سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

چرا 80 درصد مردم این روستا سرطان دارند؟!

مردم روستای کزاز شازند در محاصره لوله‌های سر به فلک کشیده پالایشگاه نفت، پتروشیمی و نیروگاه حرارتی گیر افتاده‌اند.

به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان؛  مردم روستای کزاز شازند در محاصره لوله‌های سر به فلک کشیده پالایشگاه نفت، پتروشیمی و نیروگاه حرارتی گیر افتاده‌اند. پیشرفتی که برای آن‌ها چیزی جز سرطان، ناراحتی‌های پوستی عجیب و غریب، جنین‌های بدون قلب و نازایی به ارمغان نیاورده است.

این روستای هزار و ۹۰۰ نفری در ۲۰ کیلومتری اراک بوی زندگی نمی‌دهد. به قول عبدالله از اهالی کزاز: «اگر باور نمی‌کنید که پالایشگاه این بلا را سر ما آورده و ما دروغ می‌گوییم، یک بار یونجه و چند شاخه انگور ببرید آزمایش تا بفهمید چرا زنان ما نازا شده‌اند و جوانان ما سرطان می‌گیرند.»

از جاده‌ای که به سمت کزاز می‌رود می‌توان سه تا از بزرگ‌ترین کارخانه‌های استان مرکزی را دید؛ پالایشگاه، پتروشیمی و نیروگاه شازند با دودکش‌های غول پیکر و دکل‌هایی که از دهان‌شان آتش می‌ریزد. صدای اذان ظهر در روستا می‌پیچد. روبه روی سوپرمارکتی عبدالله، زن و مردی پشت وانت مشغول فروش لباس هستند. به سمت‌شان می‌روم و با اولین سؤال، سیل درد از خانه‌ها و پنجره‌ها و کوچه‌ها جاری می‌شود و دور من حلقه می‌زند.

زنی که با چادر گلدار رنگ رو رفته‌ای به وانت تکیه زده می‌گوید: «دو سه سال است اینجوری شده، هرکس هم می‌رود دکتر می‌گویند برای پالایشگاه است.» عبدالله جعفری سریع از مغازه بیرون می‌آید و انگشت‌های تاول زده‌اش را در آفتاب تند ظهر جلوی صورتم می‌گیرد تا جواب همه سؤالاتم را بگیرم: «اینجا ۸۰ درصد مردم سرطان دارند. این دست‌های من هم به خاطر پالایشگاه اینجوری شده، دیگر پرسیدن ندارد. پسر ۴ ساله‌ام ناراحتی پوستی گرفته؛ پوستش مثل چرم شده، دانه دانه می‌شود، اما صدای ما که به گوش کسی نمی‌رسد.»

با داد‌های دردآلود عبدالله چند نفری از خانه‌ها بیرون می‌آیند و هر کدام آماری از تعداد سرطانی‌ها و مرگ و میر روستا می‌دهند. یکی از ۳۵ کودک استثنایی می‌گوید و دیگری از مرگ چند زن و مرد سرطانی در ۴۰روز اخیر. یکی از آب آلوده می‌گوید و دیگری از یونجه‌هایی که به دست می‌چسبند. همه چیز در بدترین حالت ممکن است.

زنی که سرک کشان در خانه کناری مغازه عبدالله را باز می‌کند کم کم چادر به سر وارد جمع می‌شود و می‌گوید: «آقا باد که می‌آید نفس نمی‌شود کشید، حتی کولر را هم نمی‌شود روشن کرد. یک بویی در فضا می‌پیچد که غیرقابل تحمل است.» او از تجمع در مسجد و اعتراض به فرماندار شازند می‌گوید. اعتراضی که بدون هیچ نتیجه مثبتی به پایان رسیده: «همه می‌دانند اینجا آلوده است، اما کاری نمی‌کنند. شما هم بی خود خودت را اذیت نکن!»

