قیمت میوه نسبت به سال گذشته 60 درصد گرانتر شده و کارشناسان میگویند این گرانی حتی 5 برابر بیشتر از نرخ تورّم در ایران است.
پراید به نرخ اسمی 40 میلیون تومان رسیده و قیمت «پوشک» بچه نیز تقریبا 3 برابر شده و همان نیز کمیاب و در بعضی موارد نایاب است.
به این آمار رسمی البته باید گران شدن برخی اقلام دیگر، عدم وجود نظارت بر نرخ اجاره مسکن و... را نیز افزود.
اما این گرانیها کار کیست و چرا دولت بر قیمتها نظارتی ندارد یا اگر دارد؛ چرا نظارتش کارا نیست!؟
*ردّپای فتنه اقتصادی در 7 سال قبل/ خط فتنه چگونه به خط «سابوتاژ» تبدیل شد؟
از نظر برخی محافل تحلیلی، مشکلات اشاره شده در حالت بحرانی نیستند زیرا نرخ اقلام اساسی مثل نان و سوخت همچنان ثابت است و اقتصاد ایران نیز به لحاظ مزیتهای خود در جایگاه محکمی استقرار یافته است. (اقتصاد ما هم اکنون در جایگاه هجدهم جهان است و میرود تا به مقام 15 برسد)
اما سؤال اساسی همچنان پابرجاست... که این مشکلات بوجود آمده کار کیست و از همه مهمتر اینکه چرا از جانب دولت، نظارتی بر قیمتها نمیشود!؟
جالب آنکه کارشناسان اقتصادی و صنعتی که طی هفتههای اخیر در رسانههای مختلف پیرامون این مسئله اظهار نظر کردهاند نیز پاسخی به این سؤال ندارند و حتی خودِ تولیدکنندهها نیز نمیدانند که چرا برخی قیمتها به نحوی تصاعدی افزایش یافته است.
پاسخ را باید در تحلیلی یافت که از 6 سال قبل توسط برخی چهرهها در گوشه و کنار کشور عنوان شد اما آنطور که باید به آن وقعی گذاشته نشد!
«سابوتاژ اقتصادی» یا همان خرابکاری عامدانه (sabotage)، عبارتی است که نخستین بار «محمدجواد لاریجانی» در هشدار پیرامون تنشهای اقتصادی در کشور مطرح کرد.
او چند ماه پس از روی کار آمدن دولت روحانی در یک مصاحبه گفت: «برای آمریکا و دول غربی (غرب صهیونی) فتنه اصل نبود بلکه مختل کردن و تضعیف و ساقط کردن نظام اسلامی ایران هدف بود و هست و لذا غرب در دو مسیر برای مقاصدی که فتنه متوجه آن بوده است، کار میکند، اول اینکه روی اصحاب فتنه زیاد سرمایهگذاری نمیکنند چراکه میدانند بازسازی آنها بسیار پرهزینه است و بعید است به جایی برسد. اما برای اختلال در نظام به ویژه اختلال اقتصادی بیشتر سرمایهگذاری کردهاند یعنی در حال حاضر خط فتنه به خط سابوتاژ اقتصادی تبدیل شده است.»
هشدار او البته ناظر به واقعیتهای دیگری هم بود.
پیش از لاریجانی و در سال 90 (یعنی 7 سال قبل) سایت جهان به گزارشی از نشریه فارین پالیسی اشاره کرد که محتوای آن، خیزش خیابانی یقه آبیها یا همان کارگران در ایران بود.
این گزارش که با عنوان «انقلاب یقه آبیها» منتشر شده بود به خرابکاری اقتصادی در داخل ایران دلالت داشت.
سایت جهان در بخشی از تحلیل خود پیرامون این گزارش نوشته بود:
باید دانست که دشمن پس از ناکامی بزرگ در فتنه ۸۸ و شکستی که حتی رسانههای آمریکایی نیز اذعان کردند که بازنده بزرگ آن کسی نبود غیر از رئیس جمهور ایالات متحده، تلاش در جهت ایجاد «فتنه اقتصادی» را به صورت جدی در دستور کار خود قرار داده است.
