این زن معروف به عروس داعش بوده و اقدامات زیادی از قبیل فریب جوانان و تشویق آنها برای جذب به گروهک داعش را انجام داده است.
خبر بازداشت عروس داعش بهانهایی شد تا گفتوگویی گرم و صمیمی با زن انتحاری فیلم «به وقت شام» انجام دهیم. عروس داعش سوژه ما نه تنها هیچ شباهتی به ام سلمه نداشته و با نام خدا جنایتی نمیکند بلکه خدا را منشاء عشق و محبت دانسته که از این منشاء به روح و جان انسان نیز دمیده شده است. خواندن این مصاحبه زیبا خالی از لطف نیست.
در ادامه ترجمه انگلیسی گفتوگو با سینتیا کرم، بازیگر لبنانی نقش داعش در فیلم «به وقت شام» را به صورت اسکایپ و با زبان انگلیسی خواهید خواند.
گزارش فارس حاکی از آن است که در ابتدای این گفتوگوی تصویری، خانم سینتیا کرم با مشاهده حجاب خبرنگار فارس بلافاصله عذرخواهی کرده و چند دقیقهای مکالمه را قطع میکند و وقتی مکالمه از سر گرفته شد او با حجاب و پوشش مصاحبه را ادامه میدهد.
خانم سینتیا کرم مختصری از بیوگرافی خودتان بگویید؟
دانشآموخته رشته تئاتر از دانشگاه لبنان هستم، در حین درس خواندن،کار هنری نیز انجام میدادم همچنین یک دکتر کمدین و دلقک در بیمارستان نیز هستم.
کارهای تئاتری زیادی انجام داده و حتی به عنوان یکی از فینالیستهای استار آکادمی در همان فصل اول هم بودم.
در حال حاضر ششمین سال متوالی است که من با آقای «جورج خباز» همکاری میکنم که اصطلاح فرانسوی را میدانم و انگلیسیاش یادم رفت!!! بله او یک کارگردان خوب است. من الان هم با او فعالیت میکنم و برای فستیوال بعلبک جهت ارائه نمایش آخرمان آماده میشویم.
همانطور که گفتید دکتر کمدین یا دلقک در بیمارستانها هستید، کمی توضیح در این مورد بدهید، اصلاً دکتر دلقک یعنی چی؟
بله حتما؛ وقتی من جوانتر بودم همیشه تصور میکردم که یک بیمارستان داشته باشم و بتوانم در آنجا از کودکان مریض مراقبت کنم چراکه کودکان روند درمانی خیلی سختی را میگذرانند! مخصوصاً کودکانی که بیماری سرطان دارند. بنابراین من واقعاً میخواستم که یک محیط جذاب و لذتبخشی را برای آنها فراهم کنم.
بعدها فهمیدم که در لبنان مردم را برای دکتر دلقکی شدن آموزش میدهند و مطالعات زیادی در این خصوص انجام گرفته است و من نیز این کار را شروع کرده و به نظرم کار همیشگی من خواهد بود و هیچگاه متوقف نخواهد شد.
من از اینکه یک دلقک در بیمارستان هستم خوشحالم و از اینکه با ۹ بیمارستان کودک در لبنان کار میکنم و با بچههای مریض روبهرو هستم خوشحالم.
در حقیقت این کارم هیچ توضیح خاصی ندارد بلکه تنها هدف ما ایجاد مکانی بامزه برای کودکان است. معتقدم وقتی کسی به کودکان گوش کند یعنی اعتماد برای آنها ایجاد میکند و از اینکه میتوانم لبخند بر لب کودکان مریض بنشانم، خیلی خوشحال هستم.
شما فرزندی دارید؟
نه من مجردم.
با توجه به توضیحات خودتان و عکسهایی که در صفحه اجتماعیتان دارید نشان میدهد که شخصیت شما با نقشتان در فیلم به "وقت شام" فرق زیادی دارد، آیا همینطور است؟
بله دقیقاً درست میگویید، کاملاً این حرف درست است چراکه تمام افرادی که من را میشناسند، میدانند که من از هیچکسی نمیتوانم متنفر باشم، خیلی فرد دوستداشتنی، بامزه، مسوولیتپذیر هستم و اگر کسی جلوی رویم حرفی بزند باز هم ناراحت نمیشوم و همیشه یک فرد مثبتی بودم.
بازی کردن در نقش "ام سلمه" کاملاً مخالف با شخصیت واقعی من است چراکه این زن فاصله زیادی با اعتقادات من، شناختم از خدا، درک از عشق به خدا، عطوفت و بخشندگی و قبول دیگران داشت.
