الف - بدون تردید انقلاب اسلامی کم نظیر ترین رویداد سیاسی، اجتماعی و فرهنگی تاریخ ایران است؛ رویدادی که موفق شد با تکیه بر ظرفیت بیبدیل اسلام محمدی(ص) و سیره اهل بیت مطهر آن حضرت به ویژه فرهنگ عاشورایی، عصر جدیدی را برای ایران رقم بزند؛ کشور را از زیر یوغ بیگانگان به ویژه انگلیس و آمریکا خارج و بعد از قریب به ۲۰۰ سال، عزت، شرف و استقلال از دست رفته را به این سرزمین بازگرداند.
شأن و جایگاه استقلال به اندازی نزد ایرانیان شریف و گرانمایه است که فداکاری تا مرز جانبازی و سربازی را تعلیل مینماید؛ این مهم حقیقتی است که سرتاسر تاریخ چند هزارساله ایران مبین و مفسر آن است؛ در نقطه مقابل، دست شستن از سلطه بر کشوری مثل ایران با موقعیت منحصر به فرد ژئوپلیتیکی برای سلطهگران سخت تلخ و ناگوار است بنابراین به گواهی تاریخ هرگاه قدرت مستقل و اثرگذاری در این سرزمین به منصه ظهور رسیده با مخالفت جدی سلطهگران مواجه شده است و این رویارویی تا ناامیدی کامل سلطهگران ادامه یافته است.
رویارویی امروز ما با آمریکا نیز یکی از اینهاست البته مهمترین آنهاست و این مصلف دو راه حل دارد یا تسلیم و تن دادن به ذلت، همان نسخه ای که متأسفانه برخی ترسوهای وطنفروش در بسته بندیهای شیک و عامه پسند پیش پای ملت قرار می دهند و یا استحکام پایههای قدرت و تحمیل شکست ناکامی به مستکبران، بدیهی است که نسخه تسلیم در منظر مردم ایران، نسخهای منحوس و یادآور پیشنهاد تسلیم یزیدیان است به سید شهدا و پاسخ مردم بی تردید همان پاسخ سالار شهیدان است که فرمودند «هیهات منا الذله».
تنها راه معقول و ممکن، سادگی و استحکام پایههای قدرت است؛ امری که مردمان این سرزمین در ادوار مختلف تاریخی به ویژه در ۴۰ سال بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در برهههای مختلف با موفقیت آزمودهاند؛ به قطع یقین مصاف جدید از هیچ یک از ماجرا های گذشته که این ملت سرفراز از آن بیرون آمدهاند، سنگینتر و غیر قابل کنترلتر نیست و همانگونه که رهبر معظم انقلاب آن را نوید میدهند، ملت ایران این توانایی را دارد که از خود تحریم نیز سربلند بیرون بیاید و به فضل الهی خواهد آمد.
نوید معظم له مستند به دلایل و حقایق عینی ظرفیتهای بی مانند معنوی و مادی جامعه ایرانی است؛ جامعه ایرانی به نحو حداکثری از منابع قدرت برخوردار است، از موقعیت بی مانند جغرافیایی، از وحدت ملی حول پرچم همیشه در اهتزاز عاشورای حسینی، جوانان عالم، آگاه، دانشمند و فداکار در راه اعتلای کشور از تجارب بیمانند رویارویی با دشمنان بدسرشت، از اقتصاد ملی بالقوه پرقدرت و در نهایت از قدرت بازدارندگی نظامی و .....نمونه بارز این توانایی، بازدارندگی نظامی است.
رمز اینکه آمریکاییها از تهدید نظامی دست برداشته و گزینه نظامی را به زیر میز گذاشتهاند نه به جهت این است که خوی درندگی شان تعدیل و از آن دست برداشتهاند بلکه بلوغ قدرت بازدارندگی حوزه نظامی است که به عقبنشینی وادارشان کرده است؛ از این رو فشار خود را روی حوزه اقتصاد با رویکرد روانی متمرکز کردند.؛ آمریکاییها با عملیات روانی و تبلیغاتی در خیال خام خود میخواهند ظرفیتهای ملی ما را مختل نمایند.
