چرا این برنامه در بیش از نیمی از موارد شکست خورده است؟ آیا اصلا دستاوردی داشته است؟
من این گزارش را نخواندهام و از این رو از شاخصههای مدنظر آنها در ارزیابی این برنامه آگاهی ندارم. فقط میتوانم به این واقعیت عینی اشاره کنم که تعداد حملات تروریستی در این 15 سال افزایش داشته نه کاهش. اینها همه ریشه در این امر دارد که قبل از سال 2001 علت شکست در مبارزه با تروریسم این دانسته میشد که آمریکا به عنوان یک پلیس با تروریستها مبارزه میکند در حالی که باید با حمله نظامی با آن برخورد کند. از آن سال نمونههای زیادی از دخالت نظامی برای مبارزه با تروریسم داریم و شاهدیم که به جای ریشهکنی تروریسم، این پدیده در برخی جنبهها واقعا تشدید شده است. به همین خاطر این فکر که بخواهیم با تزریق پول به پنتاگون و داشتن نیروهای ویژه و فرستادن آنها برای آموزش نیروهای خارجی تروریسم را هدف قرار دهیم بیفایده است.
فکر میکنید آمارهای واقعی بیش از این مقدار باشند؟
وقتی درباره یک برنامه حرف میزنند من حتی دقیقا نمیدانم منظورشان چیست چراکه آنچه شما دربارهاش بحث میکنید، این است که اگر نیروهای نظامی که عمدتا نیروهای ویژه یا نیروهای عملیات ویژه بودند به آموزش تاکتیکهای مخصوص واحدهای کوچک به واحدهای نظامی پرداختند، چرا ادعا میشود پس از این دورههای آموزشی، تعداد تیراندازیها بیشتر شد و آنها کمتر توانستند عملیاتهایی علیه یک هدف مشخص انجام دهند؟
برای من گرچه خیلی از این حرفها بیمعنی است اما ریشه در این مساله دارد که چنین آموزشهایی لزوما به آنچه مد نظر شماست نمیپردازد. تروریسم مفهوم پردامنهای است. آنچه ما طی این 15 سال شاهدش بودهایم گسترش افراطیگری اهل سنت در سراسر جهان بوده و من معتقدم برای مبارزه با آن باید به حامیان مالی آن توجه کرد. همین امر است که باعث میشود آمریکا همیشه ادعا کند ایران بزرگترین حامی تروریسم است ادعایی که در عمل واقعیت ندارد.
بسیاری از حملاتی که توسط گروهکهای تروریستی سنی مذهب صورت میگیرد توسط افرادی در کشورهایی همچون عربستان سعودی تامین مالی میشوند. به همین خاطر فکر میکنم حرف زدن صادقانه و دقیق درباره تروریسم به لحاظ بنیادی مشکل دارد.
چرا در این تحقیق به سوریه پرداخته نشده است؟
چون آمریکا خود از گروههای تروریستی در سوریه حمایت میکند. طنز تلخ همه این موارد همین نکته است. القاعده در سال 2001 به ما حمله کرد و امروز شاهدیم که از گروههایی حمایت میکنیم که بازماندگان ایدئولوژیک القاعده در سوریه هستند. این دیوانگی محض است.
این امر یکی از بحثهای جدی است که باید در واشنگتن صورت بگیرد اما انجام نمیشود چراکه تصمیم بر این است که از اهداف عربستان و اسراییل در قبال سوریه حمایت شود و در همین راستا آمریکا از طریق جامعه اطلاعاتی و نیز برخی از نیروهای عملیات ویژه از گروههایی که در واقع باید به آنها برچسب تروریست زده شود حمایت مستقیم صورت داده است.
یافتههای دیوان محاسبات چه چیزی درباره عملکرد پنتاگون و وزارت خارجه برای نظارت بر چنین پروژههایی به دست میدهد؟
وزارت خارجه کاری به نظارت بر چنین پروژههایی ندارد. برنامه آموزشی مبارزه با تروریسم، که در خارج از مرزها انجام شد، برای آموزش واحدهای غیرنظامی صورت گرفت.
خیلی رک بگویم آنچه در سوریه میگذرد فراتر از تروریسم است. در واقع این نیروهای خارجی هستند که تامین مالی و سلاح و سازماندهی و مجموعهای از کمکها برای تسلیح و تجهیز شورشیان سوری برای سرنگونی یک دولت مشروع را انجام میدهند و ما نیز بیوقفه در آمریکا و کشورهای غربی بهانه میآوریم که دولت اسد قانونی نیست.
آمریکاییهای زیادی در راستای همین تبلیغات رسانهای به این نتیجه رسیدهاند که دولت سوریه قانونی نیست و از این رو، باید به گروههای شورشی آموزش داد.
انتهای پیام/