انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
بندگی با عقلانیت سازگاری ندارد زیرا لازمه رشد عقل، رها بودن از هر قید و محدودیت است. ارادت بسیاری افراد به خواص و شخصیتها، نه از نوع شناختی، بلکه از نوع سگی است همانطور که سگ با لقمه ای، تمام عمر مطیع و وفادار می ماند. باتوجه به معرفتی که در پرتو علم نوین از جهان داریم، دین هرگز حقیقت جهان را اشکار نمیکند و انچه در شرح خلقت گفته، دیدگاهی عامیانه و غیرقابل قبول در حقایق اثبات شده است. در پرتو حاکمیت دین کسانی در حصار امن و جاه و جبروت قرار میگیرند، که باید بجرم عوامفریبی و غصب ثروتهای عمومی و سلب حقوق مدنی افراد محبوس باشند. انها درحالی مردم را در سختیها و محرومیتهای ناشی از سوء تفکر و مدیریت بسوی بهشت توهمی میکشانند که خود برای نجات از دوزخ قطعی نیاز به منجی دارند. دردی جانکاهتر از این نیست که در اوج نیاز و اعتماد و امید، از خدای مورد باور خبری نباشد و با نام خدا که باید مظهر رحمت و رافت باشد، فجیعترین جنایات اهریمنی صورت گیرد. با این وضع، در پرتو جهالت و فقر بشر و ارادت سگی، جهان تحت سلطه دین ابزاران به دوزخ واقعی تبدیل خواهد شد.