سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

یادداشت/ عباس حاجی‌نجاری

قمار آمریکا روی توهم نتانیاهو

امریکا و تل‌آویو با تهدید و تحریم ایران در پی آن بودند که مردم ایران را به سمت فشار بر نظام با هدف تغییر رفتارش سوق دهند، اما موضع محکم رهبری ایران برنامه‌های آنها را نقش بر آب کرد.

به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان؛ روزنامه «جوان» در یادداشتی از «عباس حاجی‌نجاری» نوشت:

تشکیل گروه اقدام مشترک در وزارت خارجه امریکا برای هماهنگ‌سازی اقدامات کاخ سفید علیه مردم ایران، پیش از آنکه نشان‌دهنده توان امریکا در تجمیع و هدایت تحریم‌‌‌ها علیه ایران باشد، بیانگر مشکلات، دشواری‌ها و سردرگمی‌های کاخ سفید در هماهنگ‌سازی و پیشبرد اقدامات، علیه ایران است.

این امر زمانی روشن‌تر می‌شود که جان بولتون، مشاور امنیت ملی امریکا برای همراه‌سازی کشورهای منطقه به رژیم صهیونیستی متوسل شده و در جریان سفر به سرزمین‌های اشغالی تلاش دارد پیام‌های مورد نظر کاخ سفید را در همراه‌سازی با امریکا از بلندگوی صهیونیست‌‌‌ها اعلام کند. بولتون در عین حال از تأکید سال گذشته خود و هدف پمپئو، وزیر خارجه امریکا از طرح 12 شرط برای ایران که با هدف براندازی نظام ایران مطرح کرده بود، عقب نشسته و مدعی می‌شود که امریکا به دنبال تغییر نظام ایران نیست. بولتون در عین حال در این سفر اروپا را هم تهدید کرد که اگر تعاملات اقتصادی با ایران را ادامه دهد، مشمول تحریم‌های امریکا خواهد شد.


بیشتر بخوانید: سناریوی تحریم‌ها علیه ایران و روسیه به کجا می‌رسد؟/ شکاف اروپا در برخورد با سیاست‌های تحریمی آمریکا


همانگونه که اشاره شد، اگرچه کارشناسان تشکیل این گروه را عمدتاً با هدف غلبه بر اختلاف نظر طیف‌های کاخ سفید در نوع مواجهه با ایران و اروپا می‌دانند، اما تحولات معطوف به ایران و عدم تحقق برآوردهای کاخ سفید بعد از اعلام مرحله اول تحریم‌‌ها را می‌توان عامل مهم‌تری در تشکیل این گروه دانست که شاید بتواند کاخ سفید را سریع‌تر به هدفش در تسلیم ایران برساند. در این زمینه به چند عامل می‌توان اشاره کرد.

1- اصلی‌‌‌ترین هدف امریکا در اعمال این تحریم‌‌‌ها فاصله‌گذاری میان مردم با نظام اسلامی بود، به گونه‌ای که بار‌‌ها سران کاخ سفید با القای اینکه ایران درآمد نفتی خود را در سوریه و عراق خرج می‌کند، در پی این بودند که این سیاست را عامل مشکلات اقتصادی مردم ایران معرفی کنند.

همزمانی این ادعا با بیان صریح ترامپ مبنی بر اینکه امریکا 7000 میلیارد دلار در خاورمیانه خرج کرد و نتیجه‌ای نگرفت و اخیراً نیز به صراحت بیان داشت که اشتباه بزرگ امریکا حضور در خاورمیانه بود و ما اصلاً نباید به خاورمیانه می‌آمدیم و این کار تنها اشتباه بزرگ امریکا بود، نشان‌دهنده حقانیت ایران در دفاع از امنیت خود در منطقه با حداقل هزینه است و به همین دلیل است که امریکا در گام اول این خط القایی خود ناکام مانده است. هفته گذشته سی‌ان‌ان در گزارشی از تهران می‌نویسد: بسیاری از مردم ایران که با این رسانه صحبت‌ کرده‌‌اند‌، می‌گویند آنها ترامپ را بابت وضعیت اقتصادی دشوار پیش‌آمده سرزنش می‌کنند، نه مقامات داخلی کشورشان را.

2- کاخ سفید ناکامی دیگر خود را در جریان‌سازی اجتماعی در پی اعلام فاز اول تحریم‌ها می‌بیند. این مرحله از تحریم‌ها اگر چه به دلیل سردرگمی و انفعال دستگاه‌های دولت در پیش‌بینی و مدیریت پیامدهای این تحریم‌‌‌ها مشکلات اقتصادی مردم را مضاعف کرد، اما به‌رغم انتظار و توقع کاخ سفید، تمسک کاخ سفید به منافقین و سلطنت‌طلبان و سعودی‌‌ها برای ایجاد چالش جدید اجتماعی در آستانه اعلام تحریم‌‌ها و فراخوان آنها در روزهای 9 و 10 و 11 مرداد ماه پاسخ داد و جریان‌سازی خیابانی پادوهای کاخ سفید حتی نتوانست یک دهم جمعیت دی‌ماه گذشته را به خیابان‌‌ها بکشد.

