کمیته امداد امام خمینی(ره) برای استقلال مالی و اقتصادی زنان سرپرست خانوار طرح‌های ویژه‌ای در دست اجرا دارد.
به گزارش خبرنگار حوزه رفاه و تعاون گروه اجتماعی باشگاه خبرنگاران جوان؛ نگاهشان که می‌کنی می‌توانی ردپای عشق، امید، اعتماد به نفس و خودباوری را در عمق چشمان تک تکشان نظاره گر باشی، نگاهشان که می‌کنی به رویت لبخند می‌زنند و رد نگاهشان را که بگیری به دور دست‌ها می‌رسی؛ صحبت هایشان را که می‌شنوی همه آن‌ها یک درد مشترک داشته اند، فقر و نداری که حالا از دست آن‌ها رهایی یافته اند.
در حاشیه برگزاری جشن رمضان در بوستان گفتگو، بازارچه محصولات خودکفایی مددجویان تحت حمایت کمیته امداد استان‌های سراسر کشور با 110 غرفه پذیرای مردم تهران است که تا پایان ماه مبارک رمضان این بازارچه برای بازدید عموم دایر است.
در نهمین شب از این جشن پای صحبت های زنانی نشستم که با تلاش و همتشان فقر و نداری را به زانو درآورده اند و هم اکنون به عنوان زنان خودکفا و کارآفرین در این جشن حضور دارند.
نازبانویی از سیستان
با آن لباس زیبای خطه سیستان و بلوچستان عقب تر از دو دختر جوانش بر روی صندلی نشسته است، سبزی چشمانش بهار را برایم تداعی می‌کند، لبخند می‌زند و مرا به داخل غرفه دعوت می‌کند، آرام است و این آرامش را به راحتی به اطرافیانش انتقال می دهد، خودش را نازبانو کلکلی معرفی می‌کند که در روستای قاسم آباد بمپور از توابع شهرستان ایرانشهر متولد شده و در آنجا ازدواج کرده و با شوهر و فرزندانش زندگی می‌کند.
او می‌گوید: شوهرش در یک حادثه زمین گیر و خانه نشین شد و اداره کردن ادامه زندگی با 8 فرزند بر عهده او گذاشته شد و به لطف خداوند و با تلاش و پشتکار خودش امکان پذیر شده و علاوه بر اداره زندگی خود و فرزندانش، 150 نفر زن بی سرپرست را در ایرانشهر مشغول به کار کرده است.
نازبانو ادامه می دهد: 3 سال می‌شود که تحت حمایت کمیته امداد سیستان و بلوچستان است و با گرفتن 8 میلیون تومان وام خودکفایی موفق شده علاوه بر اداره زندگی خودش، به عنوان مربی سوزن دوزی در ایرانشهر و روستای قاسم آباد به زنان سرپرست خانوار سوزن دوزی آموزش بدهد.
این بانوی پر تلاش و موفق با بیان اینکه از کاری که می‌کند بسیار راضی و خرسند است، اضافه می‌کند: خودم نخ و سوزن را برای شاگردانم تهیه می‌کنم و سپس کارهای آن‌ها را خریداری و به سایر استان‌های کشور ارسال می‌کنم.
از او درباره همسرش می‌پرسم؛ با بغض و اشک، جواب می‌دهد: همسرم با وجود زمین گیربودن دست از تلاش برنداشته است و در خانه حصیربافی می‌کند.
با کمک کمیته امداد به زندگی لبخند دوباره زدم
همراه با دختر12 ساله‌اش در غرفه شال و روسری نشسته است، تمایلی به معرفی خودش ندارد و من هم اصرار نمی‌کنم، او که مادر دو فرزند و ساکن تهران است، می‌گوید: 5 سال است به خاطر بدرفتاری و بداخلاقی همسرش از وی جدا شده و چون در زندگی با شوهرش در رفاه کامل بوده است، هیچ وقت به کار کردن فکر نکرده است، اما بعد از جدایی و برگشت به خانه مادر و 5 ماه بیکاری با کمیته امداد آشنا می‌شود.
او ادامه می‌دهد: وقتی تحت حمایت کمیته امداد قرار گرفتم با دریافت وام 30 میلیون تومانی اقدام به اجاره مغازه و فروش شال و روسری کردم و بعد از مدتی کارم را گسترش و در مکان بهتری آن را ادامه دادم.
او به حضورش در جشن رمضان اشاره و ضمن ابراز خرسندی از این حضور، می‌گوید: به لطف خدا استقبال مردم در شب‌های گذشته چشمگیر بوده و فروش خوبی داشته است.
روزهای روشن جای شب های تار را گرفتند
استقبال بازدیدکنندگان از غرفه محصولات یکی از بانوان حاضر در بازارچه، مرا نیز به سمت آن کشاند؛ انواع ترشی، لواشک، شیره و خشکباری چون انجیر محصولاتی است که مشتریان خاص خود را دارد، در همان شلوغی با بانویی گفتگو کردم که ساکن تهران است و 11 سال با وجود مشکلات زیاد و با داشتن دو پسر دوقلو، جدایی همسر و دستان خالی توانسته تمام موانع و مشکلات را پشت سر بگذارد تا روزهای روشن امروز جای شب های تار گذشته اش را بگیرد.
