سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

باشگاه خبرنگاران جوان گزارش می‌دهد؛

فوت پدرخوانده راز نوزاد سرراهی را فاش کرد/ نوشین بعد از 45 سال در جستجوی پدر و مادر + تصاویر

نوزاد سرراهی سال 52، این روزها زنی 45 ساله و در جستجوی هویت واقعی‌اش است.

به گزارش خبرنگار حوزه حوادث و انتظامی گروه اجتماعی باشگاه خبرنگاران جوان؛ تابستان می رفت تا آخرین روزهای گرم خود را به ماه ته تغاری خود تحویل بدهد و حریر خنکای شهریور را بر سر شهر و مردمانی بکشد که گرمای هوا کلافه شان کرده بود.

در میان همهمه و رفت و آمد مردمان شهر تهران در مرداد ماه سال 52، سرنوشت نوزاد دختر چند روزه در حالی رقم می‌خورد که کسی نمی‌دانست در سال 94  راز سر به مهر این نوزاد سر راهی برای خودش که حالا زنی میان سال است، فاش می‌شود.

نوزاد را یکی از ماموران کلانتری 9 پیچ شمران (خیابان  تنکابن سابق) به کلانتری تحویل می‌دهد و نوزاد فوق مدت  5 روز را در کلانتری بوده است.

معضل کودکان سرراهی از آن دست موضوعاتی است که از گذشته تاکنون به دلایل مختلف وجود داشته است و در این میان کلانشهرها بیشتر از سایر شهرها با این معضل مواجه هستند.

اعتیاد، فقر و تنگدستی و گاهی هم روابط نامشروع از جمله عوامل گسترش و وجود نوزادان سرراهی به شمار می‌روند و اینگونه است که سرنوشت نوزادی بدون هویتی مشخص رقم می‌خورد و هویتی عاریه ای برای این قبیل کودکان ساخته و پرداخته می شود.

بر اساس قانون نوزادان سرراهی ابتدا به کلانتری و سپس به مراکز نگهداری از کودکان سازمان بهزیستی کشور منتقل و در صورت تایید شرایط مورد نیاز به خانواده‌های متقاضی فرزند خوانده سپرده می‌شوند.

نوزاد 3 روزه سال 52 در جستجوی هویت واقعی

اگر به شما بگویند که افرادی که تا امروز به عنوان پدر و مادر خود می شناختید، پدر خوانده و مادر خوانده شما هستند، چه حالی به شما دست می‌دهد؟ بدون تردید سردرگمی و اضطراب و البته بی هویتی به سراغتان می آید و دلشوره به جانتان می‌افتد که چرا شما را سر راه گذاشته اند!

نوشین زن 45 ساله ای است که این روزها در برزخی به سر می‌برد که پس از فوت پدر خوانده اش با افشای راز فرزند خوانده بودنش برای او ایجاد شده است.

او هویتی را جستجو می‌کند که مرداد ماه سال 52 توسط پدر یا مادر خود در خیابان‌های پایتخت گم شد و هیچ رد و نشانه ای برای نوزاد تازه به دنیا آمده بر جا نگذاشت و حتی اسمش را نیز پرسنل بهزیستی انتخاب کرده اند؛ نوشین این روزها به دنبال کشف هویت واقعی اش است.

به گفته نوشین آن طور که در پرونده نوزاد رها شده در خیابان تنکابن سابق و پیچ شمران فعلی به ثبت رسیده است، هنوز بند نافش را قطع نکرده بودند که والدینش او را در ظهر یکی از روزهای مرداد ماه سال 52 در خیابان رها کرده بودند و سپس توسط یکی از ماموران نیروی انتظامی به کلانتری منتقل شده بود.

او می‌گوید: در پرونده ای که در حال حاضر در بهزیستی استان تهران موجود است، این طور نوشته شده است که نوزاد پس از انتقال به کلانتری، 5 روز را در آنجا سپری کرده است و پس از آن که پلیس نتوانست هیچ رد و نشانه ای از والدین نوشین به دست بیاورد، وی را به سازمان بهزیستی کشور منتقل کردند.

نوشین مدت 9 ماه در یکی از مراکز نگهداری از کودکان سازمان بهزیستی کشور نگهداری شده است و پس از آن توسط یک زوجی که بچه دار نمی‌شدند، به فرزندخواندگی پذیرفته شده است و آنطور که خود نوشین تعریف می‌کند پدر و مادر خوانده‌اش از هیچ گونه محبتی که پدر و مادر واقعی در حق فرزندشان ابراز می‌کنند، کوتاهی نکرده‌اند.