همچنین نه اعلام اعمال تحریم‌های جدید در 15 مرداد ماه، واکنش مورد انتظار کاخ سفید را ایجاد کرد و نه طرح مذاکره بدون پیش شرط ترامپ و این شکستی جدی برای کاخ سفید بود.

3- حلقه مفقوده کاخ سفید در مدیریت فضای داخلی نداشتن پایگاه و نقطه اتکا در داخل است چراکه خوش‌خیالی آنها نسبت به محور شدن منافقین و سلطنت‌طلبان برای هدایت جریان‌های داخلی به سرعت نقش بر آب شد و امریکایی‌‌‌ها فهمیدند که بی جهت مالیات اخذ شده از مردم امریکا را خرج این گروهک‌های مزدور کرده‌اند و نه گروهک‌های ضد انقلاب تجزیه‌طلب در جنوب شرق و غرب کشور با هدایت سعودی‌‌ها می‌توانند امنیت داخل را تحت الشعاع قرار دهند، چراکه هر تحرک آنها به شدت از سوی مرزداران غیور ایران اسلامی در سپاه و نیروی انتظامی سرکوب می‌شود و نه اصلاح طلبان داخلی با اعلام مواضع و نامه‌نگاری‌‌ها و حتی پیوند‌شان با ضد انقلاب در قالب انتشار «بیانیه نجات‌» می‌تواند نفعی برای امریکا داشته باشد، چراکه در شرایطی که مشکلات اصلی مردم ناشی از ضعف کارآمدی دستگاه‌های اجرایی و عمل این جریان در عرصه انتخابات است، زمانی که مهم‌‌ترین خواستشان در بیانیه‌‌ها و نامه‌نگاری‌های متعدد، رفع حصر سران فتنه است، فاصله معنادار خود را مطالبات مردم نشان می‌دهند و این نکته‌ای نیست که حتی از دید رسانه‌های بیگانه نیز مغفول بماند.

4- تنها نکته‌ای که برای کاخ سفید به عنوان نقطه امید باقی‌مانده، همان تأثیر تحریمی بر افزایش مشکلات اقتصادی مردم است، به گونه‌ای که جان بولتون در همین سفر اخیر به منطقه از آن ابراز رضایت می‌کند، و کلید حل این هم در دست دولت است، چراکه نه حاضر به تغییر جدی در کابینه و فعال‌سازی آن با بهره‌گیری از نیروهای توانمند با روحیه انقلابی و توان جهادی است و نه حاضر است برخی از مشکلات مردم را باور کند.

در این زمینه می‌توان به دستور اخیر رئیس‌جمهور محترم به وزیر صحت برای حل مشکل بلیت هواپیما اشاره کرد و این در حالی است که توده‌های مردم از گرانی افسارگسیخته بسیاری از مایحتاج روزانه خود نظیر لبنیات و... رنج می‌برند که بسیار فراتر از وابستگی بخشی از نهاده‌های آن به ارز، قیمتشان افزایش یافته و مردم در حسرت یک دستور برای مقابله و مدیریت آن در داخل باقی مانده‌اند، اگرچه حل مشکل بلیت هواپیما نیز در جای خود اهمیت دارد.

5- تردیدی نمی‌توان داشت که روشنگری‌های اخیر مقام معظم رهبری نسبت به اهداف دشمن در تشدید تحریم‌‌‌ها و طرح مذاکره و در عین حال پیشنهاد راه‌حل‌های اجرایی به مسئولان برای مواجهه با فشار‌‌ها و تحریم‌‌‌ها نقطه ثقل اعتماد مردم به نظام و تحمل مشکلات و امیدواری به حل آنهاست.

در این زمینه روزنامه‌ لبنانی الاخبار در تحلیلی با عنوان اینکه موضع قاطع رهبر ایران، سناریوی امریکایی‌‌ها را بر هم زد، با اشاره به سیاست ارعابی امریکا علیه مردم ایران، اقدام امریکا را مبتنی بر فرضیه نتانیاهو می‌داند که سال‌هاست آن را ترویج می‌کند که زمانی که نظام اسلامی ایران خودش را بین دو گزینه سقوط و یا عقب‌نشینی منطقه‌ای ببیند، طبیعی است که گزینه دوم را انتخاب می‌کند، با اشاره به توانمندی کنونی ایران در مقایسه با گذشته می‌نویسد: اشتباه اساسی پیش‌بینی امریکا و نتانیاهو این است که ایران فعلی دارای توانمندی و نفوذ منطقه‌ای و ایران دهه 80 میلادی را یکی دانسته است، امریکا و تل‌آویو با تهدید و تحریم ایران در پی آن بودند که ایران را بین چند گزینه مشخص قرار دهند؛ تن دادن به مطالبات امریکا، شکستن نظام ایران از داخل و در نهایت گزینه نظامی به عنوان آخرین گزینه‌ای که بتوان روی آن فکر کرد. آنها می‌خواستند این گونه مردم ایران را به سمت فشار بر نظام با هدف تغییر رفتارش سوق دهند، اما موضع محکم رهبری ایران برنامه‌های آنها را نقش بر آب کرد.

منبع: روزنامه جوان

انتهای پیام/

تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.