سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

تفسیر آیات ۲۳-۲۴ سوره توبه

سوره توبه به موضوعات قطع رابطه با مشرکان، جهاد در راه خدا، ستایش مجاهدان راه خدا، لزوم تحصیل علم، و پرهیز از تراکم ثروت، داستان هجرت پیامبر (ص) و .. می‌پردازد.

به گزارشحوزه قرآن و عترت گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛توبه به معنى بازگشتن از گناه و کار بد، و نام نهمین سوره قرآن مجید است. نام این سوره از آیه ۱۰۵ آن گرفته شده است. در این سوره داستان متخلّفین از جنگ تبوک آمده است. سوره توبه تنها سوره اى از قرآن است که بدون "بسم اللّه الرّحمن الرّحیم" آغاز مى شود. زیرا اعلان جنگ به مشرکان و برائت از آنان است. پاره اى از موضوعات این سوره عبارتند از: قطع رابطه با مشرکان، جهاد در راه خدا، ستایش مجاهدان راه خدا، لزوم تحصیل علم، و پرهیز از تراکم ثروت، داستان هجرت پیامبر (ص)، موضوع ماه هاى حرام، گرفتن جزیه از اقلّیت هاى مذهبى، سرنوشت منافقان و موضوع زکات. این سوره در مدینه نازل شده و ۱۲۹ آیه دارد.
برای این سوره ده نام ذکر کرده اند، ولی نام «توبه» به دلیل آیات فراوانی که در این باره سخن گفته است و نام برائت به خاطر آمدن در ابتدای سوره، مشهورتر است.
سوره توبه تنها سوره‌ای است که با «بسم الله الرحمن الرحیم» آغاز نشده است. درباره دلیل این امر از قول امام علی علیه السلام آمده است: «بسم الله الرحمن الرحیم برای امان دادن و رحمت است و سوره برائت برای دفع امان و جنگ نازل شده است» ۲ از این رو در ابتدای این سوره "بسم الله" نیامده است.
از پیامبراکرم صلی الله علیه و آله و سلم روایت شده: «هر کس سوره انفال و توبه را قرائت نماید، من شفاعت کننده و گواهی دهنده به سود او در روز قیامت هستم که او از نفاق مبرّا است و به تعداد همه مردان و زنان منافق در دنیا، ده حسنه به او عطا می‌شود و ده گناه از او پاک شده و ده درجه بر درجات او افزوده می‌شود و عرش و حاملان آن در ایام حضورش در دنیا، بر او درود می‌فرستند.»
امام صادق علیه السلام: «کسی که سوره انفال و توبه را در هر ماه قرائت کند، هرگز نفاق وارد قلب او نمی‌شود و از شیعیان امیرالمومنین علی علیه السلام خواهد بود.»
در تفسیر عیاشی پس از نقل این روایت اضافه کرده است: «و روز قیامت بر سفره‌های بهشتی همراه شیعیان امام علی علیه السلام روزی می‌خورد تا اینکه مردم از حساب فارغ شوند.»

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا آبَاءَکُمْ وَإِخْوَانَکُمْ أَوْلِیَاءَ إِنِ اسْتَحَبُّوا الْکُفْرَ عَلَى الْإِیمَانِ وَمَنْ یَتَوَلَّهُمْ مِنْکُمْ فَأُولَئِکَ هُمُ الظَّالِمُونَ ﴿۲۳﴾
اى کسانى که ایمان آورده‏ اید اگر پدرانتان و برادرانتان کفر را بر ایمان ترجیح دهند [آنان را]به دوستى مگیرید و هر کس از میان شما آنان را به دوستى گیرد آنان همان ستمکارانند (۲۳)
قُلْ إِنْ کَانَ آبَاؤُکُمْ وَأَبْنَاؤُکُمْ وَإِخْوَانُکُمْ وَأَزْوَاجُکُمْ وَعَشِیرَتُکُمْ وَأَمْوَالٌ اقْتَرَفْتُمُوهَا وَتِجَارَةٌ تَخْشَوْنَ کَسَادَهَا وَمَسَاکِنُ تَرْضَوْنَهَا أَحَبَّ إِلَیْکُمْ مِنَ اللَّهِ وَرَسُولِهِ وَجِهَادٍ فِی سَبِیلِهِ فَتَرَبَّصُوا حَتَّى یَأْتِیَ اللَّهُ بِأَمْرِهِ وَاللَّهُ لَا یَهْدِی الْقَوْمَ الْفَاسِقِینَ ﴿۲۴﴾
بگو اگر پدران و پسران و برادران و زنان و خاندان شما و اموالى که گرد آورده‏ اید و تجارتى که از کسادش بیمناکید و سراهایى را که خوش مى دارید نزد شما از خدا و پیامبرش و جهاد در راه وى دوست‏ داشتنى‏‌تر است پس منتظر باشید تا خدا فرمانش را [به اجرا در]آورد و خداوند گروه فاسقان را راهنمایى نمى ‏کند (۲۴)
تفسیر:همه چیز فداى هدف و براى خدا
آخرین وسوسه و بهانه اى که ممکن بود براى گروهى از مسلمانان در برابر دستور پیکار با بت پرستان پیدا شود و طبق بعضى از تفاسیر پیدا شد این بود که آن‌ها فکر مى کردند که از یک سو در میان مشرکان و بت پرستان، خویشاوندان و بستگان نزدیک آن‌ها وجود دارند، گاهى پدر مسلمان شده و پسر در شرک باقى مانده، گاهى به عکس پسران راه توحید را پیش گرفته اند و پدران همچنان در تاریکى شرک باقى مانده اند، و همچنین در مورد برادران و همسران و عشیره و قبیله، اگر بنا شود با همه مشرکان پیکار کنند باید از خویشاوندان و قبیله خود چشم بپوشند!.

