مردم ژاپن چگونه اقتصاد چین را پشت سر میگذارند
تولید ناخالص داخلی ژاپن در سال ۲۰۰۵ رقمی معادل ۴.۵ تریلیون دلار گزارش شد و این آمار حکایت از این داشت که این کشور دومین قدرت اقتصادی در دنیا پس از آمریکاست. پس از گذشت ۹ سال تولید ناخالص داخلی این کشور با رشد تقریبی ۱۰ درصدی به عدد ۵ تریلیون دلار رسید. اما در این مقطع زمانی ژاپنیها دیگر دومین اقتصاد جهان نبودند. چرا که چین توانسته بود در کنار آمریکا جایگاه برتر اقتصادی دنیا را از آن خود کنند.
ژاپنیها که طی سالها اخیر فهمیده اند چین رقیب سرسختی برای اقتصاد آنهاست تلاش کردند تا با به کارگیری برخی سیاستها مقابل این رقیب ایستادگی کنند، که از جمله آنها میتوان به بعضی سیاستهای داخلی در این کشور اشاره کرد که حاصل آن حمایت بیشتر شهروندان این کشور از محصولات تولیدی داخلی شان است.
ژاپنیها از زمان جنگ جهانی دوم به بعد روحیه حمایتگری از تولیدات داخلی شان را حفظ کردند و با همین روحیه تا امروز توانستند مقابل محصولات چینی که قصد داشتند بازارهای داخلی این کشور را تصاحب کنند، بایستند.
کمپین حمایت از تولید بعد از جنگ جهانی دوم
ژاپن از همان زمانی که در جنگ جهانی دوم شکست خورد کمپینی را به جهت حمایت از اقتصاد و تولیدات ملی تشکیل داد که هنوز هم میتوان گفت: مردم این کشور به آن وفادارند. پروفسور تسورو شیگتو که پس از پایان جنگ و تشکیل دولت ائتلافی در ژاپن معاون کمیته هماهنگیهای جامع در این کشور بود، گزارشی را با نگاه عینی گرا منتشر کرد که در نوع خود بیانیه کمپین حمایت از تولیدات این کشور محسوب میشد و به آن نام «گزارش واقعی اقتصاد» اتلاق شد.
در بخشی از متن این گزارش آمده است: «مردم نیز، چون وضع اقتصاد خانوار خویش، میباید به اقتصاد کشور بیندیشند و رفتار و اندیشههای اقتصادی خود را چه در زمینه تولید، چه در زمینه مصرف، چه در زمینه پس انداز، چه در زمینه سرمایه گذاری و چه در زمینه تعادل درآمدها با هزینهها و پس اندازها با آن هماهنگ نمایند.»
با انتشار این گزارش دولتمردان ژاپنی تلاش کردند تا اولین قدمها را برای حمایت از تولید و اقتصاد کشورشان بردارند. این گزارش تلاش کرد تا روح ملیت تحقیر شده شهروندان ژاپن را زنده کند. شیتگو میخواست لزوم اتکا به توان داخلی را به مردم کشورش گوشزد کند.
ترجیح کالای داخلی کم کیفیت به خارجی
همین ترغیب دولت ژاپن نسبت به مردمش هم سبب شد تا فرهنگ حمایت از تولید ملی در مردم این کشور نهادینه شود. در این خصوص صاحبنظران معتقدند از دوره بعد از شکست ژاپن در جنگ جهانی تا به امروز مردم ژاپن کالای داخلی و حتی کم کیفیت کشورشان را به اجناس خارجی ترجیح میدهند. مردم این کشور از کودکی آموزش دیده اند و مسائل فرهنگی در خصوص حمایت از تولید ملی به آنها منتقل شده است. همین وضعیت هم سبب شده است تا آنها اجازه ندهند تا چین در شرایط جدید دنیای امروز بتواند اقتصاد کشورشان را زمین گیر کند.
راهبرد مقابله اقتصادی ژاپن با چین طی سالهای اخیر در شرایطی صورت گرفته است که این کشور با مشکلات عدیدهای همچون کاهش روز افزون جمعیت، سطح بالای مالیات و دسترسی محدود به منابع طبیعی در این کشور مواجه است. با این حال دولت به خوبی موانع تولید در کشورش را شناسایی کرده است و در جهت مرتفع کردن آنها قدم برداشته است.
