سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

تفسیر آیات ۳۰-۳۴ سوره انفال

سوره انفال در مدینه و بعد از واقعه جنگ بدر نازل شده، به شهادت اینکه پاره اى از اخبار این جنگ را نقل مى کند.

به گزارش خبرنگارحوزه قرآن و عترت گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛«انفال» معنى بهره‌ها و غنائم جنگ و ثروت هاى عمومى است. نام دیگر سوره انفال، «فاضحه» است.

انفال نام هشتمین سوره قرآن مجید که از آیه اوّل این سوره گرفته شده است. بعضى موضوعات مطرح شده در این سوره عبارتند از: انفال و غنائم، صفات مؤمنان واقعى، داستان جنگ بدر، واقعه تاریخى شب هجرت رسول خدا (ص) از مکّه به مدینه، حکم اسیران جنگى، احکام جهاد، حکم خمس، خرافات مشرکان و راه شناخت منافقان و مبارزه با آنان. این سوره ۷۵ آیه دارد و در مدینه نازل شده است.

در فضیلت این سوره از پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم نقل شده است: هر کس سوره‌های «انفال» و «توبه» را قرائت نماید من شفاعت کننده و گواهی دهنده برای او، در روز قیامت خواهم بود، مبنی بر اینکه او از نفاق به دور است و به تعداد همه مردان و زنان منافق در دنیا، به او ده حسنه داده می‌شود و ده گناه از او پاک می‌شود و ده درجه بالا برده می‌شود و عرش و حاملان آن در ایام زندگی او در دنیا بر او درود می‌فرستند.

امام جعفر صادق علیه السلام: هر کس سوره‌های «انفال» و «توبه» را قرائت کند هرگز نفاق وارد قلب او نمی‌شود و در زمره شیعیان از امر حسابرسی فراغت یابند.

ابی بن کعب از نبی اکرم صلی الله علیه و آله وسلم نقل کرده است:

که هر کس سوره انفال و توبه را بخواند روز قیامت من شفیع و گواه او خواهم بود او از نفاق بری است و به عدد هر منافقی در دنیا، ده حسنه به او داده می‌شود و ده گناه از او برداشته می‌شود و ده درجه بر درجاتش افزوده می‌شود و عرش و حاملان آن در ایام زندگی برایش طلب رحمت می‌کنند و روز قیامت از خوان‌های بهشت می‌خورد تا مردم از حساب تمام شوند.

وَ إِذْ یَمْکُرُ بِکَ الَّذِینَ کَفَرُوا لِیُثْبِتُوکَ أَوْ یَقْتُلُوکَ أَوْ یُخْرِجُوکَ وَ یَمْکُرُونَ وَ یَمْکُرُ اللّهُ وَ اللّهُ خَیْرُ الْماکِرِینَ «۳۰»
و (به یاد آور) زمانی که کافران درباره‌ی تو نقشه می‌کشیدند تا تو را زندانی کنند، یا تو را بکشند یا (از مکّه) تبعید کنند؛ و آنان نقشه می‌کشیدند و خدا هم (با خنثی کردن توطئه‌های آنان) تدبیر می‌کرد و خداوند، بهترین تدبیرکنندگان است.
نکته ها:
* «مکر»، به معنای تدبیر، چاره اندیشی، طرح و نقشه است.
* این آیه اشاره به «لیله المبیت» و توطئه‌ی کفّار برای قتل رسول خدا صلی الله علیه و آله دارد که آن حضرت از طریق جبرئیل آگاه شد و علی علیه السلام به جای او در بستر خوابید و پیامبر شبانه از خانه خارج شد و به غار ثور رفت و از آنجا به مدینه هجرت کرد.
ضمناً در شب هجرت، چون علی علیه السلام حاضر شد جان خود را فدای پیامبر کند، آیه «وَ مِنَ النّاسِ مَنْ یَشْرِی نَفْسَهُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللّهِ» در مورد حضرت علی علیه السلام نازل شد.
* سه طرح و نقشه‌ای که برای مقابله‌ی کفّار با پیامبر صلی الله علیه و آله در آیه مطرح شده، محصول جلسه‌ی مشرکان در «دار النَدوه» بود و بالاخره نقشه‌ی قتل را تصویب کردند که از هر قبیله یک نفر آماده شود و دسته جمعی حمله کرده، پیامبر را بکشند تا بستگان آن حضرت نتوانند برای خونخواهی، با همه‌ی قبایل درگیر شوند.