در واقع من نقش فردی را بازی میکردم که خودم نبود و مهم این است که من از آن شخصیت متنفر بودم و میخواستم آن تنفر را نیز ایجاد کنم.
خوشبختانه تفاوت شخصیت اصلی با نقشتان در چهره مهربانتان مشهود است.
بله نقش من دقیقاً اینگونه بود که با چشمهایم بازی کنم.
نظرتان در مورد فیلم به وقت شام چیست؟
متاسفانه آن را ندیدم ولی همان طور که حین ساخت فیلم حضور داشتم، بسیار متفاوت از آن بود که در دست داشتم چراکه متن برای ما ترجمه عربی شده بود و اصلاً ترجمه خوبی نبود و چیزی نبود که آقای حاتمیکیا میخواست ولی بعد از اینکه وارد کادر شده و کار را شروع کردیم، ورژن جدیدی در ذهنم ایجاد شد و بیشتر پی به آن خواسته اصلی آقای حاتمیکیا از فیلم بردم.
در نهایت آن چیزی که میتوانم بگویم این است که توانستم با آنچه در ذهن آقای حاتمیکیاست که به همه چیز از جمله بازیگرانش و جزئیات توجه و تمرکز میکند، نزدیک شوم.
شما چگونه برای این نقش انتخاب شدید؟
من ابتدا با یک کارگردان ایرانی به نام «حسن جامی» کار کرده بودم و توسط «امیرشهاب اسماعیلی»، تهیهکننده، برای این نقش به حاتمیکیا معرفی شدم و میتوان گفت که «امیرشهاب اسماعیلی»یک فرد بسیار فوقالعادهای است و او با معرفی من به آقای حاتمیکیا باعث انتخابم شد به طوریکه آقای حاتمیکیا از من خواست تا یک فیلم به زبان انگلیسی با لهجه بریتیش از خودم ضبط کنم و از آنجایی که نقش من طوری بود که در آن چشمهایم و حجابم اثر داشت، مجبور بودم فیلمی به این شکل بسازم که خدا را شکر مورد تائید آقای حاتمیکیا شد.
از اینکه با آقای حاتمیکیا که یک کارگردان عالی است، کار کردهام بسیار خشنودم.
آیا قبلا آقای حاتمیکیا را میشناختید و فیلمی از او دیده بودید؟
بله در مورد او اطلاعات زیادی داشتم و میدانستم او یک کارگردان بسیار خوب در ایران است و حتی فیلم بادیگارد او را دیدم که فوقالعاده بود.
در حقیقت من یک نگرش واقعی از او داشتم و افتخار میکنم که جزو یکی از بازیگران حاتمیکیا شدهام که یکی از نقاط خوب در کار من بود.
شما نقش یک داعش را بازی کردید، آیا قبل قبول این نقش، اطلاعاتی از این گروهک داشتید؟
من یک لبنانی هستم و هر روز اخبار مرتبط زیادی در رابطه با داعش میشنیدم که داعش چه کارهایی میکند و میدانستم داعش در کشورهای همجوار ما از جمله سوریه است و آنها گرفتار جهنم داعش شدهاند. سوریه همسایه ماست و هر فردی که توسط داعش کشته میشد، انگار یکی از ما کشته شده است.
من در مورد داعش اطلاعاتی داشتم و بعد از قبول نقش نیز تحقیقات زیادی انجام دادم و بیشتر تلاش کردم تا بفهمم که اصلاً نگرش و دیدگاه این افراد چیست و چگونه و با چه دیدگاهی میتوانند با نام خدا کسی را بکشند در حالیکه خدا منشاء دوست داشتن و محبت پدری است. از اینرو من هر چه توان داشتم برای این نقش گذاشتم.
آیا شما فیلم را دیدهاید؟
بله
یادتان هست در یک سکانسی قرار بود من هواپیما را حرکت بدهم تا به هدف خود که انتحار بود برسم و دقیقاً قبل رفتن به این سکانس من اخباری از داعش شنیدم که سر ۱۰ سرباز لبنانی را زده بودند در حالیکه از ماهها قبل همه میگفتند جان آنها ایمن بوده و کسی نمیتواند کاری با آنها داشته باشد.
یادم هست که پدر یکی از این سربازها روزها و روزها و حتی ماهها به مقامات عالی لبنان مراجعه کرد و گریه میکرد تا خبری از فرزندش بگیرد و متاسفانه در آن روز فرزند آن پدر جزو کشتهشدگان بود.