۱۵ راهکار برای حمایت از تولید
در خصوص حمایت از تولیدات داخلی، دولت ژاپن با تدوین سیاستهای اصلاحی و ارائه سیاستهای پولی مناسب سعی میکند به ارزش پول خود ثبات بخشد و با تورم مقابله کند. کاهش فشارهای مالیاتی، تدوین سیاستهای کار متناسب با وضعیت جمعیتی و سیاستهای حمایتی درازمدت در حوزه علم و فناوری از جمله سیاستهایی است که در دستور کار دولت ژاپن قرار گرفته است.
ژاپن با محوریت قرار دادن تولید توانسته است به مقاوم سازی اقتصاد خود بپردازد. همین موضوع هم سبب شده است که این کشور بر شرایط دشوار محیطی و تهدیدهای بیرونی خود مسلط شود. در این کشور تولید ملی رکن اساسی است و راهبردهای دولت در خدمت کمک به تولید مشخص میشود. برنامه ریزی برای وضع مالیات، نظام بودجه ریزی، نظام یارانه ای، نرخ ارز، سیاستهای تجاری، نظام گمرکی، نظام مبادلات مالی و... همه در خدمت تقویت تولید داخلی تعریف میشود.
در کنار سیاست تجاری همسو با تقویت تولید ملی، سیاست مالی و بانکی این کشور نیز موجب فراهم شدن منابع مالی و سرمایهای کافی برای تولیدکنندگان ژاپنی شد. شبکه بانکی ژاپن همگام با روحیه و فرهنگ اعتدال در مصرف و پس انداز مردم ژاپن، با جمع آوری سرمایههای خرد و تخصیص تسهیلات به تولیدکنندگان موتور محرک صنعت و فناوری این کشور محسوب میشد.
فراموش نکردن تجربیات شکست بعد از جنگ
نظام برنامه ریزی اقتصادی ژاپن همواره از الگوی حرکت مداوم و تکاملی بهره برده است و دولتمردان این کشور همواره با آگاهی کامل از نقاط ضعف و قوت خود، عزم خود را برای دستیابی به هدف آرمانی کشور که همان «برتری و اقتدار ژاپن» بود، جزم کرده اند و پیامد تصمیمگیریهای خود را در مواجهه با چالشها پیشبینی کردهاند.
دولت ژاپن برای برنامه ریزیهای تولید محور خود سعی میکند از عبرتهای تاریخی خود نیز استفاده کند و تجربیات گران بهای شکست بعد از جنگ جهانی دوم را هیچ گاه فراموش نکند. یکی از این تجربیات جمعیت ۱۳ میلیونی بیکاران بعد از جنگ جهانی دوم و مدیریت دولت در آن زمان است. در آن زمان ژاپن با کمبود مواد غذایی و نرخهای تورم بالا مواجه شد. به طوری که حقوق افراد شاغل هم کفاف اداره زندگی را نمیداد.
در شرایطی که ماشین جنگ باعث شده بود تا ۲۵ درصد از داراییهای غیر نظامی و ۴۱.۵ درصد از ثروت ملی این کشور نابود شود، در چنین شرایطی دولت و مردم با رویکردی منطقی به سیاستهایی که تقویت تولید ملی منتهی میشود و رویکردی درونزا دارند روی آوردند. این روند که منتهی به صنعتی شدن این کشور شد با توسعه فناوریهای نوین، ژاپن را به یکی از پیشگامان دنیای معاصر مبدل کرد.
تبدیل شدن کار به ارزشی مقدس
یکی از عواملی که باعث شد در اقتصاد ژاپن معجزه رخ دهد رویکرد تقویت تولید در این کشور به همراه فرهنگ بالای ارزش دادن به کار در میان شهروندان ژاپن است. مردم این کشور در تمام سالهایی که اقتصاد این کشور با مشکل مواجه بود و حتی بعد از آن فقط برای کسب سود کار نمیکردند. بلکه تولید، کار و تلاش برای آنها به امری مقدس و ارزش تبدیل شد. ژاپنیها همچنین برای ارتقای بهره وری و کارآیی خود تلاش میکردند. آنها با کنجکاوی به پیگیری مهارتها و روشهای مناسبتر برای کار و تولید میپرداختند.