علی جعفری ۲۸ ساله با موتور سر می‌رسد. لباسش را بالا می‌زند تا جای بخیه‌های بین مهره‌هایش را ببینیم، همان جایی که توموری سرطانی تا پای مرگ او را کشاند، اما سالم مانده و چه سالم ماندنی: «کمرم گرفته و باز نمی‌شود، دیگر نمی‌توانم کار کنم و شده‌ام سربار خانواده. اگر نمی‌توانند ما را از اینجا ببرند جای دیگری اسکان بدهند، لااقل امکانات درمانی در اختیار ما بگذارند. هر سری می‌رفتم شیمی درمانی ۷۰۰ هزار تومان پولش می‌شد؛ همه هم یا سرطان دارند یا چند وقت دیگر می‌گیرند. مگر ما چقدر درآمد داریم؟ کاری هم در این روستا نمانده، حتی به هیچ کدام ما بجز انگشتان یک دست در همین پالایشگاه کار ندادند. کار و سودش برای آنهاست بدبختی و فلاکتش برای ما.»

سوار موتورش می‌شوم تا مرا به دیدن زنانی ببرد که نازایی گرفته‌اند یا زنانی که نوزاد بدون قلب زاییده‌اند. اولین خانه چند خیابان بالاتر است. چند زن جوان مشغول شستن رخت‌ها در لگن‌های بزرگ مسی هستند و یکی از آن‌ها زهراست که همین چند ماه پیش کودکش را سقط کرده.

از شلنگ، آبی به دست و صورتش می‌زند تا شاید درد یادآوری آن روز‌ها را، شسته باشد: «دکتر‌ها گفتند قلبش شکل نگرفته بود؛ تا گفتم از کجا آمده‌ام دکتر‌ها سریع گفتند برای آلودگی هوای روستای شماست. خیلی‌ها هستند که این مشکل را داشتند و دیگر دکتر‌های اراک این منطقه را می‌شناسند. اینجا یا سرطان می‌گیری و می‌میری یا بچه‌ات نمی‌شود یا مثل من بچه بدون قلب به دنیا می‌آوری. آن‌هایی که بچه دارند هم دائم نگران هستند، چون نفس کشیدن اینجا سخت است و بعضی از بچه‌ها خون دماغ می‌شوند.»

زنی با قدم‌های آهسته و به کمک دیواری که تکیه گاهش شده، از اتاق بیرون می‌آید. صورت رنگ پریده‌اش نشان از حال خرابش دارد. اعظم دو سالی هست که زمین گیر شده؛ با لهجه غلیظ و نفسی که به سختی بالا می‌آید می‌گوید: «من بدبخت و بی‌جون شدم. از ریه‌ام عکس انداختند و گفتند برای آلودگی هواست. نه بیمه داریم نه پول، الان دو سال است اینجوری شده‌ام.» دستگاه اکسیژن ساز را از لای نرده‌های پنجره نشانم می‌دهد. دستگاهی که به جان او بسته است.

زن‌ها شروع می‌کنند به حرف زدن؛ یکی روی بالکن مشغول پهن کردن رخت است و دیگری وسط حیاط: «بچه من وام گرفت و خانه درست کرد، ولی آنقدر بچه‌اش خون دماغ شد که خانه را ول کرد رفت اراک.» رفت اراک تا زنده بماند؟ می‌گوید: «زن برادرم سه چهار ماه پیش بچه انداخت. دکتر می‌گفت: بهتر است دیگر باردار نشوی.» بچه‌هایی که اگر به دنیا می‌آمدند به علت معلولیت و ناقص الخلقه بودن هیچ وقت بوی نفت پالایشگاه به دماغ‌شان نمی‌خورد و زنانی که شاید دیگر فرزندی در آغوش نگیرند. همینطور خانه پشت خانه و کوچه پشت کوچه درد و بیماری است که به جان مردم افتاده. دائم از خودم می‌پرسم آن‌ها تاوان چه چیزی را می‌دهند؟