از سوى دیگر سرمایه‌ها و تجارت آنان تا حد زیادى در دست مشرکان بود، با آمد و شد آن‌ها به مکه آنرا رونق مى بخشیدند؛ و از سوى سوم خانه هاى مرفه و نسبتا آبادى در مکه داشتند که در صورت درگیرى با مشرکان ممکن بود به ویرانى بکشد، و یا با تعطیل مراسم حج از طرف مشرکان از ارزش و استفاده بیفتد.

آیات فوق ناظر به حال اینگونه اشخاص است، و با بیان قاطعى به آن‌ها پاسخ صریح مى دهد، نخست مى گوید:
(اى کسانى که ایمان آورده اید پدران و برادران خود را در صورتى که کفر را بر ایمان مقدم دارند یار و یاور و متحد و ولى خود قرار ندهید) (یا ای‌ها الذین آمنوا لا تتخذوا آبائکم و اخوانکم اولیاء ان استحبوا الکفر على الایمان)
پس به عنوان تاءکید اضافه مى کند: (کسانى که از شما آن‌ها را به یارى و دوستى برگزینند ستمکارانند). (و من یتولهم منکم فاولئک هم الظالمون).
چه ظلمى از این بالاتر که انسان با پیوند دوستى با بیگانگان و دشمنان حق، هم به خویشتن ستم کند و هم به جامعهاى که تعلق به آن دارد، و هم به فرستاده خدا!.
در آیه بعد به خاطر اهمیت فوق العاده موضوع، همین مطلب با شرح و تاءکید و تهدید بیشترى بیان مى شود، روى سخن را به پیامبر کرده، مى فرماید:
(به آن‌ها بگو اگر پدران، و فرزندان، و برادران، و همسران، و عشیره و قبیله شما، و اموال و سرمایه هایى که جمع آورى کرده اید، و تجارتى که از کساد آن بیم دارید و مساکن مرفهى که در مورد رضایت و علاقه شما است، در نظرتان محبوبتر از خدا و پیامبر او و جهاد در راهش مى باشد، در انتظار باشید که مجازات و کیفر شدیدى از ناحیه خدا بر شما نازل گردد) (قل ان کان آبائکم و ابنائکم و اخوانکم و ازواجکم و عشیرتکم و اموال اقترفتمو‌ها و تجارة تخشون کساد‌ها و مساکن ترضون‌ها احب الیکم من الله و رسوله و جهاد فى سبیله فتربصوا حتى یاتى الله بامره)؛ و از آنجا که ترجیح این امور بر رضاى خدا و جهاد یک نوع نافرمانبردارى و فسق آشکار است و دلباختگان زرق و برق زندگى مادى شایستگى هدایت الهى را ندارند در پایان آیه اضافه مى کند: خداوند گروه فاسقان را هدایت نمى کند (و الله لا یهدى القوم الفاسقین)
در تفسیر على بن ابراهیم قمى چنین نقل شده: (لما اذن امیر المؤ منین ان لا یدخل المسجد الحرام مشرک بعد ذلک جزعت قریش جزعا شدیدا و قالواذهبت تجارتنا، و ضاعت عیالنا، و خربت دورنا، فانزل الله فى ذلک قل (یا محمد) ان کان آبائکم.). هنگامى که امیر مؤ منان على (علیه السلام) (در مراسم حج) اعلام کرد که بعد از این هیچ مشرکى حق ورود به مسجد الحرام را ندارد فریاد (مؤ منان) قریش برخاست و گفتند تجارت ما از میان رفت، خانواده هاى ما ضایع شد، و خانه هایمان ویران گشت، آیات فوق نازل شد (و به آن‌ها پاسخ گفت:).)
در آیات بالا خطوط اصلى ایمان راستین از ایمان آلوده به شرک و نفاق ترسیم شده است و حد فاصل میان مؤ منان واقعى و افراد ضعیف الایمان مشخص گردیده و با صراحت مى گوید که اگر سرمایه هاى هشتگانه زندگى مادى که چهار قسمت آن مربوط به نزدیکترین خویشاوندان (پدران و فرزندان و برادران و همسران)، و یک قسمت مربوط به گروه اجتماعى و عشیره و قبیله است، و قسمت دیگرى مربوط به سرمایه‌ها و اندوخته ها، و قسمتى مربوط به رونق تجارت و کسب و کار، و سرانجام قسمتى به خانه هاى مرفه ارتباط دارد، در نظر انسان پرارزشتر و گرانبهاتر از خدا و پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم) و جهاد و اطاعت فرمان او است تا آنجا که حاضر نیست آن‌ها را فداى دین کند، معلوم مى شود ایمان واقعى و کامل تحقق نیافته است.
آن روز حقیقت و روح ایمان با تمام ارزشهایش تجلى مى کند که در مورد چنین فداکارى و گذشت تردید نداشته باشد.
بعلاوه آن‌ها که آماده چنین گذشتى نیستند در واقع به خویش و جامعه خویش ستم مى کنند، و حتى از آنچه مى ترسند در آن خواهند افتاد، زیرا ملتى که در گذرگاه هاى تاریخ و لحظات سرنوشت آماده چنین فداکاریهائى نباشند دیر یا زود مواجه با شکست مى شود و همان خویشاوندان و اموال و سرمایه هائى که به خاطر دلبستگى به آن از جهاد چشم پوشیده است به خطر مى افتند و در چنگال دشمن نیست و نابود خواهند شد.