۳ ویژگی نیروی کار ژاپنی
درواقع انگیزه نیروی کار ژاپنی برای بهبود کارآیی خود، فراتر از آنکه تحت تاثیر نظام انگیزشی اقتصادی باشد به صورت درونزا و با انگیزههای شخصی صورت میگرفت. ارزش قائل شدن برای کار و تولید، تلاش مضاعف و نیز تلاش برای ارتقاء دانش و مهارت سه ویژگی مهم نیروی کار ژاپنی هستند که امروز هم میتوان اثرات آن را در جمعیت شاغل و فعال این کشور مشاهده کرد.
انباشت سرمایه تاثیر فرهنگ قناعت مردم
اگر فرهنگ بالای کار و تلاش را به عنوان یک بال در نظر بگیریم که باعث شد اقتصاد ژاپن در دنیا به رشد بالایی دست پیدا کند. میبایست بال دیگر را فرهنگ مصرف صحیح و رویکرد قناعت مدارانه مردم این کشور در نظر بگیریم. ژاپن از جمله کشورهای شکست خورده در جنگ جهانی بود که به اجبار میبایست غرامتهای جنگی بپردازد. همین وضعیت سبب شده بود که مردم این کشور تحت فشار اقتصادی زیادی قرار بگیرند. با این حال فرهنگ مصرف صحیح و صرفه جویی سبب شد تا اقتصاد ژاپن پیشرفت کند.
مردم این کشور الگوی قناعت پیشگی را در پیش گرفتند و مصرف خود را متناسب با شرایط اقتصاد ملی تنظیم و کنترل کردند. همین رویکرد اعتدال در مصرف و قناعت در دراز مدت سبب شد تا انباشت سرمایه در این کشور بیشتر شود و در نهایت منابع زیادی برای تقویت تولید ملی فراهم شد.
فرهنگسازی؛ راهی برای مدیریت واردات
البته نباید فراموش کرد که در کنار الگوی صحیح مصرف و فرهنگ ارزش دادن به کار در میان شهروندان ژاپنی، نگاه مردم به خرید کالای داخلی طی دهههای اولیه پس از جنگ اهمیت زیادی در رشد اقتصادی این کشور داشت. دولت با ایجاد زمینه فرهنگی مناسب در میان مردم برای حمایت از تولید و صنایع داخلی زمینهای را مهیا کرد تا مجبور نشود نیازهای داخلی این کشور را از طریق واردات تامین کند.
رویکرد ژاپن در خصوص دوری کردن از واردات گاهی به حدی شکل افراطی پیدا میکرد که برخی از آن به سیاستهای انزواطلبی ژاپن یاد میکردند. اما با این حال دولت مقاومت میکرد تا نیاز داخلی از طریق تولید کننده این کشور تامین شود.
ژاپن از جمله کشورهای نمونهای است که به منظور تقویت تولید داخلی خود علاوه بر اجرای سیاستهای درست اقتصادی علاوه بر اینکه از ابزار فرهنگ سازی غفلت نکرده است. همچنین تلاش کرده است تا با پیشرفت در عرصه علوم و فناوری همواره در این عرصه کشوری پیشرو باشد.
نگاه صادرات محور و بازی با ارزش دلار
یکی دیگر از رموز موفقیت اقتصاد ژاپن نگاه صادرات محور است. به طوری که همواره به منظور حمایت از تولید نگاه صادراتی نیز وجود داشته است. این موضوع هم یکی از تجربیات این کشور است که از زمان جنگ جهانی دوم برای دولتمردان این کشور به یادگار مانده است.
ژاپن پس از جنگ جهانی دوم با سیاستهای مناسب علاوه بر تشویق صادرات، واردات کالا را محدود میکرد تا زمینه برای تقویت تولیدکنندگان ژاپنی فراهم شود. این دولت برای افزایش مزیتهای صادراتی خود حتی بارها اقدام به کاهش ارزش پول ملی خود (ین) کرد تا در مقابل دلار آمریکا، کالای ژاپنی برای خریداران خارجی ارزانتر تمام شود. به این طریق هم از تولید داخلی خود با رویکرد صادراتی توانست حمایت کند.