در آهنی خانه که باز می‌شود، محمدجواد را می‌بینم که ایستاده. با لباس استتار و تفنگ پلاستیکی به دست درحال نگاهبانی است. عینک ته استکانی به چشم دارد و پوست صورتش قهوه‌ای سوخته است. آن طور که معصومه می‌گوید: «از روزی که به دنیا آمد قلبش دو سوراخ داشت و یک رگ اضافه. یک چشمش هم نابیناست و یکی هم کم بینا. رنگ پوستش هم به خاطر آلودگی هوا این طوری است.» معصومه، مادر محمدجواد تأکید می‌کند که عکسی نگیرم، چون دوست ندارد کودکش انگشت نمای محل شود.

آلاینده‌های صنعتی که بر سر مردم می‌ریزد نه تنها به سلامتی آن‌ها آسیب‌زده بلکه زمین‌های آن‌ها را هم آلوده کرده؛ باغ‌هایی که یک روز پر از سیب و تاکستان‌هایی که روزی پر از انگور بوده. پساب‌های شیمیایی، زمین‌هایی را که روزی خیار و گوجه و لوبیا در آن برداشت می‌شد بایر و عقیم و بی‌حاصل کرده. آبگیر نیستان که روزگاری هویت محل بوده به علت برداشت از سرچشمه‌ها و حفر چاه‌های عمیق پالایشگاه خشک شده و حتی آب کشاورزی هم آلوده شده. به قول مرد دامدار که تکیه زده به پیشخوان مغازه: «دام‌هایی که روزی جگرشان طلایی بود حالا انگار قیر خورده باشند کنار پفی‌شان (جگر سفید) دمل چرکی می‌زند و مجبوریم شکمبه و سیرابی و جگر و پفی را بریزیم دور.» اینجا روزگاری آبادی بوده، اما حالا تنها خاطره‌ای گنگ از روستایی است خوش آب و هوا و سرسبز.

عبدالله جعفری از کشو نایلونی پر از قرص را درمی‌آورد و روی پیشخوان می‌گذارد: «روزی یک جعبه ژلوفن می‌فروشیم، چون بیشتر مردم سردرد‌های وحشتناک دارند. از هرکس بپرسی، به شما می‌گوید که چقدر همه می‌خوابیم انگار که سِر شده باشیم. صبح که از خواب بلند می‌شویم انگار قبض روح شده نمی‌توانیم از رختخواب بلند شویم و دوباره می‌افتیم توی جا.»

از روستا به سمت زمین‌ها و باغ‌هایی که تقریباً چسبیده به پالایشگاه است، می‌روم. نوک یونجه‌ها سیاه شده و گردی روی سبزی‌شان نشسته. زمین‌هایی که خشک شده و دکلی که در چند صدمتری بر سرشان آتش می‌ریزد.

