وی در این نشست 2 مضمون «ایدئولوژیک» و «دغدغههای ملی» را به عنوان خط قرمزهای هیات انتخاب در دورههای پیشین معرفی کرد و گفت: «این حرف-عدم جسارت هیات انتخاب - را از آن جهت میگویم که شما اگر به نمایندههای چند سال اخیر سینمای ایران نگاه کنید، کمتر میبینید ما سراغ مضامینی رفته باشیم که ایدئولوژیک بوده و دغدغههای ملی داشته باشد، بلکه بیشتر فیلمهای اجتماعی برای این انتخاب مورد توجه قرار گرفته است». انتخاب «بدون تاریخ، بدون امضا» به عنوان نماینده ایران در جایزه اسکار و سخنان قابل تامل خزاعی پیش از آن بهانهای شد تا نگاهی داشته باشیم به مضامین فیلمهایی که پیش از این به عنوان نماینده سینمای ایران در جایزه اسکار حضور پیدا کردهاند.
جایزه در سرزمین یانکیهای مهاجر!
انتخاب نماینده از ایران برای جایزه اسکار به پیش از انقلاب بازمیگردد، البته عمر رژیم پهلوی تنها به 2 سال قد داد تا نماینده خود را به این جایزه معرفی کند. داریوش مهرجویی نخستین کسی بود که با «دایره مینا» در سال 56 از جانب وزارت فرهنگ رژیم شاهنشاهی به جایزه اسکار معرفی شد. پس از او آلبر لاموریس، فیلمساز فرانسوی با مستند «باد صبا» به عنوان نماینده ایران در جایزه اسکار معرفی شد. با انقلاب اسلامی و تناقضهای فاحش فرهنگی بین رویکرد اسکار و انقلاب اسلامی، ایران دیگر نمایندهای به این جایزه نفرستاد تا اینکه در دوران سازندگی بار دیگر این روند از سرگرفته شد. «زیر درختان زیتون» عباس کیارستمی در سال 73 نخستین نماینده ایران پس از انقلاب در جایزه اسکار شد؛ نمایندهای که توفیقی در اسکار بهدست نیاورد و با دست خالی به خانه بازگشت اما توانست راه عباس کیارستمی را به جشنوارههای خارجی هموارتر کند.
بیشتربخوانید:برگزیدگان اسکار 2018 معرفی شدند
همین اتفاق در سال 74 برای فیلمساز گمنامی به اسم جعفر پناهی با فیلم «بادکنک سفید» رخ داد. این فیلم جایزه دوربین طلای جشنواره فیلم کن را از آن خود کرد اما در اسکار هیچ دستاوردی نداشت، جز آنکه جعفر پناهی از این پس دیگر مخاطبان خود را صرفا در داخل کشور نمیدید و آثار بعدی او در اولویت اول به جشنوارههای خارجی اختصاص داشتند. درام این قصه اجتماعی حول دختری شکل میگیرد که برای خرید ماهی عید به بیرون از منزل میرود ولی اسکناس را گم میکند، تلاش او برای پیدا کردن اسکناس و برخوردش با آدمهای مختلف قصه را پیش میبرد اما در نهایت به کمک یک پسر بادبادک فروش اسکناس را پیدا میکند، به خانه میبرد و سال تحویل میشود. آخر قصه نیز با پسر بادبادک فروش تمام میشود که نه خانهای دارد و نه جایی که در آن سال را تحویل کند.
سینمای تکراری ایران!
«گبه» نخستین اثر مخملباف بعد از تغییر رویکرد او نسبت به سینما بود؛ ملودرامی اجتماعی و عاشقانه که روایت عاشقی دختری از ایل قشقایی را برعهده دارد. بسیاری معتقدند مخملباف برای ارسال این فیلم به اسکار و کنار زدن بچههای آسمان مجید مجیدی تلاش بسیاری کرد و بر این امر هم فائق آمد اما دستاورد او مانند سایر کارگردانها گشوده شدن راهش به جشنوارههای خارجی بود. «بچههای آسمان» مجید مجیدی پس از 2 سال از اکران به عنوان نماینده بعدی ایران در اسکار معرفی شد. قصه بچههای آسمان مورد توجه اسکار قرار گرفت. بچههای آسمان برای نخستین بار توانست به جمع 5 فیلم برتر در بخش فیلمهای خارجی زبان بپیوندد.
به همین دلیل سال 78 بیدرنگ اثر دیگر مجید مجیدی یعنی «رنگ خدا» به اسکار فرستاده شد که توفیقی به دست نیاورد. بهمن قبادی بعد از مجیدی مجیدی دیگر نامزد ایران در اسکار شد. فیلم اول او یعنی «زمانی برای مستی اسبها» سال 79 با موضوع قاچاق از راه کردستان در ایران به اسکار راه یافت اما جایزهای به دست نیاورد. «باران» مجید مجیدی در سال 80 ،«من ترانه 15 سال دارم» رسول صدرعاملی، «نفس عمیق» پرویز شهبازی، «لاکپشتها هم پرواز میکنند» بهمن قبادی و «خیلی دور، خیلی نزدیک» رضا میرکریمی نیز فیلمهای بعدی ایران در اسکار بودند که وجه مشترک آنها مضمونی اجتماعی با روایتی احساسی از تلخیهای زیستن در جامعه ایرانی است. با تغییر دولت از سال 85 اگرچه در آثار انتخابی تغییرات اندکی به چشم آمد اما در روند و معیار انتخاب آثار تحول چندانی رخ نداد.
