به گزارش حوزه دانشگاهی گروه علمی پزشكی باشگاه خبرنگاران جوان؛ شاید بارها از زبان جوانانی که در دهه شصت وارد دانشگاه شدهاند، شنیده باشید که آن زمان ورود به دانشگاه بسیار دشوار بوده است.
جدا از سختی کنکور که شاید به مراتب از کنکور این سالها راحت تر بوده است اما صرفا به دلیل در دسترس نبودن کتاب کمک آموزشی، وجود انگشت شمار دانشگاهها هم مزید بر علت بوده تا ورود به دانشگاه مانند رویایی دست نیافتی به نظر برسد.
تاسیس بی رویه دانشگاهها با عناوین مختلف پس از انقلاب، باعث شده رویای نشستن بر صندلی دانشگاه برای جوانی که تازه از محیط مدرسه جدا شده و شور وشوق جوانی دارد، غیرقابل دسترس نباشد اما آنچه در شلوغی افزایش کلاسهای درس دانشگاهی،کمتر به آن توجه شده، مهارت آموزی دانشجویی است که پس از دانش آموختگی باید مشغول به کار شود، در این میان شاید فرهنگ غلط بعضی خانواده ها هم در این امر بی تاثیر نیست که حاضرند تمام خرج تحصیل دانشجو را بدهند تا آب توی دلش تکان نخورد درحالی که این رویه در بسیاری از مواقع به او ضربه می زنند.
محمد مهدی فرقانی رئیس دانشکده ارتباطات علامه طباطبایی در گفتوگو با خبرنگار حوزه دانشگاهی گروه علمی پزشكی باشگاه خبرنگاران جوان ؛ در خصوص رواج پدیده مدرک گرایی اظهار کرد: چند عامل را در همه گیر شدن این پدیده میتوان موثر دانست، اولین عامل گرایش به مدرک گرایی که قدمتی در حدود سه دهه در ایران دارد، علاقهای است که در خانوادهها به تحصیل فرزندان به وجود آمده است.
وی ادامه داد: این علاقه شاید در جهان منحصر به فرد باشد که خانواده ایرانی حاضر هستند در حد ایثار حتی از رفاه خود بگذرند و خرج تحصیل فرزندشان را بدهند، این پدیده به تنهایی مثبت است، زیرا دانش عمومی ارتقا پیدا میکند و موجب اصلاح رفتارهای اجتماعی و مناسبات اجتماعی میشود.
فرقانی بیان کرد: اما نکته قابل تامل افزایش بی رویه توسعه مراکز آموزش عالی در کشور طی 2 دهه اخیر است به نحوی که کیفیت فدای کمیت شده است، طبق آمار در حدود ۲۷۰۰ مرکز آموزش عالی در کشور وجود دارد که تعداد محدودی از آنها دانشگاههای معتبر و دارای کیفیت هستند و بسیاری از این مراکز آموزشی فاقد کیفیت لازم هستند، تا جایی که دیده میشود در برخی از مراکز شهری کوچک و دور افتاده که دبیر کارآزموده ندارد، دانشگاه تاسیس و رشتههای تخصصی که در تهران هم به اندازه کافی استاد با تجربه برای تدریس نداریم ارائه میشود.
رئیس دانشکده ارتباطات علامه طباطبایی، تصریح کرد: در نتیجه این مراکز آموزشی به هرشکل و قیمتی به جذب جوانان برای تحصیلات عالیه اقدام میکنند.
فرقانی گفت: این توسعه بی رویه مراکز آموزش عالی نه با ظرفیت سازیهای کادر علمی صورت گرفته نه با نیازهای جامعه تناسبی دارد، ما امروز شاهد خیل فارغ التحیصلان بیکار و سرگردانی هستیم ،که این خود نوعی توزیع نامتناسب دانشگاهی را تداعی میکند در حالی که اگر این توزیع متناسب باشد و همه بخشهای اجتماعی در پیوند با هم براساس یک طرح آمایش توسط آموزش عالی اتفاق بیفتد به این معنا که نیازهای هر منطقه، زمینه ساز راهاندازی رشتهها و جذب دانشجویان شود، شاهد این حجم از بیکاری نیستیم در حالی که این اتفاق نیفتاده و بخشی تبدیل به منبع درآمد و کسب سود برای عدهای شده که یکی از دلایل و انگیزههای مدرک گرایی است.