منبع: ایران 

انتهای پیام/ 

برچسب ها: سرطان ، پالایشگاه ، اراک
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
نظرات کاربران
انتشار یافته: ۵۳
در انتظار بررسی: ۰
زهرا
۱۲:۲۰ ۳۱ شهريور ۱۳۹۷
مسئولین رسیدگی کنند ... بحال این مردم یک فکری بکنید لطفا ...
زهرا
۱۲:۲۰ ۳۱ شهريور ۱۳۹۷
مسئولین رسیدگی کنند ... بحال این مردم یک فکری بکنید لطفا ...
روستایی فراموش شده
۱۰:۵۹ ۳۱ شهريور ۱۳۹۷
در منطقه محروم از همه امکانات چهادانگه شهرستان ساری استان مازندران بعلت انتقال زباله های عفونی وبیمارستانی و نفوذ شیرابه به ابهای شرب و کشاورزی متاسفانه مردم به همین درد ها مبتلا شدند وهیچ کسی جوابگو این مردم نیست.
ناشناس
۰۰:۱۸ ۳۱ شهريور ۱۳۹۷
شهر رامسر در شمال کشور نیز به علت وجود اورانیوم و انرژی اتمی ، در آن منطقه آلودگی و اشعه وجود دارد...
ا
۰۰:۰۲ ۳۱ شهريور ۱۳۹۷
جای تاسف دارد
ناشناس
۰۰:۰۲ ۳۱ شهريور ۱۳۹۷
وای به حال مردم بی چاره....
امین
۲۳:۳۱ ۳۰ شهريور ۱۳۹۷
مگر صنایعی که انجا مستقر شده اند مطالعات ارزیابی اثرات زیست محیطی نداشته اند؟ موضوع باید بررسی شود و مقصر پیدا شود. آقای کلانتری بسم ا...
ناشناس
۲۲:۴۷ ۳۰ شهريور ۱۳۹۷
به کی میگی کدوم مسول
ناشناس
۲۲:۴۱ ۳۰ شهريور ۱۳۹۷
از باشگاه خبرنگاران بخاطر این گزارش تشکر میکنم . آقایان مسئولین مردم منتظر اقدام شما هستند ؟!؟
ناشناس
۲۲:۰۱ ۳۰ شهريور ۱۳۹۷
این تازه یه سر قضیه هست عسلویه هم همینجوره خیلیا سرطان میگیرن یا مشکلات و ناهنجاریهای دیگه هرچی میگیم هفت هفت کنین تا لاقل کمتر تو منطقه باشیم ولی قبول نمی کنن
ناشناس
۲۱:۱۸ ۳۰ شهريور ۱۳۹۷
اگه کنار نیروگاه اتمی زندگی می کردن اینقدر سرطان نمی گرفتن!! باید پتروشیمی و پالایشگاه(بمب شیمیایی!) شازند با کار علمی به پالایشگاه سبز تبدیل شه
عرفان
۲۱:۰۴ ۳۰ شهريور ۱۳۹۷
تورو خدا رسیدگی کنید حیف توایران این اتفاق بیفته
عرفان
۲۰:۵۷ ۳۰ شهريور ۱۳۹۷
سخته در روستایی زندگی کنی که تابستان یک قطره اب نداره لطفا رسیدگی کنید
ناشناس
۱۹:۵۹ ۳۰ شهريور ۱۳۹۷
80 درصد سرطان ای داد بی داد ،یعنی چی ؟خدا همه مریض ها رو شفا بده و این مردم از دست پالایشگاه نجات بده
ا
۰۰:۰۲ ۳۱ شهريور ۱۳۹۷
جای تاسف دارد
ناشناس
۱۹:۲۵ ۳۰ شهريور ۱۳۹۷
مررررررگ بر شاه طلبان لعنت بر شاااااااه .مرگ بر منافقین
ماهان
۱۷:۳۰ ۳۰ شهريور ۱۳۹۷
به امید دیگران ننشینید .تا آن جایی که امکانش هست آن جا را ترک کنید و به شهر های دیگر بروید.اگر به دست و کمک دیگران چشم امید دارید هیچ تغییری حاصل نمیشود و روز به روز شرایط سخت تر میشود.فقط تخلیه آنجا.
ناشناس
۱۷:۰۴ ۳۰ شهريور ۱۳۹۷
امیدوارم مسئولان چاره ای بیندیشند.
ناشناس
