سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

تساوی پاییزی بدون گلریزان/ تکرار یک عدد نفرت انگیز

اولین دربی شهر تهران، بین پرسپولیس و استقلال در فصل هجدهم لیگ برتر پنجشنبه ۵ مهر برگزار شد و دو تیم در پایان به نتیجه‌ تساوی بدون گل دست یافتند.

به گزارش گروه ورزش باشگاه خبرنگاران جوان غروب اولین 5 شنبه پاییز، دو تیم بزرگ پایتخت با رخساری متفاوت پا به میدان گذاشتند، قرمزها، دوم در نیمه اول و آبی ها، اول در نیمه دوم جدول، یعنی رتبه هشتم در لیگ شانزده تیمی.

برانکو می خواست در دومین فصل پیاپی، اولین دربی را از شفر ببرد، اما این وینفرد شفر بود که نمی خواست سناریو شروع تلخ فصل پیش یعنی باخت به رقیب سنتی برایش تکرار شود، که موفق هم بود، این دیدار با تساوی بدون گل به پایان رسید تا نتیجه ای که این روز ها برای همه تنفر برانگیز است دوباره تکرار شود.

سیاهه ای از آمارهای ضعیف مانده بود روی دست این دربی، که دیدن هرکدام تلخ تر از دیگری بود: 54 خطا در یک بازی، لو دادن توپ 18 بار برای آبی ها و 14 بار برای قرمز ها، فقط 2 کرنر در نیمه اول که آن هم برای آبی ها بود، و مجموعا 355 پاس برای کل بازیکنان دو تیم ! واقعا این دربی بود ؟ حداقل به زبان آمار نه، بیراه نیست اگر بگوییم این دیدار واقعیت عریان از حال و روز یک جامعه بود، شاید هم یک بازی دست گرمی بود، از آنهایی که دو طرف از قبل به هم می سپارند که آرام تر بازی کنیم تا مصدومی ندهیم چون بازی مهمی در پیش داریم !

به سادگی می شد قاعده "من راضی تو راضی" را از صحبت های دو سرمربی بعد از بازی درک کرد، آنجا که از تلاش وافر دو تیم برای بردن گفتند، حسابی از رقیب تمجید کردند، از نباختن در این دیدار هم حسابی سرمست بودند و در آخر هم هرکدام ابتدا انکار و بعد توجیه خاص خودشان را برای بد بازی کردن داشتند، یکی از نداشتن بازیکن و دیدار حساس آسیایی پیش رو و دیگری از مهم نبودن بازی زیبا و پیش کشیدن چند باره این مطلب که اسپانیا با 1000 پاس و بازی زیبا به نیمه نهایی نرسید، (حالا بماند که همین اسپانیا، کرواسی، نایب قهرمان جام جهانی را با 6گل در هم کوبید).

شلاق برای یاران شفر به هوا رفت

فرق استقلال فصل پیش و استقلال کنونی را فقط می توان در ظاهر مربی آن یافت: فصل گذشته منصوریان جوان با سری تراشیده و این فصل وینفرد شفر آلمانی، پیرمردی با موهای سفید و بلند.

استقلال شفر برای پیش گرفتن از استقلال منصوریان در آمارهای بد مانند امتیاز کم، نبردن، گل نزدن حسابی آستین همت را بالا زده، چون تا همین الان یعنی در 8 بازی گذشته استقلال 8 امتیاز گرفته، یک امتیاز در هر بازی، با احتساب بازی های آسیایی 9 بازی و فقط یک برد، هواداران استقلال 4 بازی و 40 دقیقه، یعنی حدود 400 دقیقه شادی پس از گل بازیکنان خود را ندیده اند.

به راستی شفر را چه شده ؟ چرا دومین فصل همه چیز تغییر می کند ؟ ساده انگارانه است اگر به سادگی بخواهیم از کنار مربی آلمانی بگذریم، سال دوم استقلال با شفر، از دوران منصوریان هم دراماتیک تر شده، حتی دربی تهران هم برای از بین بردن طلسمی که استقلال به آن دچار شده راه گشا نبود، چون استقلال نه می برد نه گل می زند، شرایط آرام آرام بحرانی می شود و غیرقابل تحمل. چون تجربه نشان داده وقتی مدیر لیگ برتری اولتیماتوم به سرمربی را تکذیب می کند و از حمایت همه جانبه سخن می گوید، حتما خبری در راه است.

