به گزارش حوزه دفاعی امنیتی گروه سیاسی باشگاه خبرنگاران جوان، بعد از به ثمر نشستن انقلاب اسلامی مردم ایران آمریکا و اذنابش تاب تحمل چنین اتفاقی را نداشتند و هجوم همهجانبه نظامی را کلید زدند و با استفاده از جاه طلبی و غرور حکام عراق آن روزها به کشور حمله کردند. این جنگ که با شعارهای قومی و با هدف تجزیه ایران و به امید فتح سه روزه ی تهران و سقوط نظام اسلامی آغاز شد، خرابی های بسیاری در منطقه به بارآورد که کم نظیر بود و شاید تا سالها در هیچ جنگی دیده نشود.
اما در مقابل این تجاوز، ملت همیشه در صحنه ایران به دفع تجاوز برخاست و با دفاع از خاک میهن اسلامی، سیلی محکمی بر صورت دشمن زد و نشان داد که آمریکا واقعا هیچ غلطی نمی تواند بکند. در این جنگ از دکت و مهندس و شهردار حضور داشتند تا کارگز و فیلمساز و بسیجی؛ و این یعنی یک حماسه، حماسه ای که در طول تاریخ نمونه است، زیراجنگ 8 ساله تنها جنگی است که ایران در یک میدانِ آن ایستاده و پس از پایان حتی یک وجب از خاک آن کم نشده است. اینها همه به برکت خون شهدایی چون باکری، همت، زینالدین، خرازی، بابایی، باقری، وزوایی و هزاران شهید دیگر است.
سرلشکر شهید عباس بابایی رزمندهای دلاور در میدان جنگ با استکبار جهانی بود و به گفته اطرافیان مبارزی سترگ با نفس امارهٔ خود به حساب میآمد. یکی از دوستان صمیمی عباس میگفت: شهید بابایی از آن زمان که خود را شناخت، کوشید تا جز در جهت خشنودی حق تعالی گام برندارد. به راستی او گمنام، اما آشنای همه بود. عباس بابائی اسوهای که از کودکی تا واپسین لحظات عمر گرانقدرش همواره با فداکاری و ایثار زندگی کرد و سرانجام نیز در روز عید قربان، به آرزوی بزرگ خود که مقام شهادت بود، رسید و نام پرآوازهاش در تاریخ پرافتخار ایران جاودانه شد.
عباس در سال ۱۳۲۹، در شهرستان قزوین دیده به جهان گشود. دورهٔ ابتدایی و متوسطه را در همان شهر به تحصیل پرداخت و در سال ۱۳۴۸، به دانشکده خلبانی نیروی هوایی ارتش راه یافت و پس از گذراندن دوره آموزش مقدماتی برای تکمیل دوره به آمریکا اعزام شد. شهید بابایی در سال ۱۳۴۹، برای گذراندن دوره خلبانی به آمریکا رفت. طبق مقررات دانشکده میبایست به مدت ۲ ماه با یکی از دانشجویان آمریکایی هم اتاق میشد. آمریکاییها، در ظاهر، هدف از این برنامه را پیشرفت دانشجویان در روند فراگیری زبان انگلیسی عنوان میکردند، اما واقعیت چیز دیگری بود. چون عباس در همان شرایط تمام واجبات دینی خود را انجام میداد، از بی بند و باری موجود در جامعه آمریکا بیزار بود. هم اتاقی او در گزارشی که از ویژگیها و روحیات عباس نوشته و یادآور میشود که بابایی فردی منزوی و در برخوردها، نسبت به آداب و هنجارهای اجتماعی بی تفاوت است. از رفتار او بر میآید که نسبت به فرهنگ غرب دارای موضع منفی میباشد و شدیداً به فرهنگ سنتی ایران پایبند است. همچنین اشاره کرده که او به گوشهای میرود و با خودش حرف میزند، که منظور او نماز و دعا خواندن شهید بابایی بوده است.