۱۶:۵۵ ۳۰ شهريور ۱۳۹۷
اگر بگوش مسئولين برسد و بي تفاوت باشند بايد منتظر انتقام خداوند باشند. يك لحظه خودشان را جاي ان مردم عزيز و مظلوم بزارند ببينند ميتونند يا يك روز بروند آنجا زندگي كنند ببينند ميتوانند تحمل كنند.
چو عضوي بدرد اورد روزگار
دگر عضوهارا نماند قرار
توكز محنت ديگران بي غمي
نشايد كه نامت نهند ادمي
ناشناس
۱۶:۵۴ ۳۰ شهريور ۱۳۹۷
امیدوارم مسئولان تدبیری بفرمایید.
Morteza
۱۶:۳۵ ۳۰ شهريور ۱۳۹۷
ما هر وقت از اون جاده رد میشیم از بوی بد پالایشگاه و نیروگاه شیشه های ماشین رو حتما میدیم بالا. واقعا بوی بدی داره. باورم نمیشه مردم بیچاره مدام در معرض این بو هستند. البته چاه های اون مناطق هم خشک شده و به نیروگاه برای خنک کردن برجها برده میشه. درداورش اینه که اون دشتی که نیرگاه و پالایشگاه درونش قرار داره، مسیر و تونل باد به سمت اراکه و متاسفانه نه توربین های متعدد بادی میبینید و نه صفحه های بزرگ خورشیدی برای تامین برق. فقط بوی ازت و نفت میاد و بس
ناشناس
۰۹:۰۰ ۳۱ شهريور ۱۳۹۷
ای داد بیداد
ناشناس
۱۶:۰۹ ۳۰ شهريور ۱۳۹۷
باید آمریکا و رژیم صهیونسیتی را به خاطر این جنایت علیه بشریت اعدام انقلابی کرد
جعفر
۱۶:۰۶ ۳۰ شهريور ۱۳۹۷
به خاطر تلگرامو آمریکا وانگلیسو آل سعودو اسراییلو فرانسه و داعشو منافقینو .... سرطان گرفتن
ناشناس
۱۵:۴۸ ۳۰ شهريور ۱۳۹۷
به این مردم عزیز رسیدگی کنید از این مشکلات و بیماری دور بشن خدارو خوش نمیاد
ناشناس
۱۵:۴۸ ۳۰ شهريور ۱۳۹۷
باید به فکر یک راه حل اساسی باشیم
ناشناس
۱۵:۴۸ ۳۰ شهريور ۱۳۹۷
به این مردم عزیز رسیدگی کنید از این مشکلات و بیماری دور بشن خدارو خوش نمیاد
ناشناس
۱۵:۳۴ ۳۰ شهريور ۱۳۹۷
فامیی داریم که ۱۰سال در پتروشیمی اراک کار می کند. یکی از بدترین جاهایش. تازه مهند۰س یکی از بهترین دانشگاهای کشور می باشد اما استخدامش نمی کنند. چون بیشتر سهام پترشیمی اراک را به بخش خصوصی واگذار کروه اند. شرایط کاری آنها خیلی بد است عوضش کسانی هستند که استخدام شرکت نفت هستند و در تهران و جاهای دیگر به عنوان کارمند با نام همین پتروشیمی اراک کار می کنند اما حقوق های نجومی می گیرند و در عوض اینهایی که داخل گود هستن مثل کارگر افغانی کار می کنند.
علی
۱۵:۰۸ ۳۰ شهريور ۱۳۹۷
سلام حتما باید یه گزارش تصویری تهیه بشه و از صدا و سیما پخش بشه تا شاید مسولین پاسخگو باشند
ناشناس
۱۵:۰۵ ۳۰ شهريور ۱۳۹۷
واقعا خیلی سخته در شهری زندگی کنی که آب و هوای آن آلوده به بخارهای حاصل از مواد نفتی باشه
ناشناس
۱۵:۰۵ ۳۰ شهريور ۱۳۹۷
باید این هموطنان را به شهرهای دیگر انتقال بدهند
ناشناس
۱۵:۰۰ ۳۰ شهريور ۱۳۹۷
واقعا باید متاسف خورد
ناشناس