تو هم تمام شدی آقای شفر ؟ البته که ناامید نباید بود اما خوشبینی بی جا نیز گره ای از کارمان باز نمی کند، چون: دیگر از بازی چشم نواز تیم خبری نیست، تیم فرمانده ندارد، کسی تشنه گل زدن نیست، ستاره ها گیج و عصبی اند، دریغ از یک حرکت ترکیبی، ترکیب استقلال هم نامانوس و نچسب است مثل نیمه دوم که سه مهاجم تنومند و شبیه به هم یعنی روح الله باقری، تبریزی و الحاجی گرو همزمان در بازی بودند، گفته ها شده اند غر زدن و نق نق کردن، چون فقط بوی توجیه می دهد، شکوه از رفتن ستاره ها، از تمدید نکردن ها، از امکانات نداشتن ها، از اینکه تیم با بازی زیبا نتیجه نمی گیرد، حرف هایی با ذائقه ایرانی !

داغ آن وداع های تلخ

پرسپولیس از تساوی بدش نمی آمد، این را می شد از وجنات بازی این تیم درک کرد، از شروع محافظه کارانه، فیزیکی و پرخطا، از آرامش و خونسردی بی جا و تعجب آور در دفاع و حمله، از به دل خط دفاع حریف نزدن بازیکنان، از مالکیت توپی که نه برای حمله بلکه برای جلوگیری از حمله احتمالی حریف بود، شاید کمی بیش از کمی ترس.

رد پای کوچ ستاره ها در بازی های پرسپولیس نمایان است و دست پرسپولیس در فاز حمله به خصوص در بازی های بزرگ کاملا بسته است، دو بال چپ و راست و انفجاری قرمزها یعنی صادق محرمی و وحید امیری کنده شده و رفته اند، فرشاد احمدزاده تکنیکی که همیشه در حمله بود دیگر نیست، و اگر ذره ای به قبل تر هم بازگردیم جای خالی مهدی طارمی در خلق موقعیت های تیم بیش از پیش خالی است.

تازه نیمی از فصل گذشته و مرد کروات خون دل می خورد و ادامه می دهد، محرومیت ها و مصدومیت امان نمی دهند و یکی پس از دیگری آوار می شوند، حالا نیستند گذشتگان نه چندان دور تا خیریت کارهایشان را ببینند، ببینند که چه بلایی سر غول قرمز آسیا آورده اند، چه خواب ها از هواداران بلاکش این تیم نربوده اند و چه رویاهایی را که خاکستر نکردند.

پرسپولیس به سختی پیش می رود، همچنان با میانگین 2 امتیاز در هر بازی ریتم مناسبی دارد اما سرخ ها بهتر از هرکسی آگاهند 8 بازی گذشته آنها عمدتا مقابل تیم های پایین جدول بوده و 7 بازی آینده آنها مقابل غول تبریزی یعنی تراکتور، دو تیم همیشه مدعی اصفهان یکی سپاهان و دیگری ذوب آهن، تیم های غول کشی مثل پیکان و سایپا و پارس جنوبی یکی از دیگری سخت تر است و دربی شروع ماراتن سخت رقابت با بالای جدولی ها در آینده بود.

این فصل هم، دیگر فصل ماست

تیم های بزرگ و هوادارانشان همیشه قبل از شروع فصل رویا پردازی می کنند، جام را در دستان کاپیتان محبوب خود تصور می کنند، موج مکزیکی در حین بازی و جشن ایسلندی با بازیکنان در پایان بازی را تمرین می کنند، از در هم شکستن یکی پس از دیگری رقیبان می گویند و از بازی بازیکن محبوبشان در ترکیب ذهنی خود لذت می برند، برای آنها فوتبال یعنی همین، در واقع زندگی برای آنها همین است.

در شروع فصل جمله "این فصل، فصل ماست" برای دو تیم متفاوت بود، آبی ها می گفتند این فصل دیگر فصل ماست، یعنی پیروزی پشت پیروزی، یعنی پایان روزهای بد و یا پشت سر گذاشتن حسرت های چند ساله، اما سرخ ها می گفتند "این فصل هم فصل ماست" یعنی ادامه فرمانروایی، یعنی تداوم خوشبختی و یا برای همیشه از یاد بردن سال های خشکسالی و بدون جام، آنها حالا از عادت به قهرمانی های متوالی حسابی خوشند، چون آنها ناخودآگاه این جمله آلبر کامو را در خود دارند که می گوید عادت به وسیله خاطره تقویت می شود، خاطره قهرمانی چند ساله و عادت به آن.

اما کروات خوش تیپ و موفق و مرد آلمانی پر جنب و جوش و دوست داشتنی باید بدانند که هواداران و نباختن در شهرآورد شاید دستاویزی باشند در مسیر سیل خروشان، اما هرگز چوب زیر بغل نخواهند بود، پس شمشیر را از غلاف باید بیرون کشید، تا بسیاران شما را بزدل و منزوی نخوانند (این جمله الهام گرفته شده از کتاب رؤیاهای فلسفی یک روانکاو: کتابی درباره روانکاوی قهرمان درون از ایمان صحاف قانع)

انتهای پیام/

تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.