اما این ردّ پا چطور و با عملگری چه کسانی به واقعیتهای تلخ امروزی و مثلا «اغتشاشات دیماه 96» رسید؟
*بار سنگین سابوتاژ بر دوش جریان سیاسی خاص/ زمین زدن اقتصاد؛ فاز اصلی که باید پس از سیاهنمایی آغاز شود
نشانههای پیشگفته وجود داشت اما سؤال اساسی اینجا بود که این «عزم براندازی به بهانه اقتصاد» در ایران چگونه اجرایی خواهد شد!؟
این سؤال وجود داشت تا اینکه «تحلیلگر اقتصادی» شدن یک شبه کثیری از سیاسیون اصلاحطلب پاسخ آنرا داد!
چهرههای اصلاحطلب با سوابق تماماً سیاسی و بعضاً امنیتی یا حتی پزشکی، به یکباره تبدیل شدند به کسانی که از اقتصاد خرد و ضریب جینی و شاخص قدرت خرید و پتروشیمی و شاخص PPP سر در میآوردند!
سعید حجاریان، بازجوی نقابپوش دهه شصت، عصازنان به صفحه اول اعتماد آمد و از این گفت که «و ما ادریک مالتحریم».
محسن رهامی، روحانی اصلاحطلب به ناگهان به صحنه آمد و اظهار کرد که «تحریمها اقتصاد کشور را فلج کردهاند».
و یک نفر دیگر هم تصریح کرد که تحریمها باید برود تا مشکل آب خوردن مردم حل شود!
جالب آنکه در این میان خیلیها از خودشان نپرسیدند که چه شد که تحریمهایی که سی و چند سال با ملت و انقلاب ایران همزاد بودند و در اعلیدرجه هم اعمال شدهاند؛ اما چرا به یک باره مهم شدهاند و جالبتر آنکه چرا اصلاحطلبان داعیهدار بیان این مطلب هستند!؟ کسانی که در عمده سالهای پس از انقلاب در قدرت بودهاند و نخستین قانون تحریمی علیه ایران یعنی «قانون داماتو» نیز در دولت محبوب آنها یعنی در دولت مرحوم هاشمی وضع شد.
البته تأکید بر تأثیر زیاد تحریمها کافی نبود و جریان سیاسی خاص که عملگری او برای ایجاد «فتنه اقتصادی» کم کم آشکار میشد؛ نیاز به رخداد مهمتری داشت که باید در ذهن مردم رخ میداد!
«سیاهنمایی» عامل مقوّم بعدی بود که آنها برای سابوتاژ نیاز داشتند...
و بدینسان بود که جنگی تمام عیار به راه افتاد تا از تمام مثبتات اقتصادی کشور ایران، منفینمایی کند.
کاری که اگر در بهشت هم صورت بگیرد؛ بهشتیان به تصور «زیست جهنمی» میرسند!
از حوالی سال 92، دیگر روزی نبود که چهرهها و رسانههای اصلاحطلب، از «آفریقانمایی» از ایران و اقتصاد این کشور غافل باشند.
این گزارهها تنها بخشی از اظهارات چهرههای جریان سیاسی خاص طی 5 سال گذشته پیرامون اقتصاد کشور بوده است:
_تحریمها استخوان مردم را خرد کرده است.
_اقتصاد ایران در «شرایط ته درّه» قرار دارد.
_ تحریمها آینده فرزندانمان را به گروگان برده است.
_ اوضاع ما از کشورهای همسایه هم بدتر است.
_در حال رسیدن به سیاست نفت در برابر غذا هستیم.
_سانتریفیوژ باید بچرخد، اما زندگی مردم و اقتصاد هم باید بچرخد.
_با این وضعیت نمیتوان ادامه داد!
_خشونت در ایران به دلایل اقتصادی زیاد شده است.
_مردم ناامید و سرخورده شدهاند.
_نظام با بحران «نان و مشروعیت» مواجه است.
_ دولت پول حقوق کارمندان و بودجه کافی ندارد.
_فقر در ایران زیاد است.
