شعیبی کارگردان فیلمهایی همچون «دهلیز» و «سیانور» نشان داده است، علاقه دارد تا در یک ژانر متوقف نشود و گونههای مختلف سینمایی و تلویزیونی را تجربه کند.
دارکوب را می توان جزو چندمین فیلم هایی دانست که قصه فیلم بر محوریت اعتیاد می چرخد؛ «مرهم» علیرضا داوودنژاد، «سنتوری» داریوش مهرجویی، «خون بازی» رخشان بنی اعتماد و «بوتیک» حمید نعمت الله نمونه های دیگر این نوع فیلم ها هستند.
داستان دارکوب با خانواده ای آغاز می شود که در شرایط عادی مشغول زندگی هستند؛ اما ناگهان با پیدا شدن سر و کله زنی معتاد آرامش خانواده برهم می ریزد. تعلیق قصه در روایت باعث شده است، در طول فیلم قضاوت های اشتباهی درباره شخصیت های اصلی صورت گیرد تا همذات پنداری مخاطب با تصمیم های شخصیت های فیلم را در پی داشته باشد.
شرایط عجیب شخصیت های فیلم و تصمیم آنها در مواجهه با شرایط به وجود آمده، مخاطب را تا پایان همراه می کند و تلخی فیلم باعث نمیشود تا جدایی مخاطب از قصه اتفاق بیفتد. دوربین متحرک و روی دست علیرضا برازنده متناسب با سکانس های تراژیک فیلم در نظر گرفته شده است؛ اما استفاده بیش از اندازه آن در برخی صحنه های فیلم آزاردهنده می شود.
شاید اولین مواجهه با فیلم ««دارکوب»، بازیهای درخشان و هماهنگ بازیگران را به نظر آورد که موفقیت سارا بهرامی را هم در جشنواره فجر به همراه داشت و او توانست سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول زن را به دست آورد. بهرامی که در نقش یک بیمار معتاد (مهسا) در فیلم ایفای نقش میکند، به حدی چشم نواز و تاثیرگذار است که تحسین همگان را در طول برگزاری جشنواره سی و ششم برانگیخت و به شایستگی برنده این عنوان شد.
نه تنها بهرامی؛ بلکه بازیهای دیگر در فیلم با فضاسازی درستی که انجام شده کاملا به چشم میآید و نشان از پیش تولید مناسب و تحقیق گروه سازنده دارد.
داستان «دارکوب» اعتیاد در خانواده را هدف قرار داده است؛ اما بر خلاف قصههای رایج این ژانر که نقش اول را مردان به دوش می کشند، با محور قرار دادن یک زن یا مادر درگیر اعتیاد به سراغ روایت فیلم رفته است.
فرم قصه و صحنه سازیها منجر شد تا حس باورپذیری در صحنههای دراماتیک فیلم برای مخاطب به وجود بیاید. قصه فیلم در جاهایی به هر دلیل کمی کند به نظر می رسد که شاید تعمدی در آن بوده است؛ اما در کل توانسته مخاطبان را در سالن با خود همراه کند و راضی از سالن بیرون ببرد.
حرف زدن از مصائب و آسیبهای اجتماعی در ذات خود تلخیهایی را به همراه دارد، اما با تمام قصه غمگینی که «دارکوب» درون خود دارد؛ روزنههایی از امید را در فیلم میتوان دید که در تاریکی قصه، روشنایی را مقابل مخاطب قرار می دهد. دغدغه زنانی که دچار بیماری اعتیاد میشوند به عنوان طرح اصلی فیلم مطرح میشود؛ اما این فیلم و در کل سینمای حاضر ما صرفاً به طرح این مسئله بسنده می کند و هیچ گامی برای ارائه راهکار در حد بضاعت سینما و یا الگویی درست در مواجهه با این مشکل ارائه نمی دهد.
روابط خانوادگی در بحران، حمایت از اعضای خانواده که دچار این بیماری هستند به خوبی در فیلم بیان میشود که اهمیت توجه به خانواده و گفتگو در روزگار فعلی را میرساند.
فیلم سینمایی «دارکوب» با تمام کم و کاستیها و نقاط قوتی که دارد، فیلم شریف و قابل احترامی است که توانسته مسئله اعتیاد بانوان و پیامدهای آن در خانواده را به خوبی مطرح کند که شاید خیلی زودتر از اینها باید به آن پرداخته میشد.
«دارکوب» نشان داد شعیبی همچنان به دغدغهها و مسائل اجتماعی حساس است و رسالت خود را طرح این موضوعات برای تلنگر به جامعه میداند.
گفتنی است؛ «دارکوب» چهارمین فیلم بهروز شعیبی است که فیلمنامه آن را حسین تراب نژاد و آزیتا ایرایی نوشته اند و سید محمود رضوی تهیه کنندگی آن را بر عهده دارد.
یادداشت از امید پویانفر
انتهای پیام/