ماجرا از این قرار بود که چند کانال تلگرامی با تعداد اعضای بسیار بالا (بهاصطلاح ممبر بالا) در یک حرکت هماهنگ خبر زدند قیمت دلار 16 هزار و 200 تومان!
دلار که قبل از ظهر دوشنبه بالای 17500 تومان بود، برای اولینبار تقریبا با هزار تومان کاهش قیمت در ساعت 14 بعدازظهر ثبت قیمت شد و ماجرا همینطور ادامه یافت. براساس اطلاعات منتشرشده در سایتها و شبکههای اطلاعرسانی طلا و ارز، قیمت دلار تا شب دوشنبه بر مدار نزولی حرکت کرد و حتی در آخرین ساعات شب دوشنبه به حدود 12-10 هزار تومان هم رسید! روزهای سهشنبه، چهارشنبه و ظهر پنجشنبه نیز روند نزولی دلار با همین روال ادامه پیدا کرد و آخرین رقم ثبتشده برای قیمت در ظهر پنجشنبه حول و حوش 10 هزار تومان بود.
سوال این است دلاری که تا دو هفته پیش عدد خطرناک 19 هزار تومان را هم ثبت کرده بود حالا چگونه در حول و حوش 10 هزار تومان ثابت مانده است؟!
از سوی دیگر دولتیها که تا دیروز درباره التهابات ارزی ماههای اخیر سکوت پیشه کرده بودند و حرف نمیزدند، حالا در روزهای اخیر سکوت خود را شکستهاند و درباره آینده قیمت دلار اظهارنظرهای پیاپی و عجیبی میکنند! علاوهبر رئیس دفتر رئیسجمهوری و معاون اقتصادی او و برخی مقامات دیگر، کار بهجایی رسیده که رئیس امور استخدامی و اداری کشور هم که حوزه کاریاش حتی یکدرصد هم به قیمتگذاری دلار ارتباط ندارد، درباره آینده قیمت دلار پیشبینی کرده و معتقد است عدد واقعی دلار ۶ هزار تومان است و بهزودی همان عدد 6 هزار تومان محقق خواهد شد!
اما واقعا چه اتفاقی افتاده که دلار یکدفعه، ناگهانی و بهطور تصادفی از ظهر دوشنبه شروع به ارزانشدن کرده است؟ دولت کاری کرده یا موجی بوده که روی آن سوار شده است؟
افت قیمت دلار در روزهای اخیر نشان داد خروج آمریکا از برجام، تهدیدهای ترامپ و محدودیتهای تحریمی اخیر هیچکدام اثر مستقیمی روی قیمت دلار نداشته است. ترامپ، رئیسجمهور آمریکا در هفتههای اخیر همچنان به تهدیدهای ضدایرانی خود ادامه داده و در حال رایزنی با مشتریان نفتی ایران است تا بتواند بعد از 13 آبانماه صادرات و فروش نفت ایران را به صفر برساند. آیا اتفاقی در نوع تحریمهای آمریکا- برجام و محدودیتهای نقل و انتقال پولی و ارزی کشور در هفتههای اخیر رخ داده است؟ آیا نگاه آمریکا به ایران تغییر یافته؟ پس چرا دلار روند نزولی به خود گرفته است؟ کسانی که ادعا میکنند قیمت دلار رابطه مستقیمی با تحریمهای آمریکا دارد باید به این سوال پاسخ دهند که چرا در این وضعیت و شرایط که آمریکا بدترین مواجهه خود را با ایران انجام میدهد، قیمت دلار روند نزولی به خود گرفته است؟
2- همانطور که پیشتر نیز گفته شده، عامل اصلی التهابات ارزی اخیر نقدینگی افسارگسیخته است. نقدینگی حدود 1700 هزار میلیارد تومانی مانند یک بمب اتم در حال انفجار است و ضربات سهمگینش را به ساختارهای اقتصادی میزند. اینک همین اتفاق رخ داده است. نگاهی به آمارهای رسمی نشان میدهد نوسانات در حوزه نرخ ارز تقریبا از اواسط سال 96 و هنگامی که دولت و بانک مرکزی بهصورت دستوری نرخ سپردههای بانکی را دستکاری و تغییر دادند، آغاز شد. براساس آمارهای رسمی، بیش از 87 درصد سپردههای نظام بانکی شبهپول است و درصورت تغییرات در صورتبندی این متغیر بهدلیل عدم اصلاحات ساختاری در نظام بانکی کل معادلات پولی- ارزی کشور برهم خواهد ریخت. آیا مدیران اقتصادی کشور از این معادله خبر نداشتهاند؟
