هنگامی که علیمحمدی در خودروی خود را باز کرد، فردی که او را تحت نظر داشت، دکمهای را برروی دستگاه کنترل از راه دور خود فشار داد. موتور سیکلت ناگهان با چنان شدتی منفجر شد که تمامی شیشههای ساختمانی که این دانشمند ایرانی در آن زندگی میکرد، خرد شد. وی در این انفجار در دم جان باخت و دو نفر که در نزدیکی این محل حضور داشتند، زخمی شدند. فرد مهاجم که گفته میشود «آرش خردکیش» نام داشته است، سوار یک خودرو شد و از صحنه فرار کرد.
پس از آن منابع اطلاعاتی ایرانی و غربی اعلام کردند مسعود علیمحمدی چهره برجستهای در برنامه هستهای ایران بوده است.
نه ماه پس از آن، در روز 29 نوامبر 2010 (8 آذر 1389)، مجید شهریاری، فیزیکدان کوانتوم، و همسرش، دکتر بهجت قاسمی، در حال رانندگی در خودروی خود بودند که ناگهان چند موتور سیکلت در نزدیکی بلوار ارتش تهران به آنها نزدیک شدند. در حالی که یکی از موتور سواران خودروی شهریاری را متوقف کرد، موتور سوار دیگری که گفته میشود آرش خردکیش بوده است، یک بسته انفجاری سی4 را به در سمت راننده این خودرو چسباند و پس از فاصله گرفتن از این خودرو، آن را منفجر کرد. شهریاری در این انفجار جان سپرد. این انفجار موجب زخمی شدن همسر و همکار شهریاری شد و حتی یکی از ضاربان را از موتور سیکلت خود به زمین انداخت و موجب جراحت او شد.
تقریبا در همان ساعات، یک موتور سوار دیگر به خودروی فریدون عباسی، دانشمند هستهای و همکار شهریاری که برای رفتن به دانشگاه شهید بهشتی در انتظار او بود، حمله کرد. او و همسرش پیش از انفجار بمب از خودرو بیرون پریدند. در این حادثه، عباسی در ناحیه صورت و دست دچار جراحتهایی جدی شد.
هشت ماه پس از آن، در تاریخ 23 ژوئیه 2011 (1 مرداد 1390)، داریوش رضایینژاد، مهندس برق، و همسرش برای به خانه آوردن دختر خردسالشان با خودرو به سوی مهد کودک او حرکت کردند. در حوالی ساعت 4 بعد از ظهر، رضایینژاد همسر و فرزندش را در کنار خیابان پیاده کرد و در حال بازگشت به سوی خودروی خود بود که دو موتور سوار در کنار وی توقف کردند و با اسلحه 9 میلیمتری به سوی وی شلیک کردند. رضایینژاد از ناحیه دست، گردن و سینه هدف 5 گلوله قرار گرفت. همسر او تلاش کرد ضاربان را دنبال کند، اما آنها به سوی او نیز تیراندازی کردند. رضایینژاد پس از انتقال به بیمارستان رسالت تهران درگذشت. اما همسر وی بهبود یافت و در مصاحبهای گفت دختر خردسالش همچنان نقاشیهایی از لحظه تیراندازی به پدرش را میکشد.
وی در یک مصاحبه دیگر گفته بود همسرش یکی از اعضای برنامه هستهای ایران بوده است و پیش از مرگش، از جانب افراد نامعلوم، تهدید شده بوده است. ایران، آمریکا و اسرائیل را عامل این حملات میداند.
شش ماه پس از این حادثه، در تاریخ 11 ژانویه سال 2012 (21 دی ماه 1389) و نزدیک به سالروز شهادت مسعود علیمحمدی، مصطفی احمدی روشن، کارشناس غنیسازی هستهای، قربانی حمله دیگری شد. گفته میشود چندین ضارب، از جمله آرش خیراندیش، خودروی پژو 405 وی را تعقیب کردهاند. یکی از موتورسواران یک مین مغناطیسی را به در خودروی وی متصل کرد. در این حمله، احمدیروشن کشته شد اما همسرش که در صندلی راست خودرو نشسته بود، از این حمله جان سالم به در برد.
با این حال، وزارت اطلاعات ایران در سال 2011 و با اطلاعرسانی یک کشور ثالث، مجید جمالی فشی را به عنوان یکی از ضاربان در حمله به مسعود علیمحمدی دستگیر کرد. فشی در تلویزیون ایران به آموزش دیدن از جانب موساد و دریافت 120 هزار دلار از آن اعتراف کرد. موساد آژانس جاسوسی اسرائیل است که نام آن به قتلهای مختلفی در طی سالها، از جمله قتل دانشمندان موشکی آلمان، گره خورده است.
در سال 2012، فشی اعدام شد و ایران اعلام کرد 8 مرد و 6 زن دیگر را که در این حملات دست داشتهاند، دستگیر کرده است. ایران اعلام کرد این افراد دستگیر شده از اعضا و یا طرفداران گروهک تروریستی منافقین بودهاند که 45 روز در اسرائیل آموزش دیده بودند.
پس از آن، اطلاعاتی در حلقههای دیپلماتیک آمریکا و اسرائیل منتشر شد که حقیقت این مسئله را تایید کرد. به این ترتیب، رسانهها اعلام کردند اسرائیل در حقیقت در پس این حملات بوده است و به عناصر گروهک منافقین آموزش داده است.
نشنال اینترست در پایان گزارش خود از ترور دانشمندان هستهای ایران توسط رژیم صهیونیستی نوشت: نمیتوان این مسئله را انکار کرد که اگر این اقدامات در غرب و علیه دانشمندان آمریکایی یا اسرائیلی انجام میشد، نامی غیر از «تروریسم» برروی آن گذاشته نمیشد. ظاهرا تروریسم نه بر اساس اقدامات بلکه بر اساس اینکه چه کسی آن را انجام میدهد، تعریف میشود.
انتهای پیام/