این زن میانسال می‌گوید: ارتباط عاطفی فوق العاده ای با پدر خوانده‌ام داشتم و او را از هر شخص دیگری به خود نزدیک‌تر می‌دانستم و البته با مادرم نیز رابطه خوبی داشتم، اما نه به اندازه رابطه ای که با پدر خوانده ام داشتم.

تا همین 3 سال پیش که پدر خوانده ام هنوز در قید حیات بود، از موضوع فرزند خوانده بودن من چیزی به من گفته نشد و پس از فوت پدرم به دلیل بی تابی و بی قراری بیش از حد من برای پدر خوانده ام، همسرم موضوع را برایم بازگو کرد.

از آن روز تا کنون به هر جایی که ذهنم می‌رسید سر زده ام. به بهزیستی، کلانتری و خیلی جاهای دیگر که شاید نشانه‌ای از والدینم پیدا کنم، با وجود اینکه بر اساس گفته مسئولان بهزیستی پدر و مادر واقعی ام مرا بدون هیچ رد و نشانه‌ای در خیابان رها کرده بودند و این موضوع پیدا کردن والدین اصلی ام  را با مشکل مواجه کرده است.

بی‌هویتی مرا سرگردان و مضطرب کرده است

نوشین که این روزها مادر 2 فرزند 6 و 12 ساله است، در تشریح حس و حال زمانی که  موضوع فرزند خوانده بودنش را به او خبر دادند، می‌گوید: هنوز داغ پدر خوانده ام بر سینه ام سنگینی می‌کرد که حقیقت ماجرای زندگی‌ام را برایم فاش کردند.

پس از آن که همسرم موضوع را به من گفت که شاید بی تابی ام در داغ از دست دادن پدرم تسکین بیابد و آرام شوم، برای چند ساعت بیهوش شدم و از حال رفتم.

با خودم می‌گفتم غم و غصه فوت ناگهانی پدرم کم بود، ماجرای بی هویتی و فرزند خوانده بودنم هم به آن اضافه شد؛ خیلی کلافه و بی‌حوصله بودم.

تمام شب و روزم به گریه و بی تابی می‌گذشت و به قول بعضی‌ها حس مرده متحرکی را داشتم که به اجبار باید برخی کارها را انجام بدهد و خیلی در این وضعیت دوام نیاوردم. دیگر نه می‌توانستم به خوبی از فرزندانم مراقبت کنم و نه آدم سابق بودم.

پدر خوانده و مادر خوانده‌ام از هیچ تلاشی برای موفقیت و خوشبختی من دریغ نکردند؛ مرا به دانشگاه فرستادند و همواره پشتیبان من بودند و پس از پایان تحصیلم در دانشگاه با فراهم کردن جهیزیه ای خوب و آبرومندانه مرا راهی خانه بخت کردند.

زندگی آرامی داشتم، اما با شنیدن این خبر که پدر و مادر اصلی من اشخاص دیگری هستند، همواره در تلاطم و اضطرابم و دلم می‌خواهد هر چه زودتر از این بلاتکلیفی و سرگردانی خارج شوم.

خوشبختانه به لحاظ مالی مشکلی ندارم و فکر اینکه پدر و مادر واقعی‌ام اکنون کجا هستند و چه می‌کنند و آیا شرایط مناسبی برای زندگی دارند یا خیر، من را در ادامه جستجو برای پیدا کردن آن‌ها مصمم تر می‌کند.

امیدوارم مخاطبان خبرگزاری باشگاه خبرنگاران جوان با خواندن این گزارش و مشاهده تصاویر کودکی من، اگر رد یا نشانه‌ای از پدر و مادر اصلی‌ام دارند، با پلیس تماس بگیرند و من را در رسیدن به آن‌ها یاری کنند.

روی خوش شانس به کودکانی که به فرزندخواندگی می‌روند

خیلی‌ها بر این عقیده هستند که لفظ پدر و یا واژه مادر تنها به کسانی که کودک را به دنیا می‌آورند، اطلاق نمی‌شود و چه بسا والدین مهربان و فداکاری که هیچ گونه نسبت خونی با کودک ندارند و در نهایت رأفت و فداکاری با کودکی که او را به عنوان فرزندخوانده می‌پذیرند رفتار می‌کنند.

از طرف دیگر  تعداد والدینی که به هر دلیلی کودک خود را پس از تولد، سر راه می‌گذراند، کم نیست و سرنوشت چیز دیگری را برای کودکان بیچاره سرراهی رقم می‌زند.