* آیه، ممکن است با توجّه به آیه‌ی ۲۷ همین سوره باشد که فرمود:به خدا و رسول خیانت نکنید و اگر خیانت کنید، با تدبیر الهی رسوا می‌شوید.
* چه بسا خداوند امور مهمی را با موجود ضعیفی انجام می‌دهد و یا توطئه‌های بسیار بزرگی را با آن خنثی می‌کند؛ فرزند آدم از کلاغ آموزش می‌بیند، مرگ سلیمان با موریانه کشف می‌شود، بلقیس با هدهد دعوت می‌شود، فیل سواران ابرهه، با پرندگان کوچکی به نام ابابیل و نمرود با پشه نابود می‌شوند، و توطئه‌ی کفّار مکّه با عنکبوتی خنثی می‌شود. این‌ها همه برای نشان دادن نهایت ضعف و ناتوانی بشر در برابر قدرت بی پایان الهی است.
پیام ها:

۱-یادآوری امداد‌های الهی و خطر‌هایی که خدا از ما دور کرده، مایه‌ی آرامش و قوّت قلب است. وَ إِذْ یَمْکُرُ بِکَ ...

۲-زندان و ترور و تبعید، ابزار دست جبّاران تاریخ برای مقابله با حقّ است.

لِیُثْبِتُوکَ أَوْ یَقْتُلُوکَ ...

۳-کفر، انسان را تا حدّ پیامبرکشی می‌کشاند. اَلَّذِینَ کَفَرُوا ... یَقْتُلُوکَ

۴-در مقابل سخن حقّ، هیچ دلیل و منطقی وجود ندارد. کافران به جای حلّ مسئله و پذیرش حقّ، برای حذف موضوع حقّ و مردان حقّ اقدام می‌کنند.

اَلَّذِینَ کَفَرُوا لِیُثْبِتُوکَ أَوْ یَقْتُلُوکَ أَوْ ...

۵-توطئه‌ی کفّار علیه مسلمانان همیشگی و حمایت خداوند هم از آن‌ها دائمی است. «یَمْکُرُونَ وَ یَمْکُرُ اللّهُ» (چنین نیست که همیشه دشمنان به اهداف خود برسند، خداوند با تدبیر خود، توطئه‌های آنان را خنثی می‌کند.)

۶-هرکه با طرفداران حقّ حیله کند، با خداوند طرف است. «یَمْکُرُونَ وَ یَمْکُرُ اللّهُ»

۷-خداوند، حامی کتاب و اولیای خویش است و با تار عنکبوت، اشرف مخلوقات را حفظ می‌کند و بزرگ‌ترین توطئه‌ها را خنثی کرده، مسیر تاریخ را عوض می‌کند. «وَ اللّهُ خَیْرُ الْماکِرِینَ»

۸-هر جا لازم باشد، خداوند اولیای خود را از توطئه‌ها آگاه می‌کند. نقشه‌ای را که می‌خواستند کسی نفهمد، همه‌ی دنیا فهمیدند. «وَ اللّهُ خَیْرُ الْماکِرِینَ»

وَ إِذا تُتْلی عَلَیْهِمْ آیاتُنا قالُوا قَدْ سَمِعْنا لَوْ نَشاءُ لَقُلْنا مِثْلَ هذا إِنْ هذا إِلاّ أَساطِیرُ الْأَوَّلِینَ «۳۱»
و هرگاه آیات ما بر آنان تلاوت شود، گویند:به خوبی شنیدیم (چیز مهمی نیست)، اگر بخواهیم قطعاً مانند این قرآن را بیان می‌کنیم، این جز افسانه‌های پیشینیان نیست.
نکته ها:

در آیه‌ی قبل، سخن از مکر‌های پی در پی کفّار و توطئه برای طرد و کشتن پیامبر صلی الله علیه و آله بود، این آیه نمونه‌ای از مکر‌های فرهنگی آنان را که برای تحقیر مکتب و قرآن طرح شده است، بیان می‌کند.

«أَساطِیرُ» جمع «اسطوره»، به معنای افسانه‌های خرافی و خیالی است که یا درباره‌ی انسان‌های اوّلیه است و یا ساخته و پرداخته آنان است.

نضربن حارث در سفر به ایران، داستان رستم واسفندیار را فراگرفت و در حجاز برای مردم بازگو می‌کرد و مدّعی بود که من هم می‌توانم مثل محمّد صلی الله علیه و آله حرف بزنم و قصه بگویم.

پیام ها:

۱-از حربه‌های دشمن، عوام فریبی، سبک شمردن و مسخره کردن حقّ است.

«قالُوا قَدْ سَمِعْنا لَوْ نَشاءُ لَقُلْنا مِثْلَ هذا»، امّا دشمنان طبل توخالی اند و تنها ادّعا دارند و در عمل، از آوردن نظیر قرآن عاجزند.