او هم تمایلی به معرفی خود ندارد، سعی می‌کند از سرازیر شدن اشک‌های حلقه زده در چشمانش جلوگیری کند، نفس عمیقی می‌کشد و می‌گوید: 11 سال پیش به دلیل اعتیاد همسرم از او جدا شدم که از آن زمان مسئولیت دو پسر و زندگی‌ام بر دوش خودم افتاد، از نظر مالی و اقتصادی شرایط بسیار سخت و بدی داشتیم تا اینکه با کمیته امداد آشنا شدم و تحت حمایت آن قرار گرفتم.
این مادر پرتلاش و دلسوز ادامه می‌دهد: با دریافت 10 میلیون تومان تسهیلات اشتغالزایی یک کار کوچک در زمینه حسابداری شروع کردم، اما بعد از مدتی این کار با شکست مواجه شد و جز بدهکاری نتیجه‌ای برایم نداشت و بعد از آن دست به هر کاری زدم از جمله دستفروشی در کنار خیابان، آشپزی کردن و هر کاری که بتوانم نان حلالی را برای فرزندانم به خانه ببرم.
او با بیان اینکه همراه دو فرزندم درس خواندم تا بتوانم دیپلم خود را بگیرم، اضافه می‌کند: به دلیل علاقه زیاد به آشپزی به فکر درست کردن ترشی افتادم و با 200 هزار تومان این کار را شروع کردم که از آن روز تاکنون سه سال می گذرد.
این بانوی کارآفرین به دو نفر از کسانی که به او در فروش محصولاتش کمک می کنند اشاره و ادامه می‌دهد: خاله و مادرم به من در درست کردن ترشی و تهیه محصولات کمک می‌کنند و من نیز از طریق فروش محصولات به آن‌ها کمک می‌کنم، علاوه بر مادر و دو فرزندم، برادرم و همسرش که هر دو بیمار هستند با ما زندگی می‌کنند و تحت تکفل من هستند.
او از روزهای نه چندان دوری می‌گوید که حتی پول تهیه یک عدد نان خالی را نداشت، اما دستش را پیش کسی دراز نکرده و نگذاشته فرزندانش کمبودها را حس کنند.
این مادر سخت کوش و پر تلاش، از پسرانش به دلیل درک موقعیت‌های سختی که پشت سر گذاشته اند، راضی است و آن‌ها را صبور، قانع و کم توقع توصیف می‌کند و خداوند را به خاطر داشتن این دو پسر که امسال در کنکور شرکت می‌کنند، شاکر است.
مادری از دیار نخل و دریا
لباس محلی بر تن دارد و توجه بازدیدکنندگان را به غرفه گلیم، گبه و فرش جلب می‌کند، با همان لهجه دلنشین دیار خودش و با روی باز به گفتگو می‌نشیند. زهرا عباسی، اهل اهرم از تنگستان استان بوشهر،33 ساله و حاضر در جشن رمضان است که دختر10 ساله و پسر7 ساله اش نیز با او همراه هستند.
این خانم با حوصله و متانت به سوال‌هایم پاسخ می‌دهد، او می‌گوید: به دلیل اعتیاد شدید شوهرم 7 سال است که خودم برای دو فرزندم هم پدرم هستم و هم مادر و با تلاش و کوشش توانسته ام علاوه بر زندگی خودم برای 7 نفر دیگر اشتغالزایی کنم.
او ادامه می‌دهد: یک وام 5 میلیون تومانی اشتغالزایی از کمیته امداد اهرم دریافت کردم که با همین مبلغ بافت فرش را شروع و هم اکنون معازه فرش فروشی باز کرده ام که 3 نفر در آن مشغول به کار هستند و با مقداری از آن پول در منزل اقدام به پخت نان کرده ایم که 4 نفر نیز از طریق پخت نان موفق به کسب درآمد شده اند.
این مادر جوان و سخت‌کوش به روزهایی اشاره می‌کند که نه درآمدی داشته و نه امیدی برای ادامه زندگی و می‌گوید: اما کمیته امداد همچون چراغی بر راه تاریک زندگی ام نور شد و مرا به ادامه زندگی امیدوار کرد تا جایی که نه تنها برای خودم، بلکه برای 7 نفر دیگر نیز اشتغالزایی انجام شد.
خانم عباسی به دیگر خدماتی که کمیته امداد اُهرم به او و خانواده اش ارائه کرده است، اشاره کرد و ادامه داد: کمیته امداد علاوه بر پرداخت تسهیلات اشتغالزایی، یک واحد مسکونی برای من و دو فرزندم خریداری کرده است.
و قصه زنان صبور سرزمینم از شمال تا جنوب، از شرق تا غرب که با پشتکار، جدیت و تلاش خستگی ناپذیر امید را باسرانگشتان عشق، به آینده گره می زنند، ادامه دارد...
گزارش از عاطفه عبدی اینانلو
انتهای پیام/