ساخت سدها با دلایلی از قبیل؛ جمع آوری آب و ذخیره سازی صورت میگیرد و مخالفان احداث سدها، اثرات منفی مانند تغییرات اکوسیستم و تبخیر منابع آبی در پشت سدها را از دلایل ناکارامدی آن عنوان میکنند.
در همین راستا با حبیب محمودی چناری پژوهشگر نیرو و انرژی، مصاحبهای داشته ایم که به شرح ذیل است.
با بالا گرفتن تب سدسازی در بین سال ۱۹۴۰ تا ۱۹۵۰ در مدتی کوتاهی رودخانههای مهم بهویژه در آمریکا مسدود و ذخیره سازی آبها آغاز شد. اما مدتی زیادی طول نکشید تا انسانها از فجایع ناشی از این سازههای عظیم آگاه شدند. در طول ۶۰ سال ،سدهای مخزنی بزرگ، نابودکنندهترین تأثیرات زیستمحیطی را بر روی مردم و محیط پیرامون خود برجای گذاشته اند.
سد مانعی است انسان ساز یا طبیعت ساخت، که بر سر راه جریانهای سطحی و یا زیر زمینی قرار گرفته، مانع عبور جریان آب میشود. صنعت سد سازی در دنیای امروز بخشی از فرآیند عملیات عمرانی در کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه است.
کشورهای در مسیر توسعه به منابع طبیعی وابستگی دارند و از منابع خود با شدت بیشتری بهره برداری میکنند. در این میان به خاطر نداشتن دانش فنی میزان فشار بر منابع بیشتر می شود.
در صنعت سد سازی در جهان مدرن، سدها تک کارکردی (تک منظوره) نیستند. یعنی آنها سدها را صرفا برای تامین آب کشاورزی و یا تولید برق ایجاد نمیکنند. سد و صنعت سدسازی در جهان امروز به شدت تحت کنترل ناظران و سیاستگذاران محیطی است و احداث سد در دنیا متوقف نشده است بلکه ساختار و قوانین زیست محیطی اجازه چنین کاری را به راحتی در اختیار هیچ نهادی قرار نمیدهند.
سدها در گذشته کاربردهای مختلفی چون فعالیتهای ورزشی، تفریحی، آموزشی، علمی، تولیدبرق، پروش ماهی، حیاتی برای بازتولید موجودات سازگار دریایی، تامین آب شرب، صنعت تبدیلی فولاد و کشاورزی دارند.
سدسازی ذاتا بد نیست، اما اگر به درستی مطالعات اولیه آن انجام نشود، مخرب و ویرانگرخواهد بود مانند سد گتوند بر روی کارون.
با آبگیری مخازن سدها، مساحت وسیعی از اراضی پشت سد به زیر آب خواهد رفت. از آنجایی که تقریبا این اراضی عاری از سکونت نیست و حتما جمعیتی به صورت سکونتگاه شهری و روستایی در آن اقامت داشته و به اجبار باید آنجا را ترک کنند. ترک فضا یعنی حذف شغل، مهارت و درآمد افرادی که وابسته به محیط جغرافیایی آنجاست. حتی اگر بصورت موردی باشد و شخص با میل خود آنجا را ترک نکند، این یک زیان اجتماعی است و اثر نامطلوب خواهد داشت. ترک اجباری یعنی کوچاندن اجباری و جدا کردن فرد از هویت جغرافیایی اش. از طرفی سطح وسیعی از اراضی مرغوب به زیر آب رفته و زیر انبوهی از لایهها خاک رس و گل ولای مدفون خواهد شد که دیگر قابلیت کشت نخواهند داشت.مهاجرت اجباری و کوچاندن افراد که با نارضایتی و به اجبار انجام میگیرد از اثرات منفی اجتماعی سد سازی است.