اگر اقبال به کودک سرراهی روی بیاورد و سرپرستی او را به خانواده‌ای مناسب و با محبت بسپارند، مسیر زندگی کودک تا حدودی هموار است و این موضوع تا روزی دوام دارد که کودک فوق نداند که روزی یک کودک سرراهی بوده است.

نوشین بر این عقیده است که یا نباید به کودکان سرراهی موضوع بی هویتی و سرراهی بودنشان را بگویند و یا اینکه کودک را از همان ابتدا در جریان قرار بدهند.

به عقیده او، در میان گذاشتن موضوع سرراهی بودن کودکان پس از ازدواج افراد و در مواقع حساس این چنینی، تنها بر مشکلات من و امثال من اضافه می‌کند و مشکلی هم از ما حل نمی‌کند؛ زیرا در حال حاضر افراد دارای شرایط شبیه من کم نیستند و کسی هم نمی‌تواند کمک چندانی در یافتن هویت ما به ما داشته باشد.

برزخی به نام بی هویتی

گاهی از نعمت به دنیا آمدن در دامان پدر و مادری پاک و فداکار غافل می‌شویم و شاید خواندن و شنیدن حکایت سرنوشت افرادی که در کودکی سرراه گذاشته شده‌اند، تلنگری به جا و مهم است برای قدردانی از خدایی که همیشه حواسش به ما است و این ماییم که از مهربانی همیشگی اش غافل می‌شویم.

حتی تصور اینکه پدر یا مادری که در حال حاضر با آن‌ها زندگی می‌کنیم، والدین واقعی ما نباشند، تصوری تلخ و بسیار آزار دهنده است. زندگی برای نوشین و امثال نوشین پس از پی بردن به موضوع سرراهی بودن، همچون برزخی است که تا یافتن نشانه‌ای از حقیقت ماجرای زندگی خود، ادامه خواهد داشت.

باشگاه خبرنگاران جوان از خوانندگان گزارش فوق می‌خواهد که در صورت شناسایی نوزاد فوق با شرح حالی که بیان شد، با پلیس تماس بگیرند و موضوع را با آن‌ها در میان بگذراند و نوشین را در یافتن هویت واقعی اش یاری کنند.