آیا نمیدانستند وقتی به نرخ سود سپردههای بانکی بدون کار کارشناسی و فراهم کردن سایر مقدمات دست میزنند، این دستکاری عواقبی همچون التهاب ارزی خواهد داشت؟ دولت در سالهای اخیر نه ساختار ناسالم نظام بانکی را اصلاح کرد و نه برای بهبود فضای کسبوکار اقدام عاجلی انجام داد! خب سوال این است که نقدینگی 1700 هزار میلیاردی کجا باید برود؟ آیا بازار سالم و مولدی در کشور وجود دارد که خیل عظیم نقدینگی به آن سمت عزیمت کند؟
بدونشک مهمترین علت التهابات ارزی در هفت، هشتماه اخیر، بیرون زدن نقدینگی است. آیا از روز دوشنبه دولت اقدام خاصی در هدایت نقدینگی به بازارهای مولد دیگری انجام داده است؟ پس چرا دلار روند نزولی به خود گرفته است؟
3- در بازاری که بیش از 80 درصد آن در اختیار دولت است و دولت انحصار کامل و بهتمام معنا در آن دارد، آیا میتوان اخلال کرد؟
بازار ارز همینگونه است. 80 درصد عرضه بازار ارز در دست دولت است؛ به این معنا که صاحب اختیار 80 درصد بازار ارز دولت است. اگرچه بازار ارز در انحصار کامل دولت است اما عامل اصلی التهابات ارزی اخیر نقدینگی است و دولت نیز نتوانست مقابل این التهابات مقاومت چندانی کند؛ چراکه زیرساختهای هدایت نقدینگی به سمت بازارهای مولد را فراهم نکرده بود. شاید بتوان گفت درآمد دولت از قِبَلِ گرانی دلار چندبرابر شده است، اما هزینههایی که از چندبرابر شدن درآمدش کسب کرده، بسیار بیشتر از فایدههای آن است. بنابراین تا نقدینگی حدود 1700 هزار میلیارد تومانی مدیریت و بازاری بکر برای آن طراحی نشود، التهابات بهطور کامل فروکش نخواهد کرد!
4- شاید یکی از مواردی که برخی کارشناسان دولتی در باب افت قیمت دلار عنوان میکنند که البته صرفا یکی از دلایل اقتصادی دلار است، عرضه فیزیکی ارز به بازار است. آیا کسی آماری دارد که دولت چقدر در چهار روز اخیر بهصورت فیزیکی دلار به بازار ریخته است؟
موارد استفاده دلار چیست؟ ارز خارجی یا برای متقاضیان خارج از کشور مورد استفاده قرار میگیرد یا برای نیاز تاجر و بازرگان. هر دوی آنها نیز از سامانه نیما، ارز مورد استفاده خود را دریافت میکنند، پس عرضه فیزیکی چه استفاده دیگری خواهد داشت؟ تنها دلیل افت قیمت دلار کاهش تقاضای سوداگری و سفتهبازی در روزهای اخیر بهواسطه موج رسانهای است. در چهار روز اخیر بهدلیل اقدامات رسانهای مناسب رسانههای گروهی (رسمی و غیررسمی) حباب ارز ترکید. به جرات میتوان اذعان کرد فعالیت رسانهای، دلار را ارزان کرد نه اقدامات خاص تیم اقتصادی دولت حسن روحانی!
با این حال هیچ اتفاق و اقدام ساختاری در حوزه بازار رخ نداده است که بتوانیم ارزانشدن دلار را به گردن آن عامل بیندازیم.
اگرچه ورود عرضه ارز پتروشیمیها به بازار و گردش چنددرصدی سرمایههای گردن از بازار ارز به سمت بورس و فعالشدن مجدد صرافیها را میتوان از عوامل ارزانشدن قیمت دلار نام برد، اما واقعیت اینکه در افت قیمت جدید، کار ساختاری خاصی صورت نگرفته است که بعدها بتوان به آن اکتفا و اعتماد کرد. لذا میتوان اذعان کرد دلار همینطور که بدون منطق اقتصادی بالا رفت، همینطوری بدون منطق اقتصادی نیز پایین آمد!
در پایان ذکر این نکته ضروری است که دولت حسن روحانی اگر آرامش ساختاری بازار ارز را دارد از همین امروز مکانیسمهایی را برای هدایت نقدینگی اجرایی کند. ازجمله این مکانیسمها، طراحی بازار جذاب برای بورس، ساختوساز و تولید است. تا زمانی که این مکانیسمها طراحی نشود، آرامش نیز موقتی بوده و هر لحظه باید منتظر التهابات ویرانکننده ارزی باشیم.
منبع: فرهیختگان
انتهای پیام/