در ادامه این گزارش به نقل از دنیل سوبلمن، استاد دانشگاه (در حوزه روابط بینالملل) در سرزمینهای اشغالی، آمده است بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر رژیم صهیونیستی و ایهود باراک، وزیر جنگ سابق این رژیم، به طور عمدی با مطرح کردن سناریوی حمله نظامی به تأسیسات هستهای ایران و ترساندن آمریکا –که بابت وقوع جنگ در منطقه و به خطر افتادن منافعش نگران بود– قصد داشتند قابلیتهای چانهزنی خود را در برابر مقامات واشنگتن افزایش دهند.
سوبلمن در جریان تحقیق خود درباره رویدادهای مربوط به برنامه هستهای ایران در آن سالها (2011 و 2012 میلادی)، با شماری از مقامات آمریکایی و اسرائیلی مصاحبه کرده است. از جمله این افراد میتوان به لئون پانهتا، وزیر دفاع وقت آمریکا، ایهود باراک وزیر جنگ سابق رژیم صهیونیستی و تأمیر پاردو، رئیس سابق سازمان جاسوسی اسرائیل (موساد) اشاره کرد.
این گزارش میافزاید علیرغم اتحاد نزدیک میان واشنگتن و تلآویو، دو طرف در قبال موضوع ایران منافع کاملاً یکسانی ندارند. نگارنده مطلب همچنین مدعی شده است که از سال 2011 میلادی، آمریکا و ایران با میانجیگری عمان تماسهای محرمانهای برقرار کردند. اسرائیل با هدف بر هم زدن این گفتگوها، اقدام به افشای این تماسها کرد. سوبلمن در ادامه به نقل از ایهود باراک میافزاید: ما کم و بیش از گفتگوهای غیررسمی و غیرمستقیم میان آمریکاییها و ایرانیها مطلع بودیم ... ما خیلی نگران بودیم که لحن آمریکا به اندازه کافی شفاف نبود تا ایرانیها را به اتخاذ تصمیم (درباره فعالیتهای هستهایشان) وادار کند.
در ادامه گزارش با اشاره به افزایش تنشهای میان واشنگتن و تلآویو و به اوج رسیدن آن در یک سال منتهی به انتخابات ریاست جمهوری آمریکا در 2012 میلادی که با پیروزی مجدد اوباما همراه بود، آمده است از یک طرف آمریکا نگران افتادن در تله اسرائیل و درگیر شدن در جنگ دیگری در خاورمیانه بود و از طرف دیگر، تلآویو نیز در تلاش بود تا از اوباما بابت جلوگیری از دستیابی ایران به تسلیحات هستهای تعهد الزامآوری بگیرد. تلآویو برای رسیدن به این هدف خود و جلوگیری از انعطاف واشنگتن در قبال تهران، تهدید به حمله نظامی به (تأسیسات هستهای) ایران کرد؛ اقدامی که مخالفت آمریکا را به دنبال داشت. یکی از مقامات دولت سابق آمریکا میگوید به جز جو بایدن، معاون اوباما، که معتقد بود این تهدید تنها یک بلوف بزرگ است، بیشتر اعضای ارشد دولت سابق آمریکا و حتی خود اوباما نیز این تهدید اسرائیل را جدی تلقی کردند.
در ادامه گزارش نیز به نقل از ایهود باراک آمده است از آنجایی که سران اسرائیل میدانستند آمریکاییها تهدید آنها را جدی گرفته بودند و اقداماتشان را تحت نظر داشتند، تحرکاتی را با هدف متقاعد کردن واشنگتن درخصوص جدی بودن تهدیدشان صورت دادند. باراک حتی اذعان میکند از آنجایی که برخی مقامات امنیتی رژیم صهیونیستی با حمله یکجانبه و بدون مشارکت آمریکا مخالف بودند (و نتانیاهو و ایهود باراک به این موضوع که این افراد هر روز با مقامات آمریکایی در تماس بودند، آگاهی داشتند)، او و نتانیاهو در حضور این افراد درباره نیت اصلی خود به طور واضح سخن نمیگفتند و به همین دلیل افراد نزدیک به نخستوزیر و وزیر جنگ رژیم صهیونیستی نیز درباره هدف اصلی آنها و جدی یا بلوف بودن تهدیدشان، اطلاعی نداشتند.
در بخش دیگری از این گزارش نیز به نقل از تأمیر پاردو که معتقد است تهدید اسرائیل درباره حمله نظامی به ایران تنها یک بلوف بوده، آمده است: «فریبکاری در این سطح مستلزم آن است که بیش از یک یا دو نفر [نتانیاهو و ایهود باراک] در حلقۀ این فریبکاری نباشند.»
