از مشکاة الأنوار نقل شده که یکی از اصحاب امام ششم، نزد حضرت رفت و دید حضرت صادق(ع) بسیار لاغر شده است گویا هیچ از آن بزرگوار نمانده جز سر نازنینش! آن مرد به گریه در آمد. حضرت فرمود: براى چه گریه مىکنى؟
گفت: گریه نکنم، با آنکه شما را به این حال مىبینم؟!
فرمود: چنین مکن، همانا مؤمن چنان است که هر چه عارض او شود خیر اوست و اگر بریده شود اعضاى او براى او خیر است؛ و اگر مشرق و مغرب را مالک شود براى او خیر است.
شیخ طوسى از سالمه کنیز حضرت صادق(ع) روایت کرده که گفت: نزد حضرت صادق(ع) در وقت احتضارش بودم که حال اغماء پیدا کرد، چون به حال خود آمد فرمود: به حسن بن على بن على بن الحسین بن على بن ابیطالب(ع) که افطس باشد هفتاد اشرفى بدهید و به فلان و فلان، فلان مقدار بدهید.
من گفتم: به مردى که بر شما با کارد حمله کرد و مىخواست شما را بکشد، عطا مىکنید؟!
فرمود: مىخواهى من از آن کسان نباشم که خدا مدح کرده ایشان را به صله کردن رحم و در وصف آنها فرموده: «وَ الَّذِینَ یَصِلُونَ ما أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ یُوصَلَ وَ یَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ وَ یَخافُونَ سُوءَ الْحِسابِ»
بیشتر بخوانید:امام صادق(ع) درباره تهمت زدن چه فرمودند؟
سپس فرمود: اى سالمه به درستى که حق تعالى بهشت را خلق کرد و آن را خوش بو گردانید و بوى آن تا دو هزار سال مىرسد و بوى آن را عاق والدین و قطع کننده رحم نمىشنوند.
شیخ صدوق از ابوصیر روایت کرده که گفت: خدمت ام حمیده، ام ولد حضرت امام جعفر صادق(ع) براى تعزیت حضرت صادق(ع) مشرف شدم، آن بانو گریست و من نیز به جهت گریه او گریستم.
پس از آن فرمود: اى ابومحمد! اگر مىدیدى حضرت صادق(ع) را در وقت موت، همانا امر عجیبى مشاهده مىکردى. چشمهاى خود را گشود و گفت: به نزد من جمع کنید، هر کسى که مابین من و او قرابت و خویشى است. ما احدى را از خویشان او نگذاشتیم، مگر آنکه به نزد او آوردیم.
آن جناب به سوی همه نظرى افکند و فرمود: «انّ شفاعتنا لا تنال مستخفّا بالصّلاة»؛ همانا شفاعت ما نخواهد رسید به کسى که نماز را خوار و سبک بشمارد و اعتنا و اهتمام به آن نداشته باشد.
منبع:فارس
انتهای پیام/