۲-دشمنان نیز به برتری و فوق تصوّر بودن قرآن، اعتراف داشتند. «إِنْ هذا إِلاّ أَساطِیرُ الْأَوَّلِینَ»

۳-تهمت تحجّر، سنّت گرایی وکهنه پرستی، از قدیمی‌ترین تهمت‌ها به مؤمنان است. «أَساطِیرُ الْأَوَّلِینَ»

وَ إِذْ قالُوا اللّهُمَّ إِنْ کانَ هذا هُوَ الْحَقَّ مِنْ عِنْدِکَ فَأَمْطِرْ عَلَیْنا حِجارَهً مِنَ السَّماءِ أَوِ ائْتِنا بِعَذابٍ أَلِیمٍ «۳۲»
و (به یاد آور) زمانی که مخالفان (دست به دعا برداشته) گفتند:خدایا! اگر این (اسلام و قرآن) همان حقِ ّ. از جانب تو است، پس بر ما از آسمان سنگ‌هایی بباران یا عذابی دردناک برای ما بیاور.

نکته ها:

* این گونه نفرین ها، یا از شدّت تعصّب و لجاجت است و یا برای عوام فریبی. بر خود نفرین می‌کنند تا مردم ساده دل احساس کنند که آنان حقّ هستند و اسلام، باطل است.

* پس از تعیین حضرت علی علیه السلام به امامت از سوی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله که به فرمان خداوند در غدیر خم انجام شد و حضرت فرمودند: «مَن کنت مولاه فهذا علیّ مولاه»، نعمان بن حارث که از منافقان بود، نزد پیامبر آمده، گفت:ما را به توحید، نبوّت، جهاد، حج، روزه، نماز و زکات، دستور دادی پذیرفتیم، حالا هم این جوان را امام ما قرار داده ای؟! پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود:

«به فرمان خدا بود».

او از شدّت ناراحتی به خود نفرین کرد و در نفرین، همین آیه را خواند. امّا هنوز چند قدمی برنداشته بود که سنگی از آسمان بر سر او فرود آمد و او را به هلاکت رساند و آیات اوّل سوره‌ی معارج نازل گردید. «سَأَلَ سائِلٌ بِعَذابٍ واقِعٍ»
پیام ها:

۱-گاهی تقدّس نمایی و سوگند یادکردن، از حربه‌های دشمن برای فریب مؤمنان است. اَللّهُمَّ ...

۲-عناد و لجاجت، انسان را تا مرز رضایت به نابودی خویش پیش می‌برد.

فَأَمْطِرْ عَلَیْنا حِجارَهً ...

۳-برخی از مخالفان پیامبر، به خدا و تأثیر او در هستی و اثر داشتن دعا معتقد بودند. اَللّهُمَّ إِنْ کانَ ... فَأَمْطِرْ عَلَیْنا ... أَوِ ائْتِنا ...

وَ ما کانَ اللّهُ لِیُعَذِّبَهُمْ وَ أَنْتَ فِیهِمْ وَ ما کانَ اللّهُ مُعَذِّبَهُمْ وَ هُمْ یَسْتَغْفِرُونَ «۳۳»
و (لی) تا تو در میان مردمی، خداوند بر آن نیست که آنان را عذاب کند، و تا آنان استغفار می‌کنند، خداوند عذاب کننده‌ی آنان نیست.

نکته ها:

* با توجّه به این که در آیه‌ی بعد، کفّار مکّه به عذاب تهدید شده اند، معلوم می‌شود که منظور از نفی عذاب در این آیه، برداشته شدن عذاب عمومی از مسلمانان به برکت وجود شخص پیامبر صلی الله علیه و آله است، مثل عذاب‌های اقوام پیشین، وگرنه اشخاصی در موارد خاصّی گرفتار عذاب الهی شده اند. مانند:نعمان بن حارث در آیه‌ی قبل.

* در احادیث آمده است که خداوند به خاطر وجود برخی افراد پاک و علمای ربّانی، سختی و عذاب را از دیگران برمی دارد. چنانکه در ماجرای قلع و قمع قوم لوط، حضرت ابراهیم به فرشتگان مأمور عذاب گفت: «إِنَّ فِیها لُوطاً» یعنی آیا با وجود یک مرد خدایی در منطقه، آنجا را نابود می‌سازید؟! فرشتگان گفتند:ما می‌دانیم که لوط در آنجاست و به او دستور دادیم تا از آنجا خارج شود.

