که در اصل از همان داستان معروف علاءالدین و چراغ جادو آمده و همین نام روی این چراغها ماند و هنوز هم مانده!. این چراغها تا دهه ۵۰ و ۶۰ برای بسیاری از خانوادهها که توان خرید بخاری نفتی را نداشتند همچنان وسیله گرمایشی اصلی در منزل بود. دهه شصتیها و شاید بیش از نیمی از جمعیت امروز ایران حرارت و بوی خاص این چراغهای سبز و کرمرنگ را خوب یادشان است. درواقع روزگاری بود نهچندان دور که زمستانها خانهها بوی نفت میداد و همین بو گاهی سردرد هم میآورد! انواع دیگری از چراغ نفتسوز با مارکها و شکلهای متفاوت در ایران رایج بود اما علاءالدین اغلب خانهها را تسخیر کرده بود. کارخانه علاءالدین ایران حتی در دوره بخاریهای گازسوز همچنان فعال بود و چراغهایش را به کشورهایی نظیر افغانستان و عراق صادر میکرد.
برقیهای نامحبوب
بخاریبرقی به دلیل مصرف زیاد برق هیچوقت در ایران چندان محبوب نبود. ولی هرگاه به هر دلیلی نفت در دسترس نبود و خانه سرد میشد یک بخاریبرقی نجاتبخش بود. بخاریبرقیهای محبوب در ایران اغلب از برندهای ژاپنی بودند و بعدها در ایران نیز در مدلهای مختلف تولید شدند. یک مدل از این بخاریها هم در ایران نوستالژیک هستند؛ همان قرمزها که دو المنت لولهای داشتند.
مد جدید دهه ۶۰!
بخاری نفتیها درواقع شکل بهینهشده چراغهای نفتسوز بودند. بخاریهای دیواری معمولاً در مغازهها و کارگاهها استفاده میشد و بخاریهای زمینی در منازل. بخاریهای نفتی در خانهها از تنوع بیبهره نبودند و هرچند سال یکبار مدلهای جدیدی از آنها مد میشد. یک مدل بسیار پرطرفدار که باب سلیقه جوانترها بود و در میانه دهه ۶۰ مد شد یک نوع بخاری نفتی بود که فتیله دار بودند و کلاهک مخصوصی روی فتیله آنها قرار میگرفت و پس از سرخ شدن حرارت ایجاد میکرد. مثل بخاریهای برقی بخشی از این حرارت به روش تابش و از طریق صفحه براق پشتی در محیط پراکنده میشد.
گرمایش با حواشی خوشمزه!
بخش عمده نوستالژی نفتیها به کاربردهای مختلف آنان مربوط میشد. معمولاً همیشه یک کتری یا قوری فلزی حاوی آب روی این بخاریها بود تا هوا تلطیف و بوی نفت کم شود. اما استفاده از بخاریهای نفتی با ابتکارات حاشیهای! فراوان نیز همراه بود و از آنها برای پخت و داغ نگهداشتن غذا و انواع خوراکیها و نوشیدنیها استفاده میشد؛ از چای و دمنوشها گرفته تا سیبزمینی و لبو و باقلا و شلغم و انواع غذا. زمستانها برای مهمان همیشه یک خوراکی گرم مهیا بود. طعم سیبزمینی تنوری پختهشده در آتشدان بخاریهای نفتی را یادتان هست؟
نفتیها هنوز هستند
باوجود استفاده گسترده، نفتیها همچنان دردسرساز بودند و بوی ناشی از آنها دست از سر زندگی ایرانیان برنمیداشت. خطرات نگهداری از تانکر و بشکههای نفت در منازل و زحمت تلمبهزنی نفت بشکهها و پر کردن مخزن بخاریها در سرمای زمستان دردسرهای دیگر این بخاریها بودند. تا اینکه بالاخره با آغاز لولهکشی گاز شهری در اوایل دهه ۷۰ دیگر دوره بخاری نفتی به سر آمد؛ گازیها با آن شعله آبی زیبا دلبری کردند. البته ناگفته نماند بخاریهای نفتی هنوز هم به تعداد محدود و برای مصارف خاص برای مثال استفاده در نقاط دورافتاده کوهستانی و سردسیر یا برای گردشگری و... تولید میشوند. همین حالا در ایران بخاریهای نفتی دیجیتال! با فناوریهای نوین نظیر تصفیه هوا، حسگرهای تشخیص آلایندهها و... یافت میشود.
گازتون مبارک!
بخاریهای گازی همزمان با لولهکشی گاز شهری آمدند و چه آمدنی! زیبایی شعلهشان که آرام و یکنواخت زبانه میکشید به زینت خانهها تبدیل شد و سبک زندگیها را متحول کرد. این بخاریها که آمدند دیگر بشکهها و تانکرهای نفت از گوشه حیاط رخت بربستند و بهکلی غیب شدند. انگار دوران جدیدی آغاز شده بود. دوران شکرگزاری مکرر ایرانیها بهویژه مادران و مادربزرگها از نعمت گاز. خیلیها یادشان هست که وقتی کسی خانهاش را لولهکشی گاز میکرد همسایهها و فامیل و آشنایان تبریکات فراوان نثارش میکردند؛ انگار جشن فرخندهای به پا شده!
ایرانیها بازار را گرفتند
برخلاف انواع نفتی، بخاریهای گازی که آمدند صنعت ایران از قافله جا نماند. تولیدکنندگان زیادی پا به عرصه گذاشتند و بخاریهای گازی، شکل و شمایل ایرانی گرفتند. انواع بخاری گازی دیواری و زمینی و دودکش دار و بی دودکش از برندهایی نظیر ارج، نیک کالا، پلار، آبسال، انرژی و... تقاضای فزاینده خانههای ایرانی را پاسخ گفتند و تقریباً دیگر کسی بخاری خارجی نمیخرید. چون دلیلی نداشت جنس باکیفیت و مقرونبهصرفه ایرانی را رها کند و دنبال مشابه خارجی! برود. نوستالژیها وقتی به پایان رسید که پیشرفتهها آمدند. گازیها هنوز هستند ولی سیستمهای مرکزی شوفاژ و روشهای مدرن گرمایش منازل نظیر چیلر و پکیج دشواریهای گرم کردن خانه را بهزحمت پیچاندن یک دستگیره یا شیر تنظیم درجه حرارت تنزل دادهاند. زحمت زندگی کم شده و سالهاست که وسایل گرمایشی قدیمی رفتهاند و خاطره شدهاند.
منبع:فارس
انتهای پیام/