وی با بیان اینکه او تنها شاعر نبود بلکه یک ادیب به تمام معنا و آداب دانی شهره بود، گفت:ما شاید آداب دان های خوبی هستیم اما گاهی اوقات نمی توانیم برنامه های خوبی را اجرا کنیم شاید آن برنامه ریزی که در سیستم برخی کشورهای خاص برگزار میشود در ایران برگزار نشود.
مدیر دفتر آفرینش های ادبی حوزه هنری بیان کرد:بعد از چهل سال که از انقلاب گذشته است و به باور خیلی ها به سبک ادبی نزدیک شدیم باید برنامه ای داشته باشیم. برخی معتقدند در همان ده سال اول انقلاب اسلامی به سبک نزدیک شدیم اما الان دوره ای است که سبک های ادبی ایجاد شده و ادبیات تغییر ماهوی نسبت به قبل دارد،
وی با بیان اینکه اگر در دوره جدید هیچ چیزی در شعر نداشته باشیم، شعر آيينی داریم،گفت: گل سرسبد آنچه ادبیات را شکل میدهد ادبیات مقاومت ماست که در هیچ دوره ای نداشتیم.
مدیر مرکز آفرینشهای ادبی حوزه هنری با اشاره به اینکه شعر آیینی فقط شعر دینی نیست، بیان کرد: شعر آیینی، شعر ملی هم هست اما آیا در این چند سال کارکردهای دیگری داشته است آیا با نام کمبوجیه پرچم ها حرکت کرده است. ادبیات آیینی به سمتی رفته است که با فضای مذهبی ما گره خورده است، ادبیات آیینی ما هم که شکوهی در آن زمینه کار کرده ادبیات آیینی ماست. آقای شکوهی در این فضاها شش دانگ بوده و در حوزه عاشقانه و اجتماعی کار کرد.
وی افزود:وقتی سبک شکل می گیرد که در همه زمینه ها ثمر بدهد. هرچه شعر آیینی ما رشد کرده شعر عاشقانه ما هم رشد کرده است در روزگار ما چهره های شاخص ما کسانی هستند که شعر عاشقانه هم سروده اند اگر بخواهد شعر آیینی رشد کند باید شاعرش چند وجهی باشد و در فضاهای دیگر رشد کرده باشد آقای شکوهی هم این ویژگی را داشت.
در این مراسم محمد علی مجاهدی، شاعر درباره غلامرضا شکوهی اظهار داشت: شعر استاد شکوهی شعر فاخر و شکوهمندی بود اگر نظامی گفته است کو گوی و گزیده گوی چون در کز اندک تو جهان شود پر، مصداق این پند حکیمانه را می توان در شادروان شکوهی ملاحظه کرد، آثاری که در شعر عاشورا، رضوی و علوی دارند در شمار موفق ترین سروده ها در این موضوع است. شکوهی نگاه نافذی داشت. دنبال موضوعاتی بود که کمتر شنیده شده است ما امروز جای خالی ایشان را می بینیم.
وی افزود: پر کردن جای شکوهی کار بسیار دشواری است و به گذشت سال های سال نیاز دارد تا نادر الوجودی مثل این بزرگوار در انجمن های ادبی رشد کند و به مقوله های عاشقانه، اجتماعی و اعتراض حرفی برای گفتن داشته باشد شعر یک مقوله ای جدا از شخصیت شاعر است و یک شخصیت هنری مستقل از وجود شاعر حتی در زمان حیاتش دارد.
مجاهدی با بیان اینکه ممکن است شاعری اثری را بیافریند که ذو ابعاد باشد و هرکس از زاویه ای به اثر نگاه کند، گفت: سرودن چنین شعری از افرادی برمی آید که وجودشان چند وجهی و جند بعدی باشد وارستگی شکوهی، وارستگی فطری بود البته شکوهی در شعرش زنده است و نخواهد مرد.
سید علی موسوی گرمارودی در این مراسم با اشاره به اینکه گاهی که به مشهد مشرف می شدم و توفیقی حاصل می شد شکوهی را می دیدم گفت: شکوهی با شاعرانی که در مشهد بودند دوست بود اثر این عزیزان را در آثار شکوهی می بینیم هم استاد قهرمان و هم صاحبکار در شعرش موثر بود.