بله! تمام این گزارهها که حتی برخی چهرههای جریان چپ هم تعدادی از آنها را گِرا دادن به دشنم عنوان کردند؛ در کشور ایران و صرفاً طی 5 سال گذشته بیان شدهاند و تمام آنها را هم کسانی بیان کردهاند که ردّ پایشان را بایستی در ستاد مشترک اعتدال و اصلاحات پیدا کرد.
این نقشه اما پس از طرح سابوتاژ توسط دشمنان ایران و اقدام برای سیاهنمایی در ذهن مردم؛ گام سومی هم داشت و آن تقلّا برای ملموس کردن تمام این توهّمات بود... تا روزهای فعلی از راه رسیدند.
*علت اصلی عدم نظارت بر قیمتها چیست!؟ / اشاره رهبری به «خرابکاری» از کجا نشأت میگیرد؟
نقشه دشمن برای ایجاد فتنه اقتصادی و سیاهنمایی صورت گرفته در ذهن افکار عمومی نیاز به این داشت که دستگیرههای ملموسی هم برای آن ایجاد شود تا نقشه بدون هیچ عیب و نقصی به پیش رود.
و ناگهان خبر «گرانی» و عدم کنترل قیمتها هم به گوش مردم رسید.
چه کسی پشت این ماجراست...!؟
به لحاظ تحلیلی مشخص است و بوی خرابکاری و خیانت هم به وضوح به مشام میرسد.
مقام معظم رهبری در دیدار اخیر خود با هیئت دولت در همین رابطه فرمودند:
«شما میبینید ناگهان در تهران یا در شهرهای بزرگ، پوشک بچّه کمیاب میشود! این اتّفاق افتاده، واقعی است، این بهعنوان فرض نیست؛ آخر پوشک بچّه؟ این مردم را عصبانی میکند دیگر! طرف مقابل -دشمن- میخواهد مردم عصبانی بشوند از دستگاه دولتی و دستگاه حکومت؛ این یکی از راههایش است؛ پوشک! یا شب عید که مثلاً فرض کنید وقت شستوشو و مانند اینها است، موادّ شوینده ناگهان کمیاب میشود، نیست؛ خب این کاری است که خرابکاری است. اینها را بایستی با چشم باز دنبال کرد؛ این یک مسئلهی مهم است.»
معظمله چندی قبل هم در دیدار با قشرهای مردم پیرامون عدم نظارت فرموده بودند: «در همین قضیّهی ارز و سکّه و این حرفها، اگر نظارت بود، اگر دقّت بود، اگر پیگیری بود، راه این فساد بسته میشد؛ این درِ دروازه را نبستند، کاری که باید انجام بگیرد انجام نگرفت، خب فساد درست شد. یکی از کارها همین است که راههای فساد، درهای فساد بسته بشود.»
البته اقتصاد ایران مشکلاتی مثل نقدینگی، برخی رفتارهای ناصحیح مردم و البته تأثیر 30 درصدی تحریمها را نیز دارد اما هیچکدام از این مشکلات نمیتواند قیمت برخی اقلام را تا 60 درصد و تا 5 برابر نرخ تورم افزایش دهد؟
فلذا هیچ فرض دیگری غیر از خرابکاری و خیانت و البته تلاش برای ایجاد «سابوتاژ اقتصادی» باقی نمیماند.
شاید برای افکار عمومی جالب باشد که افرادی از اصلاحطلبان طی 5 سال گذشته در کنار تأکید بر اثر زیاد تحریمها! سیاه بودن اوضاع اقتصادی در ایران و اصرار بر روی کار آمدن رئیسجمهور روحانی، به 3 مقوله دیگر هم اشاره کردهاند:
1_ حضور میلیونی مردم در «خیابان» به دلیل مشکلات فعلی
2_ بیان صریح و تلویحی سقوط نظام و اینهمانی انقلاب اسلامی با حکومت شاه در اشاره به مشکلات کنونی.
3_ صحبت درباره فردای براندازی، «حکومت بعدی» و اینکه اصلاحطلبان در حکومت بعدی هم سر پا خواهند بود.
منبع: مشرق
انتهای پیام/