پرونده خاشقچی بنظر در آخرین ایستگاه خود در پارلمان ترکیه برای همیشه بسته شد و احتمالا اندک کوششها و تمرکزهایی که از این پس متوجه این پرونده باشد راه بجایی نخواهد برد.
بن سلمان اگر چه متهم اصلی این پرونده بود اما چنانکه آمریکا میخواست نه به پای میز محاکمه رسید و نه آینده سیاسیش لطمه دید.
در این شرایط باید منتظر ماند و دید که این غول آزاد شده از چراغ جادوی آمریکایی از این پس در عرصه منطقه ای و بین المللی چه فجایعی را رقم خواهد زد و دنیا از این به بعد با این "هیتلر مدرن" و "صدام قرن 21" و در یک کلام "دیکتاتور مسلح به شعار اصلاحات" چگونه باید تعامل کند؟
درخلال 20 روز گذشته ساکت اصلی در مقابل پرونده خاشقچی رژیم صهیونیستی بود چرا؟ پاسخ این سوال را قبل از هر چیز میتوان درنوشته "هاارتص" جستجو کرد که آورده است: 50سال دعا کردیم کسی مثل بن سلمان روی کار بیاید که موافق امضای توافقنانه ای با تل اویو باشد.
تاملی در این نوشته هاارتص نشان میدهد اگرچه بن سلمان اولین کسی نیست که به توافق با اسرائیل تن داده است و پیش از او حداقل در دو سه مقطع تاریخی این ماجرا تکرار شده است اما چراغ سبز بن سلمان به اسرائیل در دهه هفتادم از حیات این رژیم و در شرایطی که ترامپ مصمم است یکباربرای همیشه مساله ای بنام فلسطین را در تاریخ حل کند اهمیت خود را نشان میدهد.
بیشتر بخوانید:«یمن» زخمی بر پیکر جهان اسلام/در کارنامه معمار ائتلاف ضد یمنی چه میگذرد؟
درحالی که ترامپ در شرایط جدید میکوشد با تثبیت پایتختی قدس برای اسرائیل و در عین حال مختومه اعلام کردن پرونده ای بنام آوارگان فلسطینی آنچه را "معامله قرن" نامگذاری کرده است عملیاتی کند، این بن سلمان است که هم عهده دارپیشگام شدن در این ماجرا شده، هم بر مشروعیت اسرائیل بشکلی رسمی و بی سابقه تاکید کرده و هم متعهد به تامین مالی این ماجرا شده است.
در شرایط جدید و در حالی که چماقی بنام پرونده خاشقچی بشکلی مداوم ازسوی آمریکا بالای سر بنسلمان قرار خواهد داشت آمریکا بیش از هر زمان نسبت به تحقق رویا "معامله ترامپ" خیالی آسوده پیدا کرده است و البته افزون براین تهدید دائمی، تضمین دیگری نیز در اختیار ترامپ برای عملیاتی کردن رویای حذف مساله فلسطین وجود قرار گرفته که عبارت است از "تضمین پادشاهی ولیعهد قاتل سعودی".
بدیهی است درچنین شرایطی بایستی اسرائیل در برابر خونریزی "هیتلر مدرن سعودی" ساکت بماند و مسیری مخالف کل دنیا در پیش بگیرد چرا که دولت ترامپ به عنوان توجیه کننده و اسرائیل در سایه سکوت سوال برانگیز خود نسبت به پرونده خاشقچی در واقع پرونده ها و دستور العملهای متعدد دیگری را در مقابل بن سلمان گشوده اند و از این پس از او انتظارخواهند داشت تا راه نیمه کاره پیموده شده را تکمیل کند.
در سایه این دستور العمل جدید بن سلمان بایستی در اولین گام به اجرایی شدن "معمله ترامپ" جامه عمل بپوشاند.
در گام دوم بن سلمان باید با خرید اسلحه از آمریکا و همچنین تامین نفت در بازار جهانی –که قراراست حضور ایران در آن کمرنگ شود- از آسیب پذیر شدن اقتصاد آمریکا به عنوان مجری پروژه "معامله ترامپ" جلوگیری کند.
در گام سوم بن سلمان بایستی نهایت سعی خود را بکار ببندد تا "ائتلاف در سایه" موافق اسرائیل و مخالف ایران و جریان ضد صهیونیسم را از باقی ماندن در سایه خارج کند و آن را علنی سازد.
درگام چهارم ناتوی عربی ضد ایران را از عالم ذهن به دنیای عینیت هدایت کند و بالاخره و درگام پنجم متصدی پروژه اختلاف افکنی در دنیای اسلام بمنظور عادی سازی روابط جهان اسلام و اسرائیل گردد .
بدیهی است با کارنامه سیاه بن سلمان در ماجرای خاشقچی، ولیعهد جوان برای همیشه محکوم است با سودای "رهبری جهان اسلام" چنانکه در سر میپروراند خداحافظی کند و بر این اساس تنها شانس باقی مانده فراروی او رهبری بر بخشی از جهان اسلامی خواهد بود که در عمل نه منافع مسلمین بلکه منافع آمریکا و رژیم صهیونیستی را پاسداری خواهند کرد.
اسرائیل ساکت اصلی ماجرای خاشقچی بود چون با بسته شدن این پرونده، پرونده های جدیدی از جنس همکاری و همراهی با عربستان را مقابل دیدگان خود مفتوح میدید و میبیند.
منبع:العالم
انتهای پیام/