به قدرت رسیدن «دونالد ترامپ»، رئیسجمهور آمریکا را میتوان یکی از نقاط عطف در تعیین و جهتبخشی به معادلات بینالمللی ارزیابی کرد که بر سطح روابط و سمتوسوی بازیگران جهانی تأثیرگذار بوده است.
ترامپ همواره با طرح مطالباتی برای احیای شکوه ازدسترفته آمریکا، خواستار بازبینی در روابط و نظم موجود شده و بر سر بسیاری از مناسبات سیاسی و اقتصادی واشنگتن با کشورهای جهان، به چالش برخواسته است.
وعدههایی که کلیددار کاخ سفید از ابتدای نشستن بر کرسی قدرت برای تغییر گارد آمریکا در برابر جهان ارائه کرد، موجی از نگرانی را برای قدرتهای بینالمللی که برخی از آنها در کسوت متحدان راهبردی آمریکا قرار دارند ایجاد کرد، چراکه آنها بهشدت از این امر واهمه داشتند که در صورت عملی شدن شعارهای ترامپ، بخش بزرگی از امنیت ملی و منافع آنها به ورطه تهدید و خطر بیفتد.
بیشتر بخوانید: سفیر روسیه: ترامپ و پوتین درباره پیشنهادهای ملموس در ارتباط با شرق اوکراین گفتگو کردهاند
در این میان، روسیه و چین، مهمترین کشورهایی هستند که در مقام دو قدرت صاحبنام بینالمللی، بخش قابلتوجهی از برخورد و اصطکاک را با آمریکای پساترامپ در عرصههای مختلف منطقهای، جهانی و اقتصادی پیداکردهاند. در ابتدای امر، پیروزی ترامپ، باعث خوشحالی روسها شد، چراکه برخلاف رقیب دموکرات خود (هیلاری کلینتون) که اولویت سیاست خارجی خود را در مواجهه با روسها تعریف کرده بود، ترامپ خواهان همکاری با «ولادیمیر پوتین»، رئیسجمهور روسیه بود.
رئیسجمهور آمریکا مدعی بود که کانون توجه خود را از غرب آسیا به شرق این قاره معطوف خواهد کرد، ضمن اینکه به تغییر رویه معادلات اقتصادی با کشورهای این حوزه بهویژه چین و ژاپن بسیار علاقه نشان میداد اما طولی نکشید که برخلاف تصور روسیه، روابط مسکو – واشنگتن تحتفشار نمایندگان کنگره به پایینترین حد خود در سالهای بعد از پایان جنگ سرد در آغاز دهه 90 میلادی رسید. ترامپ، حضور نظامی خود را در شرق آسیا افزایش داد و در جدیدترین اقدام، کارزار اقتصادی بزرگی با پکن را کلید زد و از آمادگی واشنگتن برای اعمال 500 میلیارد دلار تعرفه بر کالاهای صادراتی چین به مقصد آمریکا خبر داد.
علاوه بر این، وی در اقدامی متناقض با اظهاراتش پیش و پس از نشست هلسینکی مبنی بر تمایلش برای تعمیق روابط با مسکو، با لحنی حاکی از اتکا به سیاست چماق و هویج، تهدید کرد که در صورت عدم بهبود روابط آمریکا – روسیه، بدترین دشمنی خواهد بود که پوتین داشته است !
با این اوصاف، این فرضیه قوت گرفته است که رهبران چین و روسیه برای تقابل با سیاستهای سلطهطلبانه و یکجانبهگرایانه آمریکا، در مسیر ایجاد یک اتحاد راهبردی قرار خواهند گرفت تا از این رهگذر، در دایرهای از همکاریهای مشترک بتوانند ازیکطرف، منافع سیاسی، اقتصادی و امنیتی خود را تأمین کنند و از سوی دیگر، هژمونی آمریکا را به چالش کشیده و درنهایت تضعیف نمایند. «ولادیمیر پوتین»، رئیسجمهور روسیه و «شی جینگ پینگ»،
رئیسجمهور چین طی ماههای گذشته دیدارهایی در اجلاس «سازمان همکاری شانگهای» و نشست «گروه 20» در هامبورگ داشتهاند و بهاتفاق بر ضرورت تشکیل یک اتحاد استراتژیک تأکید کردهاند که درنتیجه آن، همکاریهای نظامی این دو بهشدت افزایش پیدا کرد. دو کشور برای به زیر کشیدن سلطه دلار در تجارت جهانی و تضعیف جایگاه اقتصادی آمریکا نیز تدابیر ویژهای را در پیشگرفتهاند. نمونه علاقه طرفین برای ارتقای سطح روابط را میتوان در کنفرانس «یک کمربند، یک جاده» با هدف احیای قدرت اقتصادی چین در جهان در اواخر سال گذشته میلادی دید که روسای جمهور مسکو و پکن تصمیمات مهمی برای مقابله با انحصارگرایی آمریکا گرفتند.