وی افزود: سه شنبه ها در خانه محمد قهرمان مجلس شعری برپا می شد و استاد شکوهی به این مجلس می آمدند که من به استاد شکوهی نزدیک نبودم و ایشان با اخوی بنده رفیق گرمابه و گلستان بود.
مرتضی امیری اسفندقه در این مراسم گفت:شاعر با اشاره به اینکه تشییع جنازه غلامرضا شکوهی یکی از غریب ترین تشییع جنازه هایی بود که در ان شرکت کردم گفت: زیر تابوت شکوهی، من و فرزندانش بودیم برایم سخت گذشت ،وقتی از تهران به مشهد می رفتم به من می گفت شکمت یک کم بزرگ شده است شکمت را کوچک کن شعرت هم آن جوشش قبل را ندارد به من این حرف ها را هم می زد،کتاب پنجه بر پیشانی خیلی دیر از چاپ درآمد البته الان هم دیر نشده است، چون اقا رضا نمرده است.
وی افزود:عشق هم آیین اهل بیت است آیین اسلامی چیزی جز عشق و رفاقت نیست غلامرضا شکوهی با ما معلمی و رفاقت کرد و به ما یاد داد که ادای خاقانی و ناصر خسرو را در نیاور نقش خودت را بازی کن نقش خودت را کشف کن. اقای شکوهی محتاج یک سکه و دو سکه نبود اگر جایی به او می داد لطف می کرد و آن را می گرفت.
امیری اسفندقه بیان کرد:غلامرضا شکوهی جایی که حاضر می شد جدیدترین اثرش را ارائه می کرد و روزی اش را حلال می کرد. فرزندان شکوهی هم به حکم اینکه فرزنذ وی هستند می دانند بهترین راه، معرفی آثار شکوهی است.
وی ادامه داد: او یک آدم معترض به معنای واقعی بود برای اینکه پست بگیرد اعتراض نمی کرد اگر اعتراض می کرد برای این بود که چیزی سر جایش باشد. اگر حسنک وزیر نیستیم اما بوسهل زوزنی نیستیم ما معلمان انقلاب اسلامی ایران هستیم این روزها که نرخ همه چیز بالا می رود نرخ رفاقت و انصاف پایین نیاید غلامرضا شکوهی نمرده است در شعرهایش زنده است من مرگ هیچ شاعری را باور نمی کنم.
علیرضا شکوهی، فرزند غلامرضا شکوهی در این مراسم درباره پدرش گفت: دو شب پیش در مشهد سالگرد بابا بود بنری جلوی محل برگزاری مراسم به نام شکوه شعر خراسان بود این عبارت برایم جالب بود این عبارت در ذهنم تیک خورده است شکوه شعر خراسان یعنی چه، هنوز معنایش را نفهمیدم. آخرین لحظه ای که پدرم را دیدم روی پایان نامه ارشدم کار می کردم. در این هشت سالی که ماشین زیر پایش بود وقتی بار داشت زنگ ایفون را می زد تا به او کمک کنم روزی که شبش عازم مقام رضا بود زنگ در زده شد می دانستم بابا است وقتی پایین رفتم دیدم فقط یک ظرف نذری حضرت دستش است. آخرین غذایی که بابا خورد غذای حضرت بود.
وی افزود: آخرین تصویری که از پدرم دارم دستش را به چهارچوب در زده و مویش پریشان بود تصویر باشکوهی بود. اینکه اسمت غلام رضا باشد در شب هشتم دهه کرامت ساعت هشت شب فوت کنی.
علیرضا شکوهی اضافه کرد:آخرین شعری را که خواند به امام رضا تقدیم کرده بود. در شهر غریب بدون آنکه من مادرم و عرفان کنارش باشیم فوت کرد. این نشانه دیگری است شاید جالب باشد اقای رئیسی گفتند وی را در حرم دفن کنید هرکسی را در حرم دفن نمی کنند. نمی دانم این ها تصادف است یا نه. شعر شکوه خراسان زندگی و رفتنش باشکوه بود.
لازم به ذکر است؛در این مراسم از کتاب «پنجه بر پیشانی» رونمایی شد.
لازم به ذکر است؛محمد علی مجاهدی، ناصر فیض و مصطفی محدثی خراسانی در این مراسم حضور داشتند.
انتهای پیام/