به درگه احدی خَم نمی کنم سر را
مگر به جز تو که داری هوای نوکر را
رسد به هرچه که خیراست بی برو برگرد
هرآنکه بر کرم تو سپرد باور را
تو دست خیرِ خدایی برای جملهٔ خلق
کشانده تا به حرم رحمت تو کافر را
معرفم به همه ، پای ثابت روضه
نوشته اند کنار حرم ، کبوتر را
هوای صحن دلم حال روضه می گیرد
رسید پنجه گرفت از سه ساله زیور را
برای آنکه نگاهش همیشه بود ،حسین
چه مشکل است ببیند حسین بی سر را
نوشتن از عطشت صفحه مرا سوزاند
حرارت لب تو خشک کرده جوهر را
انتهای پیام/