حمایت از محصول داخلی با جلوگیری از واردات
در دوران پس از جنگ جهانی دوم ژاپن دریافته بود که برای تقویت تولید داخلی نیازمند استفاده از فناوریهای نوینی است که در اختیار ندارد. این موضوع مستلزم واردات یک سری کالاها بود که با ورود آنها فناوریهای نوین به صنعت این کشور میرسید. از طرفی هم نمیخواست سیاست محدود کردن واردات را رها کند؛ بنابراین دولت تصمیم گرفت واردات را به شکل دقیق کنترل کند و کالاهایی را وارد کند که با ورود آنها فناوری به کشور منتقل میشد.
موضوعی که در خصوص مدیریت واردات توسط ژاپنیها قابل توجه به نظر میرسد جلوگیری از واردات کالاهایی است که تولید کنندههای داخلی این کشور در آن قدرت رقابت در جهان را نداشتند. به این ترتیب صنایع داخلی این کشور تا مادامی که به شکوفایی برسند از حمایت دولت برخوردار میشدند و بازار داخلی این کشور در اختیار رقبا قرار نمیگرفت.
یک فرمول ساده در اقتصاد ژاپن پیشرفته
در الگوی صادرات و واردات کالا در ژاپن یک فرمول ساده به چشم میخورد. در این کشور کالایی صادرات محور تلقی میشود که در داخل تولید آن با ایجاد ارزش افزوده بالا همراه شده باشد. به این معنی که صادرات منابع خام یا کالاهایی که ارزش افزوده بالایی پیدا نکردند معنی ندارد. در الگوی واردات قضیه برعکس است. ژاپنیها به واردات مواد خام مورد نیاز صنایع خود بهای زیادی میدهند، اما جلوی واردات محصولی که ارزش افزوده بیشتری در خارج از مرزهایشان پیدا کرده است را میگیرند.
مدیران صنایع در این کشور اولویت را به تولید داخلی میدهند و کسب سودهای کوتاه مدت برایشان جذابیتی ندارند. در اقتصاد ژاپن وارد کننده به این میاندیشد تا موادی را وارد کشورش کند تا تولید کننده کشورش بتواند به حیات خود ادامه دهد. بازارها برای محصولات ساخت کشورشان همواره پذیراتر عمل میکنند و صادر کننده به دنبال این است تا نام کشورش در دنیا بدرخشد و محصولی را به جهان عرضه میکند که ارزش افزوده زیادی پیدا کرده و از کیفیت مطلوبی برخوردار است.
بهبود کیفیت محصولات برای رقابت پذیری
ژاپن در حالی که بعد از جنگ جهانی دوم توانست آرام آرام به اوضاع اقتصادی اش تسلط پیدا کند، متوجه شد که کیفیت کالاهای تولیدی در این کشور پایین است. البته هر چند قیمت پایین محصولات برایشان مزیتی را ایجاد کرده بود، اما رقابت محصولات تولیدی در گوشه و کنار جهان سبب شده بود تا آنها نیز به فکر بهبود کیفیت کالای داخلی بیفتند. همین وضعیت سبب شد تا آنها در قدم اول به دنبال کاهش ضایعات محصولات تولیدی داخلی شان باشند. بر همین اساس هم آنها موفق شوند بعد از مدتی ضایعات تولیدی خود را به صفر برسانند، که قدم بزرگی برای حمایت از تولید محسوب میشد.
در ادامه همین رویکرد ژاپنیها نظام کنترل کیفی را در خطوط تولیدی کارخانهها ایجاد کردند. اما این رویکرد برای رقابت در جهان هنوز کفایت نمیکرد، بنابراین ژاپنیها در برنامههای صادراتی شان فقط به کالاهایی اجازه صادرات دادند که به لحاظ رتبه بندی در نظام کنترل کیفی وضعیت بهتری داشتند. به این ترتیب ژاپن توانست در بازارهای جهانی کالاهایی را مطابق با استانداردهای بین المللی عرضه کند و از این زمان، ارزش گذاری توانایی شرکتها، براساس «تحقق بهترین کیفیت» انجام میشد.
