در اولین پرونده که ۱۰ سال قبل تشکیل شد، جسد مرد جوانی که در خانهاش خفه شده بود، پیدا شد. زمانی که مأموران هویت این فرد را شناسایی کردند، متوجه شدند او جوانی به نام پیام است که به تنهایی زندگی میکرده و زندگی مجردی داشته است. با توجه به مشخصاتی که به دست آمد، مأموران خانواده پیام را شناسایی کردند. مادر پیام تنها ولی دم او بود و بعد از اینکه جسد فرزندش را شناسایی کرد، گفت: ما با پیام مشکلاتی داشتیم. او به سبکی زندگی میکرد که ما اصلا دوست نداشتیم، مواد هم مصرف میکرد، با افراد زیادی ارتباط داشت و چون به خاطر سبک زندگی پیام همیشه درگیری داشتیم، او تصمیم گرفت جدا از ما زندگی کند. پسرم کمتر به دیدن ما میآمد و بیشتر با دوستانش بود تا اینکه چند روز قبل به ما خبر دادند او فوت کرده است. با اینکه من چندباری از او خواسته بودم به خانه برگردد، اما قبول نمیکرد بعد از فوت شوهرم من تنها زندگی میکردم و حاضر بودم همه سختیهای زندگی با پیام را تحمل کنم بههرحال او فرزند من بود.
این زن درباره اینکه آیا پسرش با کسی دشمنی داشت یا نه، گفت: من زیاد در جریان زندگی پسرم نبودم و نمیدانستم او چهکار میکند، اما میدانم با افرادی درگیری داشت. میگفت از آنها پول طلب دارد و پولش را نمیدهند.
با توجه به این گفتهها بود که مأموران زندگی شخصی پیام را بررسی کردند و متوجه شدند او با فردی به خاطر یک دختر به نام فریبا درگیری داشته است.
فریبا در بازجویی ها گفت: از مدتی قبل پیام را میشناختم و با هم در ارتباط بودم تا اینکه پیام به رابطه من با فردی دیگر شک کرد و با من درگیر شد. من و پیام بعد از آن حادثه دیگر با هم ارتباطی نداشتیم و من از اینکه چرا کشته شده است، خبر ندارم.
مأموران با توجه به بررسی زندگی شخصی پیام دو نفر را بهعنوان مظنون بازداشت کردند، اما دلیلی محکمهپسند که نشان دهد آنها در قتل پیام نقش داشتهاند، وجود نداشت. ضمن اینکه پزشکی قانونی نیز اعلام کرد علت فوت پیام فشار بر عناصر گردن بوده است. وقتی نظریه پزشکی قانونی در کنار نظریه کارشناسان بررسی صحنه جرم قرار گرفت، مشخص شد قاتل آشنا بوده زیرا بهزور وارد خانه نشده و چیزی هم از وسایل مقتول گم نشده، ضمن اینکه او غافلگیر و خفه شده است. بااینحال، مأموران موفق نشدند ردی از عامل قتل پیام پیدا کنند و بعد از ۱۰ سال مادر این جوان با مراجعه به دادگاه درخواست دریافت دیه از بیتالمال کرد. او گفت: من پسرم را از دست دادم. او را بسیار دوست داشتم. این سالها خیلی به من سخت گذشت زندگیام سیاه شده و حالم بد است، اما کاری از من بر نمیآید. با توجه به اینکه فرزندم را از دست دادهام و قاتلی هم پیدا نشده است، درخواست پرداخت دیه او از بیتالمال را دارم تا شاید پولش کمکی برای فرزندان دیگرم باشد. البته من درخواست دارم پرونده فرزندم بسته نشود و همچنان مأموران به دنبال قاتل او باشند. با پایان جلسه رسیدگی به این درخواست قضات شعبه ۱۰ دادگاه کیفری استان تهران برای تصمیمگیری وارد شور شدند.
در پرونده دیگری که در همین شعبه رسیدگی شد، فرزند مردی که جسدش شش سال قبل درحالیکه خفه شده بود، در خانه پیدا شد و وی درخواست دریافت دیه از بیتالمال کرد.
او در توضیح آنچه در زمان قتل پدرش اتفاق افتاده بود، گفت: شش سال پیش وقتی به خانه رفتیم جسد پدرم را پیدا کردیم. او را خفه کرده بودند و زمانی که مأموران آمدند، گفتند احتمالا کار یک آشناست. چیزهایی هم گم شده بود، اما آنقدر ارزشمند نبود. به همین دلیل هم مأموران به سارقان مظنون نشدند. بعد از آن ماجرا تحقیقات زیادی انجام گرفت اما ردی از عامل قتل پدرم پیدا نشد.
این جوان ادامه داد: پدر من مرد بسیار آرامی بود اگر هم با کسی مشکلی پیدا میکرد، سعی داشت خودش گذشت کند حتی اگر حق با پدرم بود بازهم چیزی نمیگفت. من او را بهخوبی میشناختم. او اهل درگیری با هیچکس نبود. به همین دلیل هم زمانی که کشته شد مأموران هرچه تحقیق کردند، نتوانستند دشمنی برای او پیدا کنند که دست به چنین کاری بزند.
بعد از مرگ پدرم زندگی ما دگرگون شد. وضع مالیمان به هم ریخت و خانواده بهشدت تحت فشار قرار گرفت. با توجه به سختیهایی که داریم، من از دادگاه درخواست دارم از آنجایی که قاتل او شناسایی نشده است، دیه او را از بیتالمال بپردازند اگر هم قاتل پیدا شد، برای او درخواست مجازات داریم. با پایان گفتههای این جوان، هیئت قضات برای تصمیمگیری در این باره نیز وارد شور شدند.
منبع: شرق
انتهای پیام/