وی اظهار کرد: دلیل دیگر میتواند نارساییهایی که در جامعه وجود دارد از جمله مشکل اشتغال، ازدواج، مسکن و سربازی برای آقایان باشد، در واقع جوانان با روی آوری به تحصیل، زمان ورود به این بحرانها را به تاخیر میاندازند، بنابراین معتقدم ما نیازمند بازنگری این حوزه هستیم.
رئیس دانشکده ارتباطات علامه طباطبایی بیان کرد: نکته قابل توجه این است که اکثر وزارت خانهها و مراکز اجرایی یک مرکز آموزشی و پژوهشی مختص به خود را دارند و به جذب دانشجو میپردازند، گرچه اخیرا طبق دستور رئیس جمهور، مراکز آموزشی وابسته به دستگاههای اجرایی باید تعطیل شوند و آموزش عالی فقط در انحصار وزارت علوم باشد، اما مشاهده میشود عملا در برابر این قانون مقاومت میشود و دستگاهها حاضر به واگذاری یا تعطیل مراکز آموزش عالی نیستند.
در این میان نباید نقش آموزش و پرورش را نادیده گرفت، در گذشته از نظر برخی مشاوران مدارس، (اگر معدل دانش آموز بالا بود، باید در رشته های ریاضی و تجربی درس میخواند، در غیر این صورت جایی در دبیرستان نظری ندارد و باید فنی و حرفه ای و کار و دانش بخواند) این ذهنیت غلط سالهاست در جامعه و میان خانوادههای ایرانی جا افتاده که اگر هنرستان درس بخوانی یعنی تنبلی و سر به هوا.
اسماعیل قربانی کارشناس ارشد مشاوره تحصیلی در گفتوگو با خبرنگار حوزه دانشگاهی گروه علمی پزشكی باشگاه خبرنگاران جوان در خصوص نقش آموزش و پرورش اظهار کرد: اخیرا سیاستهای ظاهری آموزش و پرورش به این سمت بوده است که دانش آموزان به انتخاب رشتههای فنی و حرفهای ترغیب شوند، اما عملا ناموفق بوده است، زیرا بستر مناسبی برای آن فراهم نشده است. برای مثال اگر خود دانش آموز علاقهمند به ادامه رشته در رشته هنر باشد، با کمبود هنرستان و گزینههای انتخابی کم مواجه است.
وی در ادامه گفت: در کلانشهری، چون کرج هنرستان هنرهای زیبا برای دانش آموز دختر وجود ندارد و دانش آموز چارهای جز درس خواندن در رشتههای نظری ندارد و برای درس خواندن در رشته هنر ناچار به شرکت در کنکور هنر است، این نبود یا کمبود بستر مناسب میتواند از مهارت آموزی پیشگیری کند.
سابق بر این تعداد دانشجویان در خانوادههای ایرانی به تعداد انگشتان دست بود، اما در دو دهه اخیر با رشد قارچ گونه مراکز آموزش عالی دیگر کمتر جوانی را میتوان یافت که به اصطلاح تحصیل کرده دانشگاهی نیست.
فرض کنیم دولت و بخش خصوصی برای تمام نیازهای جامعه شغل ایجاد کرد،با مازاد این دانشجویان چه باید کرد؟
در واقع یک جامعه به چند پزشک نیاز دارد؟ به چند مهندس عمران برای ساختن ساختمان های شهر نیاز است؟ آیا به آرایشگر، مکانیک و نانوا نیازی نداریم؟ جوانی که به هر دلیلی چه اجبار خانواده چه علاقه حداقل 4 سال از عمر خود را در دانشگاه میگذراند و ناامید از یافتن شغل مناسب رو به کار آزاد یا غیر مرتبط با رشتهاش میآورد، سرخورده نمیشود؟ بهتر نبود این 4 سال را صرف کار کردن میکرد قطعا از بسیاری از جوانان همسن و سال خود جلوتر بود.
این ویروس همه گیر دانشگاه و مدرک تبدیل شده به ابزاری برای چشم و هم چشمی که اگر نبود خیلی راحت تر می توانستیم دنبال علاقه و استعدادهایمان برویم.
انتهای پیام/
4تا دانشگاه دولتی خوب بمونه و واقعا دولت حمایت مالی خوب از دانشگاه و دانشجویان بکنه
اونوقت هرکی شایستگی داشت میره دانشگاا و امکانات مناسب در اختیارشون قرار میگیره