در آن سکانس من لباس سیاه بلند با حجاب داعشی داشتم و واقعا آن روز من تنفر از شخصیت نقشام را حس کردم و متنفر از امسلمه نقشی که بازی کردم بودم.
البته بازی کردن در این نقش برای من خوب بود چراکه من فقط آن لحظات گریه میکردم و گریهام از عصبانیت بود و من واقعا از داعش متنفر بودم و انگار آن سرباز پسر من بود و من مجبور بودم که قاتل شوم.
نمیدانم در فیلم از چهرهام معلوم بود و یا نه! ولی من خیلی گریه کرده بودم و فقط داد میزدم و به قدری عصبانی بودم که این عصبانیت را به سمت نقشام گذاشتم تا واقعیتر آن را بازی کنم.
در نهایت من در مورد نقشام و داعش تحقیقات زیادی انجام دادم. من کاملا سعی کردم نقش آن دختر را هر چه منفورتر بازی کنم و به قدری میخواستم نقش را کریه بازی کنم که مردم بخواهند من را بزنند.
نظرتان در مورد فیلمنامه را بفرمایید؟
من میخواهم با شما صادقانه حرف بزنم و میخواهم در مورد کادر و شخص آقای حاتمیکیا حرف بزنم و اصلاً نمیخواهم در مورد چیزهای دیگر از جمله برگههایی که در دست داشتم حرف بزنم.
این فیلم تجربه بسیار خوب کار کردن با افراد حرفهای بود، تیم سختکوش، با دیدگاه بسیار حرفهای در «به وقت شام» را دیدم و هیچ وقت آنها غُر نمیزدند و اصلا کلماتی از قبیل اینکه من این کار را انجام نمیدهم را به زبان نمیآوردند و حتی وقتی آقای حاتمیکیا میگفت که تا ۶ صبح باید بیدار بمانیم, چیزی نمیگفتند و فقط کار میکردند و اصلا بحث نمیکردند و با علاقه کار خود را ادامه میدادند که این خیلی عالی بود.
شما در فیلم حجاب داشتید آیا این برای شما سختی نداشت؟
بله آن نوع حجاب داشتن سخت بود و البته به نظرم این فیلم را در آگوست یا سپتامبر بازی کردیم که هوا خیلی خیلی گرم بود و من در یک جایگاه کوچک کابین هواپیما و بدون تهویه بودم و خیلی سخت بود چراکه فقط آن چادر سیاه نبود بلکه لایههای دیگر سراسری با نقاب و حجاب داعشی پوشیده بودم.
چرا بازی کردن در نقش داعش را قبول کردید؟
به دلایل مختلفی بود: اول اینکه من به کارگردانهای ایرانی ایمان دارم و دوم اینکه فرصت خوبی برای من بود تا از روند روتین خود دور شوم چراکه این اولین بار بود که در نقش یک داعش اهل بریتانیا که عربی صحبت میکند را بازی میکردم.
دلیل سوم اینکه شخصیتی را بازی میکردم که زمین تا آسمان با شخصیت واقعی خودم فرق دارد و اصلا ارتباطی با من نداشت و این یک چالش خوبی برای من بود.
دلیل چهارم، کارگردان این فیلم حاتمیکیا بود به طوریکه من فیلمنامه را نخوانده به امیرشهاب اسماعیلی جواب مثبت دادم و او نیز توضیحاتی در مورد نقش و موضوع آن داد و من نیز نسبت به فیلم نظر مثبتی داشتم و معتقد بودم باید در مورد نگرش و دیدگاه داعش شفافتر به جهانیان صحبت کرد.
نظرتان در مورد گریم شما در فیلم چیست؟
من واقعاً سادگی گریم ایرانیان، ظرافت، و واقعی بودن را دوست دارم و در نقش امسلمه گریم من در حین سادگی کاری کردند تا پوست صورتم سفیدتر شود و با اینکه من در صورتم برجستگی نداشتم ولی گریمورها آن را ایجاد کردند و حتی ابروهای من حالت بینظمی دارد که در فیلم نظم داده بودند و در حقیقت گریمورهای ایرانی بسیار بااستعداد هستند و مانند یک جادوگر یک چیز را به چیز دیگری تبدیل میکنند.
من در فیلم وقتی زیر آفتاب هم بودم به قدری گریم ظریف بود که اصلا هیچ کسی متوجه گریم من نمیشد.