با ورود هواپیماهای پیشرفته اف – 14 به نیروی هوایی، شهید بابایی که جزء خلبانهای تیزهوش و ماهر در پرواز با هواپیمای شکاری اف – 5 بود، به همراه تعداد دیگری از همکاران برای پرواز با هواپیمای اف–14 انتخاب و به پایگاه هوایی اصفهان منتقل شد. با اوج گیری مبارزات علیه نظام ستمشاهی، بابایی به عنوان یکی از پرسنل انقلابی نیروی هوایی، در جمع دیگر افراد متعهد ارتش به میدان مبارزه وارد شد.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی، وی گذشته از انجام وظایف روزمره، به عنوان سرپرست انجمن اسلامی پایگاه، به پاسداری از دستاوردهای پرشکوه انقلاب اسلامی پرداخت. شهید بابایی با دارا بودن تعهد، ایمان، تخصص و مدیریت اسلامی چنان درخشید که شایستگی فرماندهی وی محرز و در تاریخ ۱۳۶۰.۵.۷، فرماندهی پایگاه هشتم هوایی بر عهده او گذاشته شد. به هنگام فرماندهی پایگاه با استفاده از امکانات موجود آن، به عمران و آبادانی روستاهای مستضعفنشین حومه پایگاه و شهر اصفهان پرداخت و با تأمین آب آشامیدنی و بهداشتی، برق و احداث حمام و دیگر ملزومات بهداشتی و آموزشی در این روستا، گذشته از تقویت خط سازندگی انقلاب اسلامی، در روند هر چه مردمی کردن ارتش و پیوند هر چه بیشتر ارتش با مردم خدمات شایان توجهی را انجام داد.
بابایی، با کفایت، لیاقت و تعهد بی پایانی که در زمان تصدی فرماندهی پایگاه اصفهان از خود نشان داد، در تاریخ ۱۳۶۲.۹.۹ با ارتقاء به درجه سرهنگی به سمت معاون عملیات نیروی هوایی منصوب و به تهران منتقل شد. او با روحیه شهادتطلبی به همراه شجاعت و ایثاری که در طول سالها، در جبهه ها به نمایش گذاشت، صفحات نوین و زرینی به تاریخ دفاع مقدس و نیروهای هوایی ارتش نگاشت و با بیش از سه هزار ساعت پرواز با انواع هواپیماهای جنگنده، قسمت اعظم وقت خویش را در پروازهای عملیاتی و یا قرارگاهها و جبهههای جنگ در غرب و جنوب کشور سپری کرد و به همین ترتیب چهره آشنای «بسیجیان» و یار وفادار فرماندهان قرارگاه های عملیاتی بود و تنها از سال ۱۳۶۴ تا هنگام شهادت، بیش از ۶۰ مأموریت جنگی را با موفقیت کامل به انجام رسانید. شهید بابایی برای پیشرفت سریع عملیاتها و حسن انجام امور، تنها به نظارت اکتفا نمیکرد، بلکه شخصاً پیشگام میشد و در جمیع مأموریتهای جنگی طراحی شده، برای آگاهی از مشکلات و خطرات احتمالی، اولین خلبان بود که شرکت میکرد. سرلشکر بابایی به علت لیاقت و رشادتهایی که در دفاع از نظام، سرکوبی و دفع تجاوزات دشمنان از خود بروز داد، در تاریخ ۱۳۶۶.۲.۸ به درجه سرتیپی مفتخر شد.
سرلشکر بابایی، معاون عمليات نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران به هنگام بازگشت از یک مأموریت برونمرزی، هدف گلوله ضد هوایی قرار گرفت و به شهادت رسید. عباس بابایی، صبح روز پانزدهم مرداد ماه روز عید قربان همراه یکی از خلبانان نیروی هوایی سرهنگ نادری به منظور شناسایی منطقه و تعیین راه کار اجرای عملیات، با یک فروند هواپیمای آموزشی اف–۵ از پایگاه هوایی تبریز به پرواز درآمد و وارد آسمان عراق شد. سرلشکر بابایی پس از انجام مأموریت، به هنگام بازگشت، در آسمان خطوط مرزی، هدف گلولههای تیربار ضد هوایی قرار گرفت و از ناحیه سر مجروح شد و در کابین خلبانی به شهادت رسید.