این در حالی است که تهدیدات امنیتی که ترامپ در سطح بینالمللی برای روسیه و چین ایجاد کرده، منجر به همگرایی مضاعف دو کشور شده و اکنون شاهدیم که در اکثر مسائل جهانی، صدای مشترکی از این دو کشور در شورای امنیت سازمان ملل شنیده میشود. موضوعات روز همچون تحولات شبهجزیره کره، سوریه، افغانستان و مخالفت با نفوذ ناتو به شرق، مصادیقی از همنوایی مسکو – پکن در اتخاذ مواضع مشترک به شمار میآیند. افزون بر این، ترامپ به خطوط قرمز روسیه و چین در موضوع هستهای نیز نزدیک شده و استراتژی جدید هستهای آمریکا واکنش تند این دو قدرت اتمی را در پی داشته است.
در دکترین هستهای جدید آمریکا توجه خاصی به جایگاه هستهای مسکو و پکن شده و در آن ادعاشده که برخلاف آمریکا که در سالهای اخیر از میزان سلاحهای هستهای خود کاسته است، روسیه و چین در مسیری عکس گام برداشتهاند! به باور مسکو آمریکا با این استراتژی میکوشد «حق روسیه برای دفاع اضطراری» را زیر سؤال ببرد و مسئولیتی که خود در قبال بدتر شدن وضعیت امنیت بینالمللی و منطقهای دارد را به گردن دیگران بیندازد. وزارت دفاع چین نیز آمریکا را از بازگشت به «اندیشه جنگ سرد» بر حذر داشت و تأکید کرد که «صلح و توسعه از گرایشهای بازگشتناپذیر کنونی در جهان هستند و آمریکا بهعنوان دارنده بزرگترین زرادخانه اتمی شایسته است که این گرایشها را دنبال کند، نه آنکه با آن به مقابله بپردازد.»
در این میان، وحدت نظر روسیه و چین بر ادامه و تقویت همکاریها با ایران در آستانه اعمال تحریمهای همهجانبه علیه کشورمان، موجب شده که فصل جدیدی از مناسبات بین تهران و این دو کشور رقم بخورد. خروج آمریکا از برجام هم به فشردهتر شدن صف روسیه و چین برای تعامل با ایران اسلامی منجر شده است. چین بهروشنی اعلام کرده که هیچ برنامهای برای کاهش واردات نفت از ایران ندارد؛ چراکه اولاً بخش قابلتوجهی از نفت موردنیاز این کشور توسط ایران تأمین میشود و عملاً، چین بزرگترین واردکننده نفت ایران در جهان است و ثانیاً، تقاضای داخلی چین برای نفت روبه افزایش است و در صورت اقدام چین در کنار گذاشتن نفت ایران، این کشور با مشکل جدی مواجه خواهد شد. از سوی دیگر، «سرگئی ریابکوف» معاون وزیر خارجه روسیه در مقطع خروج آمریکا از برجام تأکید کرده بود که با وجود تصمیم آمریکا برای خروج از توافق هستهای که یک توافق بینالمللی است، مسکو شدیداً به ادامه عمیق کردن روابط خود با ایران متعهد است.
این در حالی است که روسیه به جهت برخورداری از منافع مشترک منطقهای با ایران، از هر اقدامی که به تحکیم روابط مسکو – تهران بیانجامد استقبال میکند که نمونه بارز آن را میتوان در تمایل روسها به سرمایهگذاری 50 میلیارد دلاری در صنعت نفت و گاز ایران مشاهده کرد. بنابراین میتوان اینگونه نتیجهگیری کرد که هر چه سنبه آمریکا علیه روسیه و چین محکمتر باشد، عزم این دو کشور برای تشکیل ائتلاف راهبردی نیز بیشتر خواهد شد.
واشنگتن با متحمل شدن خسارات فراوان از ناحیه جنگ تجاری با چین و نبرد امنیتی با روسیه که به گفته کارشناسان، اقتصاد و جایگاه آمریکا را هر چه بیشتر به چالش میکشد و احتمال بالای افول ابرقدرتی این کشور را به همراه دارد، در موضوع تحریمهای ایران نیز به جهت مخالفت روسیه و چین، با مشکلات عدیدهای روبهرو شده و در پی دستوپا کردن بهانه برای معافیت برخی کشورها از تحریمهاست.
به نوشته پایگاه «هیل»، وابسته به کنگره آمریکا، «ترامپ متوجه شده است که برخی کشورها حاضر به صفر رساندن واردات نفت خود از ایران نیستند و میخواهد با اعطای معافیت به آنها از شرمساری سیاسی جلوگیری کند. محقق نشدن تحریم کامل ایران نشانگر ناتوانی آمریکا در همراه کردن کشورهای دیگر در تحریم نفتی ایران تلقی خواهد شد.» این امر ثابت میکند که آمریکا مثل گذشته شانس تحمیل سیاستهای خود به کشورهای جهان را ازدستداده و قطبهای پرقدرتی با هدف رویارویی با راهبردهای انحصارطلبانه کاخ سفید در حال شکلگیری هستند.
منبع: روزنامه حمایت
انتهای پیام/