«کافه ترانزیت» کامپوزیا پرتوی، «میم مثل مادر» رسول ملاقلیپور، «آواز گنجشکها» مجید مجیدی، «درباره الی...» اصغر فرهادی و «بدرود بغداد» مهدی نادری دیگر آثاری بودند که تا سال 1389 نمایندگان ایران را در اسکار تشکیل دادند؛ فیلمهایی که به دست کارگردانهای صاحبنام تولید شده بودند اما در مضمون و روایت تفاوت چندانی با آثار منتخب سالهای گذشته نداشتند.
اسکار برای فرهادی، جدایی نادر از سیمین برای ایران
اما سال 1390 پرونده ایران در اسکار تغییر یافت، اصغر فرهادی با «جدایی نادر از سیمین» به عنوان بهترین فیلم خارجی زبان اسکار انتخاب شد؛ انتخابی که برای برخی شائبهبرانگیز بود و نیت اسکار از این انتخاب را سیاسی میدانستند؛ تحلیلهایی که سال بعد و با انتخاب «آرگو» به عنوان برترین فیلم اسکار قوت گرفت.
در همان سال به دلیل توهینی که به پیامبر اعظم(ص) صورت گرفت، ایران فیلم منتخب خود یعنی «یک حبه قند» میرکریمی را به این جشنواره نفرستاد و اسکار را تحریم کرد. بعد از یک سال تحریم اسکار، فیلم اسپانیایی اصغر فرهادی به عنوان نماینده ایران معرفی شد؛ اثری که به نظر میرسید نسبت به رقبای خود نظیر «دربند» که در ژانر مشابه فیلم او قرار داشتند ضعیفتر جلوه کرده بود و با توجه به مالکیت چندملیتی آن به نظر نمیرسید گزینه مناسبی برای معرفی باشد. اما به نظر میرسید اسکار «جدایی نادر از سیمین»، مدیران سینمایی را برآن داشته بود که اصغر فرهادی و نه فیلم او را انتخاب کنند؛ فیلمی که توفیقی در اسکار به دست نیاورد. سال بعد میرکریمی با «امروز» بار دیگر با دست خالی بازگشت و پس از آن ایران در اسکار 2015 بزرگترین پروژه سینمایی خود «محمدرسولالله» را به این جایزه معرفی کرد. ولی بعید به نظر میرسید اسکار چندان به محتوای این اثر اقبال نشان دهد و در کنار ضعف لابی بینالمللی این فیلم، اثر مجید مجیدی به چشم نیامد.
سال 95 اصغر فرهادی با «فروشنده» به اسکار رفت و بار دیگر جایزه بهترین فیلم غیرانگلیسی زبان را به دست آورد. هرچند به عقیده عمده منتقدان این فیلم به مراتب ضعیفتر از جدایی نادر از سیمین حاضر شده بود اما به نظر میرسید کمپانی حامی این فیلم یعنی ممنتو و انستیتوی فیلم دوحه، وابسته به خاندان پادشاهی قطر به همراه نام فرهادی دلایل کافی برای انتخاب فروشنده به عنوان بهترین فیلم بودند. «نفس» نرگس آبیار نیز سال گذشته به اسکار رفت و با دستهای خالی بازگشت و امسال «بدون تاریخ، بدون امضا» نمایندگی ایران را در اسکار برعهده دارد.
در تمام ادواری که ایران نماینده سینمایی خود را به اسکار فرستاده است، همواره آثاری با مضمون مشترک و مشابه انتخاب شدهاند؛ انتخابهایی که بعد از 2 دهه تنها 2 جایزه اسکار برای اصغر فرهادی به ارمغان آورده است. امسال اما به نظر میرسید با توجه به اینکه فرهادی فیلمی ایرانی در دست تولید ندارد و امیدها برای گرفتن اسکار بالا نیست، پسندیدهتر بود سینمای ایران تجربههای جدیدتری را برای معرفی به اسکار انتخاب میکرد؛ تجربههایی که سالهاست در تسخیر ملودرامهای اجتماعی و تیره بوده و هیچگاه بقیه سینمای ایران فرصت نداشتند نمایندگی ایران را در جهان برعهده بگیرند.
وجه مشترک تمام آثار منتخب، نبود موضوعات ایدئولوژیک و ملی است که امسال فیلمهای متعددی چون تنگه ابوقریب، به وقت شام و حتی لاتاری با خود داشتند. حال باید دید آیا «بدون تاریخ، بدون امضا» میتواند مورد توجه داوران اسکار قرار بگیرد و برای مدیران سینمایی الگوریتم اسکارپسندی ثابت بماند یا آنکه بناست سالهای آینده فیلمهای فاخر، متنوع و جذابتری را از ایران به سینمای جهان معرفی کنیم.
منبع: وطن امروز
انتهای پیام/