بیشتر بخوانید:تأملی بر رویکرد ژاپن برای رسیدن به توسعه اقتصادی و صنعتی
مقابله ژاپن با آمریکا و بازی دیگری با ارزش دلار
اغراق نیست اگر گفته شود رشد اقتصاد ژاپن بعد از جنگ جهانی دوم مرهون نگاه صادرات محور است. این موضوع در گزارشهای مختلفی تایید شده است. به عنوان مثال میتوان نتیجه یک گزارش در سال ۱۹۸۰ اشاره کرد که میگوید در این زمان بیش از ۸۰ درصد از رشد این کشور ناشی از صادرات بود و بخش زیادی از این صادرات به آمریکا صورت میگرفت. جذابیت بازار آمریکا سبب شده بود تا شرکتهای ژاپنی در خاک این کشور سرمایه گذاریهای زیادی انجام دهند و در بازار داخلی این کشور یکه تازی کنند.
در حالی که محصولات صادراتی ژاپن در بازارهای آمریکا جولان میداد و گسترش مازاد تجاری ژاپن در مقابل آمریکا هم هر روز دولتمردان این کشور را ناراضیتر میکرد. دولت آمریکا را به سمت وارد کردن فشار به دولت ژاپن سوق داد. منازعات میان دو کشور سبب شد تا ژاپن به ظاهر شکست در مقابل آمریکا را بپذیرد و با کاهش دادن ارزش دلار در مقابل ین شرایط را برای واردات کالای آمریکایی به خاک کشورشان مهیا کنند. اما ژاپنیها با زیرکی تمام از ارزان شدن کالاهای آمریکایی استفاده کرده و برخی مستغلات استراتژیک آمریکا را خریداری کردند.
تعصب و هماهنگی بین دولت، تولید کننده و مردم
در اقتصاد ژاپن یک هماهنگی میان سه ضلع دولت، تولید کننده و مردم به عنوان مصرف کننده بوجود آمده است که توانسته ژاپن فقیر در زمان جنگ جهانی دوم را تبدیل به کشوری با اقتصاد پیشرفته کند که علیه تهدیدهای چین و آمریکا توان مقابله دارد.
در این کشور دولت خود را موظف میداند تا از تولیدات داخلی حمایت کند و جلوی قاچاق کالا و واردات بی رویه را بگیرد و شرایط را برای صادرات بیشتر محصولات تولیدی داخلی با ارزش افزوده بالا فراهم کند. دولت ژاپن در ترغیب مردم نسبت به خرید کالای داخلی هم نقش آفرینی میکند.
تولید کنندگان در ایجاد کشش مردم برای خرید کالای داخلی نقش پررنگ تری نسبت به دولت دارند. همان طور که در همین گزارش اشاره شد توجه به کنترل کیفی محصولات در خط تولید یکی از موضوعات مهم در ارتقای کیفیت محصولات است و مردم این کشور نیز با خیال راحت به محصولات داخلی شان اعتماد میکنند. البته نباید فراموش کرد در این کشور تعصب به کالای داخلی یک موضوع جاافتاده است و هم دولت و هم تولید کنندههای این کشور تمام تلاش شان در راستای همین تعصب است.
بعد از اینکه دولت و تولیدکنندههای ژاپنی نقش خود را در تولید محصولات ایفا کردند، مردم این کشور هستند که با تعصب نسبت به خرید محصولات کشورشان نقش اصلی را در حمایت از تولیدات در این کشور ایفا میکنند. در این کشور مردم کالای تولیدی داخلی را بخشی از هویت و قدرت خود میدانند.
هوشمندی مردم در نخریدن کالای چینی
در خصوص رویکرد همراهی مردم ژاپن با تولیدات داخلی این کشور یک شهروند ژاپنی میگوید مردم نسبت به حمایت از تولید داخلی احساس وظیفه میکنند. آنها با رویکردی منطقی به دنبال تقویت اقتصاد کشورشان هستند. این موضوع هر چند در سالهای اخیر کم رنگ شده است، اما با واردات کالاهای چینی به بازار داخلی این کشور مردم بازهم تلاش میکنند تا از محصولات داخلی شان بیشتر خریداری کنند.