شرکت کنندگان این هماندیشی ضمن ارج نهادن به تلاش نخبگان و رسانه های مسئول در مقابله با پیوسته روانی تحریم اقتصادی، این تلاشها را به نسبت حجم برنامههای دشمن ناکافی و سازمان نایافته ارزیابی کرده و از نخبگان و صاحبان قلم، اندیشه و تریبونهای مختلف انتظار دارند که در این مصاف جلوداری نموده و با برنامه، انسجام و استدلال، چرایی دشمنی دشمنان را تبیین و حقانیت راهبردهای نظام اسلامی را آشکار و اذهان جامعه را برای ایستادگی تجهیز نمایند.
ب- یکی از ظرفیتهای موثر و بازدارنده کشور در مقابله با عملیات روانی دشمن، ظرفیت عظیم آموزش و پرورش و نیز دانشگاهها و موسسات آموزش عالی است؛ مجموعه ای که با قریب ۲۰ میلیون نفر از فرزندان کشور رابطه روزانه و چهره به چهره دارد. بر مسؤولین عالی و نیز ردههای مختلف این نهادهاست که با درک درست شرایط و به تعبیر مقام معظم رهبری با «درک و احساس وجود و حضور دشمن» از ظرفیتهای موجود در مقابله با جنگ روانی دشمن حداکثر بهره برداری را به عمل آورند و از مسؤولان ستاد تبلیغات جنگ پیشروی هم انتظار میرود با اتخاذ آرایش دفاعی، نسبت به تدوین راهبردهای دفاعی روانی و با حسن استفاده از ظرفیتهای کشور از جمله مراکز آموزشی، دشمن بی منطق و عربدهکش را در دستیابی به اهداف شوم خود ناکام بگذارند.
ج- همانگونه که اشاره شد آموزش و پرورش و جامعه فاخر معلمان، ظرفیت بالفعل کشور در مواجهه با کید دشمنان هستند و بر مسؤولین فرا دست است که ژرفنگرانه و با نگاه عمیق و بلندمدت، محدودیتهای خودتنیده به پای آموزش و پرورش را مرتفع کرده و ظرفیت این مجموعه عظیم را برای مصاف بیش رو بیش از پیش آزاد نمایند.
انتظار میرفت رویدادهای اخیر اقتصادی و اذعان همه نخبگان بر نقش عامل روانی و نوع نگرش آحاد مردم در شکل گیری و تشدید اختلالات اخیر اقتصادی، جایگاه آموزش و پرورش را در منظر گردانندگان برجسته نموده و آنان را برای علاج درازمدت، اینگونه کاستیها به دقالباب دوباره آموزش و پرورش راهنمایی نماید و آموزش و پرورش را از صندوقچه نسیان و فراموشی بیرون بیاورد.
اما افسوس که ظواهر امر اینچنین نمی نماید، از قرار معلوم حوادث اخیر اقتصادی و فراز و فرود سکه و ارز در صدر قرار گرفتن اموری از این دست، بهانه مناسبی برای نسیان بیش از پیش آموزش و پرورش فراهم نموده است.
سالهاست دلسوزان و علاقهمندان عزت و عظمت و استقلال همه جانبه کشور با دل بستن به اجرایی شدن گام به گام سند تحول بنیادین، طلوع آفتاب از مشرق آموزش و پرورش را برای کشور انتظار میکشند اما حوادث به گونه دیگری پیش میرود و در میدان عمل، آموزش و پرورش را به عقب برمیگرداند.
واقعیت این است آموزش و پرورش در حال حاضر روزهای خوشی را نمیگذراند؛ سقوط آزاد و مستمر سهم آموزش و پرورش از اعتبارات عمومی کشور و به تبع آن غرق شدن و دست و پا زدن مسؤولان آموزش و پرورش در تنگناهای اعتباری و نیز گرفتار آمدن در محدودیت های جناحی، حزبی و غیره، نظام تعلیم و تربیت کشور را ناخوش احوال نموده است.