یکی از راویان مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ درباره این واقعه نوشته است که "به دنبال اصابت گلوله به هواپیمای تیمسار بابایی و اختلالی که در ارتباط هواپیما و پایگاه تبریز به وجود آمد، پایگاه مزبور به رابط هوایی سپاه پاسداران اعلام کرد که یک فروند هواپیمای خودی در منطقه مرزی سقوط کرد، برای کمک به یافتن خلبان و لاشه آن هر چه سریعتر اقدام نمایید". مدت کوتاهی از اعلام این موضوع نگذشته بود که فرد مذکور مجدداً تماس گرفت و در حالی که گریه امانش نمیداد، می گوید که "هواپیمای مورد نظر توسط خلبان به زمین نشست، ولی یکی از سرنشینان آن به علت اصابت تیر در داخل کابین به شهادت رسیده است". راوی در مورد بازتاب شهادت سرلشکر بابايی در جمع سپاهیان نوشته که «برخی از فرماندهان سپاه پاسداران در جلسهای مشغول بررسی عمليات بودند كه تلفنی خبر شهادت تيمسار بابايی به اطلاع سرلشکر رحيم صفوی رسيد.
با شنیدن این خبر، جلسه تعطیل شد و اشک در چشمان حاضران به خصوص آنان که آشنایی بیشتری با شهید بابایی داشتند، حلقه زد. همچنین نقل شده که وی چند روز قبل از شهادت در پاسخ پافشاریهای بیش از حد دوستانش جهت عزیمت به مراسم حج گفته بوده که " تا عید قربان خودم را به شما میرسانم". امیر سرلشکر شهید عباس بابایی در هنگام شهادت 37 سال داشت. از او یک فرزند دختر به نام سلما و دو فرزند پسر به نام های حسین و محمد به یادگار مانده است. او اسوهای بود که از کودکی تا واپسین لحظات عمر گرانقدرش همواره با فداکاری و ایثار زندگی کرد و سرانجام نیز در روز عید قربان، به آرزوی بزرگ خود که مقام شهادت بود نائل گردید و نام پرآوازهاش در تاریخ پرافتخار ایران جاودانه شد.
حضرت آیتالله خامنهای رهبر معظم انقلاب و فرمانده کل قوا در خصوص ویژگیهای شهید بابایی فرمودند: "این شهید عزیزمان، انسانی مؤمن و متقی و سربازی عاشق و فداکار بود و در طول این چند سالی که من ایشان را میشناختم، همیشه بر همین خصوصیات ثابت و پابرجا بود. او هیچ گاه به مصالح خود فکر نمیکرد و تنها مصالح سازمان، انقلاب و اسلام را مدّ نظر داشت. او فرمانده ای بود که با زیردستان بسیار فروتن و صمیمی بود؛ امّا در مقابل اعمال بد و زشت، خیلی بی تاب و سختگیر بود.ا ین شهید عزیز، یک انقلابی حقیقی و صادق بود؛ و من به حال او حسرت میخورم و احساس میکنم که در این میدان عظیم و پر حماسه از او عقب ماندهام".
بسم الله الرحمن الرحيم
انا لله و انا اليه راجعون
"خدايا ، خدايا ، تو را به جان مهدی (عج) تا انقلاب مهدی (عج) خمينی را نگهدار . به خدا قسم من از شهدا و خانواده شهدا خجالت می کشم وصيت نامه بنويسم. حال سخنانم را برای خدا در چند جمله انشاالله خلاصه می کنم . خدايا مرگ مرا و فرزندان و همسرم را شهادت قرار بده. خدايا ، همسر و فرزندانم را به تو می سپارم . خدايا ، در اين دنيا چيزی ندارم ، هرچه هست از آن توست . پدر و مادر عزيزم ، ما خيلی به اين انقلاب بدهکاريم" .
انتهای پیام/