یا حضرت علی علیه السلام پس از رحلت پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: «یکی از دو امان از میان ما رفت، أمان دیگر را که استغفار است حفظ کنید»؛ و یا در روایت می‌خوانیم امام رضا علیه السلام به زکریا ابن آدم فرمود: «در شهر قم بمان! که خداوند همان گونه که به واسطه‌ی امام کاظم علیه السلام بلا و عذاب را از اهل بغداد برداشت، به واسطه‌ی وجود تو نیز بلا را از آن شهر دور می‌کند»

* پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند: «مرگ و زندگی من برای شما خیر است؛ در زمان حیاتم خداوند عذاب را از شما بر می‌دارد و پس از مرگم نیز با عرضه‌ی اعمالتان به من، با استغفار و طلب بخشش من، مشمول خیر می‌شوید. «امّا فی مماتی فتعرض علیّ اعمالکم فاستغفر لکم»

* نافرمانی و انجام بعضی گناهان، از اسباب نزول بلا و عذاب الهی است، و راه جبران آن توبه و استغفار است. «وَ ما کانَ اللّهُ مُعَذِّبَهُمْ وَ هُمْ یَسْتَغْفِرُونَ» چنانکه در دعای کمیل می‌خوانیم: «اللّهم اغفر لی الذنوب الّتی تنزل البلاء» وهمان گونه که خداوند در آیه‌ای دیگر می‌فرماید: «وَ ما کانَ رَبُّکَ لِیُهْلِکَ الْقُری بِظُلْمٍ وَ أَهْلُها مُصْلِحُونَ» تا وقتی که مردم اهل صلاح و اصلاح باشند، خداوند آنان را هلاک نمی‌کند.

پیام ها:

۱-وجود پیامبر صلی الله علیه و آله و مردان خدا، مایه‌ی امان برای اهل زمین است. «وَ ما کانَ اللّهُ لِیُعَذِّبَهُمْ وَ أَنْتَ فِیهِمْ»

۲-استغفار، مانع بلاست. «وَ ما کانَ اللّهُ مُعَذِّبَهُمْ وَ هُمْ یَسْتَغْفِرُونَ» (برگشت از کفر و الحاد نیز نوعی استغفار است.)

۳-توبه و استغفار، اهمیّت ویژه‌ای نزد خدا دارد، چنانکه سرنوشت امّتی را نیز تغییر می‌دهد. «وَ ما کانَ اللّهُ مُعَذِّبَهُمْ وَ هُمْ یَسْتَغْفِرُونَ»

وَ ما لَهُمْ أَلاّ یُعَذِّبَهُمُ اللّهُ وَ هُمْ یَصُدُّونَ عَنِ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ وَ ما کانُوا أَوْلِیاءَهُ إِنْ أَوْلِیاؤُهُ إِلاَّ الْمُتَّقُونَ وَ لکِنَّ أَکْثَرَهُمْ لا یَعْلَمُونَ «۳۴»
و چرا خداوند آن‌ها را عذاب نکند؟ با اینکه آنان (مردم را) از مسجدالحرام باز می‌دارند، در حالی که سرپرست آنجا نیستند. جز افراد پرهیزگار دیگران حقّ تولیت و سرپرستی آن را ندارند، ولی بیشترشان نمی‌دانند.

نکته ها:

* در آیه‌ی قبل، خداوند به خاطر وجود پیامبر صلی الله علیه و آله در میان مردم و همچنین برگشت وتوبه و استغفارشان، عذابی همچون عذاب آسمانی قوم عاد و ثمود را از آنان برداشت، امّا در این آیه سخن از عذاب آنان است که می‌توان گفت:آن‌ها استحقاق عذاب را دارند، هر چند خداوند به خاطر وجود پیامبر صلی الله علیه و آله عذابشان نمی‌کند.

البتّه ممکن است مراد از عذاب در این آیه، بلا‌ها و سختی‌های جنگ و اسارت باشد.

* حضرت علی علیه السلام می‌فرماید: «اللّه اللّه فی بیت ربّکم لا تخلوه ما بقیتم فانّه ان تُرک لم تناظروا»، از خدا پروا کنید، از خدا پروا کنید، درباره‌ی خانه‌ی خدایتان که اگر آن را رها کنید و تعطیل شود، عذاب الهی، بی درنگ شما را فراخواهد گرفت.

پیام ها:

۱-آنان که مانع ورود مؤمنان به مسجد الحرام می‌شوند، افراد بی تقوایی هستند و باید منتظر عذاب الهی باشند. وَ ما لَهُمْ أَلاّ یُعَذِّبَهُمُ ...

۲-کفّار، خود را به ناحقّ متولّی مسجدالحرام می‌پنداشتند. «وَ ما کانُوا أَوْلِیاءَهُ»

۳-تولیتِ خانه‌ای که به دست ابراهیم خلیل علیه السلام و بر اساس تقوا ساخته شده، نباید به دست افراد بی تقوا باشد. «إِنْ أَوْلِیاؤُهُ إِلاَّ الْمُتَّقُونَ»

۴-تعیین سرپرست برای رسیدگی به امور مسجدالحرام ضروری است. «إِنْ أَوْلِیاؤُهُ إِلاَّ الْمُتَّقُونَ» (از این که آیه شرایط متولّی را بیان می‌کند نه اصل آن را، پس تعیین تولیت لازم است)

انتهای پیام/

برچسب ها: تفسیر ، قرآن
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.