د- کاهش مستمر سهم تعلیم و تربیت و بیتوجهی، برون و بیتدبیری درون سازمانی در حوزه نیروی انسانی، حال و روز آموزش و پرورش آینده سازان کشور را در هالهای از ابهام قرار داده و کشتی تعلیم و تربیت را در ورطه نیازهای اولیه و بدیهی مانند کمبود شدید نیروی انسانی به گل نشانده است.
امروزه مسؤولان آموزش و پرورش به حق از کمبود ۳۰۰ هزار نفری نیروی انسانی سخن میگویند؛ این در حالیست که با حجیم شدن مستمر مساحت کف هرم دانش آموزی همزمان با افزایش مستمری بازنشستگی، از تشدید این کمبود در سالهای آینده حکایت دارد، آنچه مسلم است اینکه صندلی معلم در کلاس های درس خالی نخواهد ماند و در صورت فقد تدبیر برای تأمین و تربیت نیروی انسانی شایسته و حرفه ای، امری که به بار نشستنش حداقل چهار سال زمان میبرد.
در صورت ضرورت که ضرورت آن هم از هم اکنون معلوم است، هول هولکی و درهم از نیروهای دم دست از پسر خاله ها و دختر عمه ها به اشکال مختلف رومیزی یا زیرمیزی بدون کمترین صلاحیت معلمی پر خواهد شد و این یعنی آغاز انحلال کیفی آموزش و پرورش؟! لذا ضمن قدردانی از مسؤولین مدیریت منابع انسانی آموزش و پرورش که در شرایط فقر شجاعت، برای بیان حقیقت از کمبود شدید نیروی انسانی رونمایی می کنند، از مسؤولان بالادستی به ویژه سازمان مدیریت و امور اداری و استخدامی و نیز کمیسیون آموزش تحقیقات به نمایندگی از مجلس شورای اسلامی میخواهیم که این مهم را در صدر اولویت های خود قرار دهند.
ر- پیامدهای اولیه جنگ اقتصادی اخیر، آسیب پذیری بنیانهای اقتصادی متکی بر فروش نفت خام و واردات قاچاق محور را روشن و در عین حال درستی صد در صد راهبردهای رهبر معظم انقلاب مبنی بر بی ثمری امید به بیگانه و تکیه به توان داخلی در قالب اقتصاد مقاومتی را برای چندمین بار آشکار و اثرات مخرب فرصت های ازدست رفته را برملا کرد.
حوادث اخیر نه تنها آسیب پذیری اقتصاد که سراسیمگی، انفعال، بی برنامگی و ناآزمودگی بخش اعظم دستاندرکاران این حوزه را مبرهن نمود و مسائلی را پیش آورد که مصالح حاکم بر شرایط کنونی ما را از پرداختن به آنها باز میدارد اما ضرورت و فرصت عبرتآموزی به قوت خود باقی است.
بی تردید جنگ اقتصادی جنگی تمامعیار و مقابله با آن، مستلزم فهم درست ماهیت مسئله، آرایش مناسب و اتخاذ راهبردها و تاکتیک های کوتاه، میان و بلندمدت است و اینها نیز به نوبه خود مستلزم حضور در صحنه عناصر به تعبیر پیر فرزانه انقلاب، پر تلاش، مجاهد، راه بلد، شجاع و باتدبیر است که بتوانند امکانات و مزیتهای کشور را در این مصاف، به درستی به کار گیرند و با ایمان به توانایی این ملت از دل تهدیدها، فرصتها بیافرینند لذا بر تصمیمسازان، تصمیمگیران و دولتمردان است که با سرعت و دقت، نقاط ضعف را برطرف و با بهره گیری از عناصر پر بهره، از موهبت عقل خدادادی، اعتماد به نفس و ایمان به حقانیت راه، کشور را برای این رویارویی به فضل الهی پیروزمندانه تجهیز نمایند.
انتهای پیام /