وی میافزاید در برنامههایی که هدف آنها تقویت تولید داخلی است مردم همراهی بالایی نشان میدهند. در همین خصوص هم ژاپنیها هنگامی که دریافتند خرید کالای چینی به ضرر اقتصادشان است، دست از خرید کالاهای چینی برداشتند. این رویکرد را هم در حالی اتخاذ کردند که حتی اگر کالای مشابه داخلی در این کشور گرانتر تمام شود بازهم مردم ترجیح میدهند که کالای داخلی خریداری کنند. این تعصب بعد از وقوع سونامی و زلزله بزرگ طی سالهای اخیر در ژاپن بیشتر شده است. مردم فهمیده اند اگر کالای داخلی مصرف نکنند اقتصادشان ازهم میپاشد و ضرر میکنند.
اهمیت فرهنگسازی برای کودکان ژاپنی
شهرام محمد نژاد، استاد دانشگاه علم و صنعت در تحلیل خود درباره چرایی حمایت مردم ژاپن از محصولات تولیدی کشورشان میگوید در کشورهایی مانند ژاپن و کره در مرحله اول به مردم آموزش داده شده است که تا وقتی به تولیدات داخلی تکیه نکنند و فرهنگ تولید و مصرف بومی را نپذیرند، موفق هم نخواهند شد؛ بنابراین مردم ژاپن از نظر فرهنگی قانع شدند که باید مصرف کننده تولیدات بومی باشند حتی اگر کیفیت آن نامناسب باشد.
وی میافزاید ژاپن با فضای جغرافیایی محدود، جمعیت زیادی دارد و اگر سیاستهای بهینه سازی تولید ملی در این کشور اجرا نمیشد، دولت برای تامین غذای مردم با مشکل مواجه میشد. اما آنها با تکیه به دانش و بهینه سازی روشها و بهره گیری از فناوری رشد کرده اند.
الگوی گیری ژاپن از سایر کشورها
پروفسور کازوهیکو اوداکی، استاد دانشگاه نیهون ژاپن و همچنین عضو هیات علمی موسسه پژوهشی اقتصاد، تجارت و صنعت این کشور پیرامون دلایل موفقیت اقتصادی ژاپن معتقد است انقلاب میجی در این کشور نقش مهمی در توسعه اقتصادی داشته است. چرا که باعث اصلاحات زیادی در این کشور شد.
وی میافزاید «شینوتوئیسم» در توسعه اقتصادی ژاپن دارای نقش غیر مستقیم است و این مکتب به ثبات اجتماعی منجر شد که به نوبه خود این ثبات هم کمک کرد تا ژاپن وارد فاز اول توسعه شود. همین طور این استاد دانشگاه که خود از دولتمردان ژاپن هم قلمداد میشود تاکید میکند ژاپن برای دستیابی به توسعه اقتصادی از کشورهای فرانسه، آلمان و انگلستان نیز الگوگیری کرده است.
اوداکی در تشریح نقش انقلاب میجی در توسعه ژاپن میگوید این کشور قبل از به حکومت رسیدی امپراتوری میجی دارای یکپارچگی نبود. همین وضعیت سبب شده بود که تجارت خارجی با مشکل مواجه باشد و بازرگانان خارجی برای ارتباط با ژاپن با محدودیت مواجه بودند. شهروندان این کشور هم نمیتوانستند به راحتی به خارج بروند. اما در انقلاب میجی بسیاری موانع بر طرف شد و کاستیهای نظام مشاغل هم که یک مشکل داخل دیگر بود برطرف شد. در نتیجه این انقلاب، کشور متحد و توسط دولت مرکزی واحدی اداره شد.
این استاد دانشگاه میافزاید حکومت مرکزی ساختار نظام مالیاتی را بازسازی و تجدید کرد و نظامی ساده و قوی ساخت تا بتواند کارآمد عمل کند. به همین ترتیب نظام پستی و راهآهن در کشور مستقر شد و امکان جابهجایی بدون محدودیتهای قبلی امکانپذیر شد. حکومت با الگو گرفتن از قوانین فرانسه زمینه شکل گیری شرکتها را نیز فراهم کرد.
اوداکی تصریح میکند که بعد از جنگ جهانی دوم ژاپن در بعضی امور که میتوانست از آمریکا الگوی اقتصادی بگیرد استفاده کرد و مواردی را که در کشورش قابل اجرا بود پیاده کرد. آنها برخی رموز کسب و کار را از آمریکا آموختند و در زمینه تولید نیمه هادی از دانش آمریکاییها استفاده کردند. بعد از آن ژاپن توانست آموخته هایش را به کره، چین و تایوان منتقل کند. در حالی که حتی رابطه ژاپن با کره ایها مناسب نبود.