افراد زیادی در فیلم بودند که گریمهای سخت ریش و سیبیل داشتند که با استعداد گریمشان انجام گرفته بود و گریمورهای ایرانی بینظیر در کل جهان هستند.
آیا شما به ایران سفر کردهاید؟
من تا قبل فیلم به ایران نیامده بودم و متاسفانه ایران را ندیدهام و در ساخت فیلم هم وقت نبود تا ایران را ببینم چراکه صبح مجبور بودم کمی بخوابم و بتوانم تا شب بیدار بمانم. مردم ایران را دوست دارم. مردم ایران بسیار میهماننواز و با محبت هستند و انگار به خانه مادر خود میروی.
من خیلی از مردم ایران خوشم میآید، آنها بسیار با مجبت و با عطوفت هستند و حتی یادم هست نزدیک محل بازی یک شهری را گفتند که اسم آن یادم نیست! بله شیراز بود.
من اصلا هیچ چیزی ندیدم و از این بابت خیلی ناراحت هستم. آنها افراد خوب و با استعداد بوده و لباسهای جالبی میپوشند و غذاهای خوشمزهای دارند و در مورد موسیقی غنی ایران هم چیزی نمیتوان گفت.
امیدوارم سفری به شهرهای دیگر ایران هم داشته باشید و روزی میهمان خبرگزاری فارس باشید.
این نهایت علاقه من است و امیدوارم بتوانم بیایم.
آیا اطلاع دارید که بعد از بازی در فیلم "به وقت شام" به عروس داعش معروف شدید؟
بله میدانم ولی مطمئناً میخواهم نظر مردم را نسبت به خودم تغییر بدهم و مردم به من ایمان داشته باشند و خدا را شاکرم تا این حد بازی من خوب بوده و این هدیه بزرگی است، از طرف دیگر من اصلاً عروس داعش نیستم و هیچ ارتباطی با داعش نداشته و نخواهم داشت.
به عنوان هوادار میتوانم بگویم که نقشتان را خوب ایفا کردید و آنها فکر نمیکنند که شما واقعا عروس داعش هستید بلکه نقشتان را خیلی پسندیدهاند.
ممنونم این جای افتخار برای من دارد؛ مردم ایران ذوق هنری خوبی دارند و امیدوارم بدانند که من خودم از امسلمه و شخصیت آن متنفر بودم و البته اینکه تا این حد تنفر در مردم را ایجاد کردم، خوشحالم.
اگر پیشنهاد بازی در فیلمی دیگر از ایران داشته باشید، قبول میکنید؟
بله حتماً، حتی اگر لازم باشد زبان فارسی یاد خواهم گرفت و در آن هیچ شکی نیست.
لطفاً در مورد کلماتی که میگویم یک جمله بگویید؟
ام سلمه: نقش خودتان: تنها میتوان گفت که یک زن شیطان صفت موجود در تاریخ است.
سید حسن نصرالله: او فردی از کشور من است که تمام توان خود برای حفاظت از لبنان گذاشته است و من احترام برای ایشان قائل هستم.
داعش:آنها آشغال هستند. آنها آشغال جهنمی هستند.
به چند زبان میتوانید صحبت کنید؟
من به سه زبان انگلیسی، فرانسوی و عربی به صورت سلیس میتوانم صحبت کنم.
آیا از زبان فارسی هم کلماتی بلد هستید؟
بله چند کلمهای یاد گرفتهام تا حرف بزنم مانند ببخشید، دوست دارم.
جمله چطوری ایرانی چطور؟
آره چطوری ایرانی؛ البته یک جمله دیگر هم بلدم که یادم نیست این جمله را وقتی که کار تمام میشد میگفتیم! بله «خسته نباشی ایرانی» یادم افتاد.
حرف آخرتان را بفرمایید و اگر سوالی بود که نپرسیدم؟
من میخواهم به مردم ایران و مخصوصاً کادر فیلم پیامی بدهم و آن اینکه آقای حاتمیکیا این فرصت را به من داد و امیدوارم آن چیزی که از من خواسته بود را انجام داده باشم. من واقعا از مردم ایران به خاطر میهماننوازیشان ممنون هستم، از غذاهای خوشمزه که به ما دادند.
از امیرشهاب اسماعیلی و کادر اجرایی گروه که آب آوردند و زمین را تمیز میکردند تشکر میکنم و همچنین از شما هم ممنونم که مصاحبه زیبایی با من داشتید.
منبع:فارس
انتهای پیام/