دلتنگ روی ماه تو هستیم، ماه ما
چشمان خیس وقت سحرها گواه ما
معلوم میشود که دلت را شکسته ایم
از بس که بی اثر شده این سوز آه ما
نگذشته ایم محض رضای تو از گناه
بگذر عزیز فاطمه از اشتباه ما
یارانتان که سیصد و اندی نشد، ببخش
محبوس شد میان معاصی سپاه ما
در زیر نور ماه، کجا خیمه میزنی؟
تنها پناه عالمیان... تکیه گاه ما
بیچاره آن که مثل شما اهل گریه نیست
حال بکا و روضه و غم شد سلاح ما
یک قطره اشک در غم جدّ تو کوه ساخت
از این عبادت کم و هم قدِّ کاه ما
دلخوش به روضههای عموییم تا مگر
بر روی دلربای تو افتد نگاه ما
میگفت دختری که شرر داشت دامنش
نا امن شد پس از تو عمو خیمه گاه ما
انتهای پیام/