تولید انبوه با کیفیت برای تکرار نشدن شکست در جنگ
اوداکی معتقد است ژاپنیها یکی از دلایل شکست شان در جنگ با آمریکا را کمتر بودن تعداد کشتیها و هواپیماهای شان میدانستند؛ بنابراین تولید انبوه محصولات را به عنوان راه حلی برای جبران شکست بعد از جنگ جهانی دوم برگزیدند. او توجه به کیفیت محصولات تولیدی را به عنوان سیاست مکمل تولید انبوه ارزیابی میکند و رویکرد ژاپن به تولید انبوه با کیفیت را منحصر به فرد میداند.
این پژوهشگر اقتصادی میگوید توجه به تولید انبوه با کیفیت عمدهترین درسی بود که ژاپن از جنگ فرا گرفت و این درس را در خدمت تولید صنعتی قرار داد. درس دیگری که ژاپن از جنگ فرا گرفت توجه به موضوعات لجستیکی بود. ژاپن میدانست به دلیل مشکلی که در امور لجستیک جنگ پیدا کرد در جنگ شکست خورد و به اهمیت لجستیک پی برد. همین درس را هم بعد از جنگ در صنعت به کار برد. سیستم سفارش سر وقت (Just in time) در تویوتا در واقع از این درس نشات میگیرد.
این استاد دانشگاه تاکید میکند در ژاپن قبل از جنگ روحیه سامورایی یعنی جنگ آوری، سلحشوری و کشته شدن وجود داشت. اما بعد از جنگ ژاپنیها فقط روحیه سلحشوری را حفظ کردند، اما به کشته شدن بها نمیدادند. بلکه به زندگی و فعالیت اقتصادی موفق ارزش میدادند؛ بنابراین روش سامورایی به کسب و کار اقتصادی مبدل شد.
این پژوهشگر اقتصاد در مورد اینکه ژاپن چگونه به توسعه رسید، نقش چند عامل را با اهمیت میداند و معتقد است اولین عامل ثبات اجتماعی بوده است. دومین عامل اشتیاق به آموختن از دیگران است. ژاپنیها اگر موفقیت به دست بیاورند آن را به استعداد خودشان ربط نمیدهند بلکه آن را ناشی از شانس و تصادف میدانند، بنابراین تلاش برای آموختن از دیگران و ارتقای خود را همچنان ادامه میدهند. این ویژگی باعث شد ژاپنیها ازکشورهای غربی یاد بگیرند.
وی تاکید میکند سومین عامل در توسعه ژاپن انگیزه قربانی کردن امروز به نفع فردادر میان مردم بوده است. این عامل باعث میشود ژاپنیها پولهای خود را به جای مصرف امروز به پسانداز برای مصارف آتی اختصاص دهند و در نهایت باید گفت: چهارمین عامل جدیت شهروندان بوده است. بر اساس همین عامل هم وقتی یک ژاپنی دستوری را برای اجرای یک کار میگیرد به خوبی، بادقت و وسواس بالا سعی میکند آن را اجرا کند. این موضوع هم تاثیر خوبی در فضای کارخانهها گذاشته است. به این موضوع باید اضافه شود نیروی کار در کارخانههای ژاپن به محل کارشان وفادارند و کارفرماها نیز به آموزش مستمر نیروی کار بهای زیادی میدهند.
منبع:تسنیم
انتهای پیام/
روی بچه ها از الان کار بشه که خرید جنس ایرانی رو باید همیشه تو حافظه بسپرن !
ماها که جزء دهه شصتی ها هستیم هیچی نفهمیدیم از زندگی ... ولی حد اقل میتونیم با روش قربانی کردن امروز واسه پیشرفت فردا رو گردن بگیریم تا بچه هامون حد اقل بفهمن زندگی یعنی چی ...
این حمایت ها باید دو طرفه باشد نه اینکه مردم ازکالای داخلی حمایت کنند و تولیدکنندگان هرروز
با افزایش نرخ محصولات جواب این حمایت را بدهند. ,واقعا در ژاپن هم هر روز افزایش نرخ محصولات داشتند؟؟؟؟