در حالی که سران رژیم صهیونیستی مدعی هستند تلآویو در تهدید خود جدی بوده است، گزارش هاآرتص به نقل از جیمز کلپر، ادارهکننده سابق اطلاعات ملی آمریکا، میافزاید هدف اسرائیل از این تهدید تحت فشار قرار دادن آمریکا بود. کلپر این اقدام اسرائیل را یک «جنگ اطلاعاتی» مینامد. نگارنده مطلب سپس تصریح میکند با وجود این، تهدیدهای تلآویو بیثمر نبود و دولت آمریکا را واداشت برای جلوگیری از به اصطلاح حمله اسرائیل به تأسیسات هستهای ایران، به فکر چاره بیفتد. مارتین دمپسی، رئیس ستاد مشترک ارتش آمریکا، نیز در آن زمان در واکنش به تهدید اسرائیل، اعلام کرد چنین حملهای (در صورت وقوع) علاوه بر آنکه باعث بیثباتی منطقه خواهد شد، قادر نخواهد بود برنامه هستهای ایران را نابود کند، بلکه تنها آن را به تأخیر خواهد انداخت.
در ادامه این گزارش نیز آمده است: تهدیدهای اسرائیل برای حمله به ایران حوالی سپتامبر سال 2012 –پس از سفر ایهود باراک به واشنگتن و اطمینانبخشی وی به آمریکاییها درخصوص اینکه دیگر از حمله بدون رضایت واشنگتن حمایت نمیکند– رنگ باخت. این اظهارات باراک با هماهنگی نتانیاهو نبود، اما نخستوزیر رژیم صهیونیستی نیز در همان ماه طی سخنرانی خود در سازمان ملل متحد، به طور ضمنی اعلام کرد گزینه حمله نظامی فوری به ایران دیگر مطرح نیست. در تابستان سال 2013 میلادی نیز آمریکا و ایران به طور جدی درگیر مذاکرات هستهای شده بودند و به همین دلیل تهدید اسرائیل برای حمله نظامی به تأسیسات ایران به طور کلی منتفی شد.
در ادامه گزارش به نقل از سوبلمن آمده است فشارهای اسرائیل به آمریکا نتیجه مهم دیگری داشت و آن هم افزایش تحریمهای اقتصادی بینالمللی علیه ایران تحت رهبری آمریکا، امضای یک موافقنامه موقت و در نهایت امضای توافقنامه هستهای در سال 2015 میلادی بود. دنیس راس، سیاستمدار کهنهکار آمریکایی، نیز معتقد است فشارهای رژیم صهیونیستی بر رویکرد دولت اوباما در اعمال تحریمهای بیشتر علیه ایران مؤثر بود. ویلیام برنز، معاون سابق وزیر امور خارجه آمریکا، نیز معتقد است فشارهای رژیم صهیونیستی و ترس آمریکا از حمله نظامی این رژیم به تأسیسات ایران، باعث شد دولت اوباما در مدت یک سال بر سرعت وضع تحریمها علیه ایران بیفزاید و همچنین روسیه، چین و اتحادیه اروپا را برای ملحق شدن به این تحریمها تحت فشار قرار دهد.
سوبلمن همچنین چنین نتیجهگیری میکند که در اواخر سال 2011 میلادی، اسرائیل عمداً به آمریکا قبولاند که قصد دارد به ایران حمله کند؛ سناریویی که نگرانی شدید دولت اوباما را به دنبال داشت. واشنگتن که در باتلاق جنگهای عراق و افغانستان گرفتار شده بود، از درگیر شدن در یک جنگ غیرضروری دیگر بیم داشت. این درست همان زمانی است که چانهزنی این دو متحد (آمریکا و رژیم صهیونیستی) آغاز شد. اسرائیل توانست آمریکا را به تشدید تحریمها علیه ایران متقاعد کند. بر اساس این گزارش، لئون پانهتا، وزیر دفاع سابق آمریکا، همچنین اذعان میکند که تهدید اسرائیل به حمله نظامی باعث شد دولت اوباما فعالیتهای دیپلماتیک خود را در زمینه برنامه هستهای ایران، با شدت بیشتری انجام دهد و به دنبال راهکاری سیاسی برای جلوگیری از عملی شدن این تهدید باشد.
انتهای پیام/
حال امروز رژیم اسراییل و آمریکا چنین است. خودشان در بوق و کرنا کرده اند که ایران به دنبال بمب هسته ایست و واویلا راه انداختند که جهان را در مقابل ایران تجهیز کنند حالا خودشان باور کرده اند که ایران بمب هسته خواهد ساخت،،، بگذارید در این توهم بمیرند و دق کنند