بیشتر بخوانید:اولویت نخست ایجاد سدها تامین آب شرب است/ غربالگری پروژههای سدسازی در کشور
در سال ٢٠٠٠، کمیسیون مستقل جهانی Commision on Dams، که به بررسی فواید و ضررهای سدها میپرداخت، به این نتیجه رسید که سدها نه تنها موجب جابجایی ٤٠ تا ٨٠ میلیون نفر شده بلکه باعث افزایش حاشیهنشینی، تنشهای اجتماعی و افسردگی نیز شده است. سدها با کوچاندن افراد ساکن در فرادست و یا فرودست خود، در واقع گروهی از جامعه روستایی تولیدکننده را روانه شهرها میکنند.
آنها تنها جسمشان را در شهر و روح و هویت خود را هنوز در محیط روستایی و فعالیتهای آن میبینند و به تدریج افسرده و بیمار شده و بر جمعیت بیمار مراکز درمانی افزوده میشود. این یعنی فشار به منابع شهر و افزایش تقاضا برای خدمات بهداشتی. خصوصا اینکه در سالهای اخیر مهاجرت نیروی جوان از مراکز روستایی بشدت بالا رفته و اکثر روستانشینان را سالخوردگان تشکیل میدهند. سدها با خروج اجباری سبب نارضایتی و موضع گیری تدافعی بومیان خواهدشد.
از منظر زیست محیطی ایجاد یک سد یعنی قطع یک کریدور یا محور ممتد زیست بوم. در مسیر یک جریان زنده (دائمی) موجودات زنده قابل رویت و غیرقابل رویتی وجود دارند که با جریان بالا دست رود در اتباط اند. به طور مثال نوعی جلبک یا حشره که از املاح محلول در آبی که از فرادست میآید، زیست داشته باشد با ایجاد سد این ارتباط قطع و بخشی از زنجیره غذایی حذف میشود. با احداث سد ارتباط فرادست و فرو دست قطع می شود. املاح محلول در پشت سد ذخیره، ته نشین و با گل و لای درهم آمیخته و بلا استفاده می شود.
مخزن آب به محلی برای رشد انواع میکروبها تبدیل و تخم گذاری ماهیها و بطور کلی آبزیان دچار مشکل میشود. اراضی خصوصا مراتع و جنگلهای فراوانی به زیر آب رفته که میتوانست در دامداری استفاده شود.
سطح بستر جدید یا سطح آسایش جدیدی در رودخانه ایجاد میشود که رودخانه در فرا دست باید برای تنظیم خود قسمتی از بستر و مخروط افکنهها را فرسایش دهد. مسیرها مسدود و دسترسی غیر ممکن میشود. بسیاری از منابع و معادن، تاسیساتی، چون تیر چراغ برق، راهها... به زیر آب میروند. تغییرات جوی محلی خصوصا افزایش دما و رطوبت در محل ایجاد شده و هوا شرجی میشود، مورد نمونه دریاچه چیتگر تهران.
با این حال هنوز تب سد سازی در بسیاری از مناطق جهان که بنابر دلایلی از جمله در دسترس نبودن و همچنین پرهزینه بودن دانش فنی روشهای نوین جایگزین سد سازی بالاست، زیاد است. این موارد در ارتباط با ایران نیز صدق میکند. سد سازی امروز تنها راه حل نهایی برای رفع مدیریت منابع آب و حل معضلات کم آبی نیست. بلکه میتوان با بکارگیری روشهای نوین زمینه را برای مدیریت بهینه منابع آب فراهم کرد.
سد خاکی لاسک با هزینهای نزدیک به ۲۵۰ میلیارد تومان در شهرستان شفت در استان گیلان در دست اجراست. اما بهتر است مواردی که میتواند اثرات مخرب جانبی داشته باشد، در این مورد بررسی و طرح مطالعاتی آن به خوبی روشن شود. سد لاسک شفت عاری از اثرات منفی نیست و بدون شک اثرات منفی آن بیشتر از مزایای کوتاه مدتش خواهد بود.