۱۵:۰۰ ۳۰ شهريور ۱۳۹۷
باید یه فکری کنن تاچند سال اینده روستا خالی از سکنه میشه
ناشناس
۱۴:۵۴ ۳۰ شهريور ۱۳۹۷
ممنون از اطلاع رسانتیون...لطفا سراغ مسولان مربوطه هم بوید و میگیر باشید و بازهم گزارش تهیه کنید تا این بنده های خدا به حق ازدست رفتشون برسن
ناشناس
۱۴:۳۰ ۳۰ شهريور ۱۳۹۷
خداوند به همه ی ما رحم کنه
ناشناس
۱۴:۲۱ ۳۰ شهريور ۱۳۹۷
علی برکه الله
ناشناس
۱۴:۱۰ ۳۰ شهريور ۱۳۹۷
خدا خودش کمکشون کنه واقعا شرایط خیلی سختیه
امین248
۱۳:۴۲ ۳۰ شهريور ۱۳۹۷
این روستاجزءایران نیست؟
ناشناس
۱۲:۵۲ ۳۰ شهريور ۱۳۹۷
بایددولت یه کاری کنه ، ماهم بایددعاکنیم دعا کنیم که خداکمکشون کنه و هم دعاکنیم که خدا شردشمنامونو(امریکا،اسرائیل )ازسرمون کم کنه انشاالله تادولت بتونه به ملتش برسه
حسن
۱۲:۴۶ ۳۰ شهريور ۱۳۹۷
من صحت مطالب رو تایید میکنم سال حدود 1380 که چاه های روستاهای منطقه شازند مورد بررسی قرار گرفت کلا بجای اب نفت بود و سفره های زمینی الوده بودن و ان زمان اخطارها به پالایشگاه و پتروشیمی داده شد
ناشناس
۱۲:۴۶ ۳۰ شهريور ۱۳۹۷
این مردم عزیز هموطنای ما هستن واقعا چرا مسئولین رسیدگی نمیکنن ...حداقل باید اونها را ب مکانهای سالم انتقال بدهند اونم بدون هیچ هزینه ای چون شهروند این کشورن!
ناشناس
۱۲:۳۷ ۳۰ شهريور ۱۳۹۷
وایی
یا خدااا
ناشناس
۱۱:۵۷ ۳۰ شهريور ۱۳۹۷
چرا فکری برای این بندگان خدا نمیشه
ناشناس
۱۱:۳۱ ۳۰ شهريور ۱۳۹۷
من به صحت مطالب بالا کاری ندارم ممکن است دلایل بسیاری در این بیماریها دخیل باشد اما از وظایف وزارت بهداشت و هر انسان انسان انسان دیگر است (در صورت داشتن توان )که علل و فرایند این بیماریها را کشف و راهکارهای درمانی لازم ارائه شود
ناشناس
۱۱:۲۷ ۳۰ شهريور ۱۳۹۷
خدا خودش کمکشون کنه
ناشناس
۱۱:۲۱ ۳۰ شهريور ۱۳۹۷
هر دم از این باغ بری میرسد
ناشناس
۱۰:۵۱ ۳۰ شهريور ۱۳۹۷
و در امدش هم برای لیبرالها داخلی و صرف خوشگذرانی خانواده هایشان هست
ناشناس
۱۰:۱۸ ۳۰ شهريور ۱۳۹۷
ان شاالله به حق امام حسین ع شفا پیدا کنند
ناشناس
۰۹:۴۷ ۳۰ شهريور ۱۳۹۷
خیلی وحشتناکه....خدا رحم کنه
ناشناس
۰۹:۴۳ ۳۰ شهريور ۱۳۹۷
کسی نیست به داد این مردم برسه خیلی وحشتناکه این روستا باید تخلیه بشود
احمد
۰۹:۴۰ ۳۰ شهريور ۱۳۹۷
اولا ممنونم از شما که مطلبی به این مهمی را در رسانه بازتاب دادید/ ثانیا خواهش میکنم به گوش مسئولان برسانید و تا حصول نتیجه دست بردار نباشید/ مسئله ای به این مهمی چرا باید تا الان این مسئولین مملکت بفکر نبوده اند؟؟؟؟؟؟؟ کجایید اقایان ؟ چه میکنید؟؟؟؟
ناشناس
۰۹:۳۵ ۳۰ شهريور ۱۳۹۷
هر دم از این باغ بری می رسد
ناشناس
۰۹:۲۰ ۳۰ شهريور ۱۳۹۷
خواهشا یک فکری به حال این عزیزان هموطن بکنید