در اینجا بدو نکته باید توجه کرد:
۱- آنچه در آیات فوق مى خوانیم مفهومش بریدن پیوندهاى دوستى و محبت با خویشاوندان و نادیده گرفتن سرمایه هاى اقتصادى و سوق دادن به ترک عواطف انسانى نیست، بلکه منظور این است که بر سر دوراهی‌ها نباید عشق زن و فرزند و مال و مقام و خانه و خانواده مانع از اجراى حکم خدا و گرایش به جهاد گردد و انسان را از هدف مقدسش باز دارد؛ لذا اگر انسان بر سر دو راهى نباشد رعایت هر دو بر او لازم است.
در آیه ۱۵ سوره لقمان درباره پدران و مادران بتپرست مى خوانیم: (و ان جاهداک على ان تشرک بى ما لیس لک به علم فلا تطعهما و صاحبهما فى الدنیا معروفا): (اگر آن‌ها به تو اصرار دارند که چیزى را که شریک خدا نمى دانى براى او شریک قرار دهى هرگز از آن‌ها اطاعت مکن ولى در زندگى دنیا با آن‌ها به نیکى رفتار کن.

۲- جمله (فتربصوا حتى یاتى الله بامره) یک تفسیر آن همان است که در بالا گفتیم یعنى تهدیدى است از ناحیه خداوند به کسانى که منافع مادى خویش را بر رضاى خدا مقدم مى شمرند و، چون این تهدید به صورت سر بسته بیان شده اثر آن بیشتر و وحشت انگیزتر است، و درست به این مى ماند که انسان به کسى که زیر دست او است مى گوید اگر از انجام وظیفه ات خوددارى کردى من هم کار خود را خواهم کرد.

احتمال دیگرى در تفسیر این جمله نیز وجود دارد و آن اینکه: خداوند مى گوید (اگر شما حاضر به چنین فداکارى نباشید خداوند فرمان فتح و پیروزى پیامبرش را از راهى که مى داند خواهد داد، و به طریقى که خودش اراده کرده او را یارى مى دهد همانند آنچه در آیه ۵۴ سوره مائده مى خوانیم: (یا ای‌ها الذین آمنوا من یرتد منکم عن دینه فسوف یاتى الله بقوم یحبهم و یحبونه ...)
(اى کسانى که ایمان آورده اید کسى که از شما از دین خود مرتد شود زیانى به خدا نمى رساند، زیرا خداوند به زودى گروهى را بر مى انگیزد که هم او آن‌ها را دوست مى دارد و هم آن‌ها خدا را).

گذشته و امروز در گرو این دستور است:
۳- ممکن است کسانى چنین فکر کنند، آنچه در آیات بالا آمده مخصوص مسلمانان نخستین است و متعلق به تاریخ گذشته، ولى این اشتباه بزرگى است، این آیات نه تنها دیروز بلکه امروز و فرداى مسلمانان را در برمى گیرد.
اگر آن‌ها داراى ایمان محکم و آمادگى براى جهاد و فداکارى و در صورت لزوم هجرت نباشند، و منافع مادى خویش را بر رضاى خدا مقدم بشمرند، و به خاطر دلبستگیهاى زیاد به زن و فرزند و مال و ثروت و تجملات زندگى از فداکارى مضایقه کنند، آینده آن‌ها تاریک است، نه تنها آینده، امروز هم در خطر خواهند بود، و همه میراثهاى گذشته و افتخاراتشان از میان خواهد رفت، منابع حیاتیشان به دست دیگران خواهد افتاد، و زندگى براى آنان مفهومى نخواهد داشت، که (زندگى ایمان است و جهاد در سایه ایمان!)
آیات فوق به عنوان یک شعار باید به تمام فرزندان و جوانان مسلمانان تعلیم گردد، و روح فداکارى و سلحشورى و ایمان در آن‌ها زنده شود، و بتوانند میراث هاى خود را پاسدارى کنند
انتهای پیام/

برچسب ها: تفسیرقرآن ، قرآن
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.