ابتداییترین اثر منفی این سد مهاجرت اجباری، سو استفاده از اراضی توسط افرادی که قصد بهره برداری اقتصادی از اراضی را بصورت فروش حق مالکیت و تصرف در کوتاه (در اینگونه موارد ادعا بر سر مالکیت اراضی و اختلافات خانوادگی بیشتر خواهد شد، چیزی که در طرح ساماندهی جنگل نشینان این حوزه و حوزههای مجاور شاهد بوده ایم)، محو شدن اراضی مرغوب برنج و چای، جنگل و مراتع زیر مخزن سد، فرسایش خاک، حذف بسیاری از مناطق طبیعی، بی رمق شدن زیست بوم فرودست سد، افزایش حجم گل و لای مخزن سد به دلیل سیل خیز بودن منطقه و کاهش حجم مخزن در یک دوره کوتاه مدت.
طبق فرمایشات مدیران شهرستان شفت هدف اصلی ایجاد این سد تامین آب کشاورزی و توسعه گردشگری است. ضمن احترام به نظرات این مسئولان، بنظر با توجه به ساختار و توان فعلی شهرستان بحث سد سازی و توسعه گردشگری اصلا موجه نیست. زیرا ما هنوز در مواردی که حتی شرایط مساعد تری در کشور داشته ایم ، به هر دلیلی موفق آمیز نبوده و طرح این بحث که با سد سازی بتوان موتور گردشگری را به تحرک وا داشت بنظرم فعلا امکان پذیر نیست. زیرا هنوز ساختار و سازمان اولیه اینگونه فعالیتها موجود نیست. در جای دیگری سخن از اشتغال و سد لاسک است. این هم بنظر فرض درستی نمیتواند باشد. اشتغال باید پایدار باشد. شاید در کوتاه مدت برای هزاران نفر بصورت فصلی یا روزی شغل بوجود آید، ولی در بلند مدت مدیریت یک سد به نیروی کار چندانی نیاز ندارد.
در بحث تامین آب کشاورزی بنظرم بهتر است ما از همان روشها و دانش سنتی الگو بگیریم. کشاورزی گیلان کاملا فصلی است. یعنی ما در چند فصل از سال نیازمند منابع آبی هستیم. به نظر ذخیره کردن حجم انبوه آب پشت سدها با توجه به اینکه به نظر کارکرد دیگری نخواهد داشت از منظر زیست محیطی و اقتصادی مقرون به صرفه نیست. پیشنهاد میشود با توجه به سیلابی بودن رودخانههای این حوزه آبریز از زهکشها روپوش دار بصورت حوضچههای زیر زمینی برای ذخیره آب در فصولی بارانی" پاییز و زمستان" بهره گرفت و این کار میتواند در سطح مزرعه با همیاری خود کشاورز انجام گیرد.
اکثر رودخانهها در گیلان هم تقریبا فصلی هستند و در فصول گرم سال بسیار کم آب هستند. ساخت سد مقرون بصرفه نخواهد بود. از طرفی میتوان با احداث مخازنی سرپوشیده و محافظ شده در شهرستان، در فصل زمستان آب رودخانه سفید رود را از طریق تونل قدیمی در آنها ذخیره کرد. این کار مانع از نیاز به حجم بالای آب در هنگام کشت مزارع از رودخانه سفید رود خواهد بود. از طرفی مدیریت آب در خود شهر شفت و فومن بصورت مدیریت در سقف و ناودان راهکاری مثبت در جهت مدیریت منابع آب در این شهرستان است، با توجه به آب و هوای شهرستان و نبود آلودگی میتواند حتی مصرف شرب داشته باشد.
ساختن سد ذاتا بد نیست، اما تنها راهحلِ برون رفت از بحران کم آبی هم نیست. همیشه سادهترین راه حل، رسیدن به نتیجه بهتر را تضمین نمیکند. هنوز معتقدم بحث بحران آب برای گیلان و حتی ایران خیلی قشنگ نیست. معتقدم کمبود آب بخشی از مشکل ماست. ما در مدیریت و کنترل منابع آبی خودمان دچار ضعف هستیم.
انتهای پیام/
نه سدهای موجود در آن
خدا بهتر می فهمد یا ما آدمها که در کار خدا فضولی میکنیم