گزارش از فرزانه فراهانی

انتهای پیام/

برچسب ها: حوادث ، بهزیستی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
نظرات کاربران
انتشار یافته: ۴۰
در انتظار بررسی: ۰
پرویز کوچکی
۱۶:۰۵ ۲۴ تير ۱۴۰۲
او هویتی را جستجو می‌کند که مرداد ماه سال 52 توسط پدر یا مادر خود در خیابان‌های پایتخت گم شد و هیچ رد و نشانه ای برای نوزاد تازه به دنیا آمده بر جا نگذاشت و حتی اسمش را نیز پرسنل بهزیستی انتخاب کرده اند؛ نوشین این روزها به دنبال کشف هویت واقعی اش است
پرویز کوچکی
۱۶:۰۵ ۲۴ تير ۱۴۰۲
نوزاد سرراهی سال 52، این روزها زنی 45 ساله و در جستجوی هویت واقعی‌اش است.
پرویز کوچکی
۱۶:۰۵ ۲۴ تير ۱۴۰۲
حدودا نزدیک به ۶۰سال دارم و حدودا درسال۱۳۴۲درخیابان جیحون نبش مرتضوی رها شدم و مدتی پس از فوت نامادری مطلع شدم لطفا مر اراهنمایی کنید که ازکجا باید شروع کنم و یا اگرازخانواده ام اطلاع دارید مرا مطلع فرمایید
حمید محمدی
۱۱:۳۱ ۱۱ ارديبهشت ۱۴۰۱
من دنبال کودک گمشده ام هستم در سال۱۳۷۱ در مشهد گمشده در شهرک شهید رجایی فعلا در سوئیس زندگی می کنم در خواست کمک دارم
حمید محمدی
۱۱:۰۴ ۱۱ ارديبهشت ۱۴۰۱
من دنبال کودک گمشده ام هستم که در سال۱۳۷۱ در مشهد گمشده در حاشیه شهرک شهید رجایی )ساختمان ) فعلا در سوئیس زندگی می کنم کودک گمشده ما الان باید ۳۰ ساله باشه از مردم شریف ایران در خواست کمک دارم
فرهنگی
۱۴:۰۴ ۰۲ خرداد ۱۳۹۹
به دنبال گذشته نباش با آینده زندگی کن.بنظر بنده پدر و مادر اونی نیست که بچه رو به دنیا میاره، بلکه اونیکه واقعا زحمت بزرگ کرد نت میکشه و برات محبت میکنه.آدم اول فکر میکنه بعد بچه به دنیا میاره.گذشته رو ول کن
ناشناس
۰۱:۳۹ ۰۸ مهر ۱۳۹۸
سلام.من یک جوان ۲۴ساله هستم ۱۴ سال است که با درد و رنج بسیار بی هویتی زندگی میکنم .راه های بسیاری برای پیدا کردن خانواده اصلی خود از طریق شیر خوارگاه رفتم.اما هیچ اثری از آنها نیست.ترو خدا اگر کسی راه حلی بلده به منم بگه
ناشناس
۲۲:۵۶ ۳۱ شهريور ۱۳۹۷
پدرو مادر واقعی همونان که براتون وقت گذاشتن وبزرگتون کردن
ساره
۰۳:۴۷ ۱۲ تير ۱۳۹۷
نوشین خانم پدر و مادرت انهایی هستند که بزرگت کردند نه انهایی که ولت کردن
ناشناس
۰۴:۰۰ ۰۹ خرداد ۱۳۹۷
برو زندگیت را بکن و دعا کن برای کسانی که تو را پرورش دادن باسواد کردن و زندگی خودتو خراب نکن حق نگهدارت
ناشناس
۰۴:۰۰ ۰۹ خرداد ۱۳۹۷
حق نگهدارت
ناشناس
۰۴:۰۰ ۰۹ خرداد ۱۳۹۷
انشالله تمام مشکلات همه مردم حل بشه
ناشناس
۲۰:۰۸ ۰۸ خرداد ۱۳۹۷
یعنی هنوزم پیدا نشده؟
کامی
۲۰:۰۸ ۰۸ خرداد ۱۳۹۷
عکس الانشم بذاره شایدشبیه کسی ازخانواده اش باشه
ناشناس
۱۷:۰۳ ۰۸ خرداد ۱۳۹۷
شاید اینطوری گفته
ناشناس
۱۵:۵۸ ۰۸ خرداد ۱۳۹۷
بهزیستی از کجا تشخیص میده که اینگونه بچه های سر راهی نیستند و فقط از سر فقر و بدبختی رها شدند؟
آیا کلا میشه فهمید یا خیر؟
ناشناس
۱۵:۰۸ ۰۸ خرداد ۱۳۹۷
همیشه پدرومادرآنهایی نیستند که تورابه دنیا آوردند؟!!آنکه زحمت بزرگ کردن رمی کشند هم مهم اند؟!!به همانها اتکا کنید وزندگی کنید
حلیمه
۱۵:۰۵ ۰۸ خرداد ۱۳۹۷
خدا کنه هر چه زودتر پدر و مادرشو پیدا کنه
حلیمه
۱۵:۰۵ ۰۸ خرداد ۱۳۹۷
خدا کنه هر چه زودتر پدر و مادرشو پیدا کنه
ناشناس
۱۴:۳۸ ۰۸ خرداد ۱۳۹۷
من یه پدرومادرواقعی دارم که چون دختر بودم هرگز ازشون محبت ندیدم.اماشمایه پدر و مادر خوانده داشتی که به قول خودت ازهیچ محبتی فروگذار نکردن.گاهی آدما دردی ندارن اما به دنبال یه دردمیگردن تا مویه وزاری کنندمواظب باش اینطور نباشه.بهتره آدم با شرایطش کناربیادواززندگیش استفاده کنه گذشته هرچه بوده گذشته است
M
۱۳:۵۰ ۰۸ خرداد ۱۳۹۷
من میشناسمش....
ناشناس
۱۳:۳۷ ۰۸ خرداد ۱۳۹۷
فراموش کن و به شوهر و بچه هات فکر کن مگه چقدر دیگه میخوایم زنده باشیم
ناشناس
۱۴:۱۰ ۰۸ خرداد ۱۳۹۷
خیلی دردناکه
ناشناس
۱۳:۱۷ ۰۸ خرداد ۱۳۹۷
شرع اسلام قانون مشخصی دارد. چه کسانی پدر و مادر هستند و چه کسی فرزند کاملا مشخص است.
ناشناس
۱۳:۱۶ ۰۸ خرداد ۱۳۹۷
ای بابا..
بعد این همه سال .
چرا بهش گفتید دیگ .اخه چرا.
عجب همسری.

حالا پدرو مادر واقهییکی مث من مریض تک و تنها افتادم ی گوشه.کاش میپرسدن حال من را کاش.ک تو زنده ایی مرده ایی .چکار میکنی..

نباید بهش میگفتنو بیچاره را واقعا که.
هموطن
۱۲:۱۳ ۰۸ خرداد ۱۳۹۷
پدر و مادر واقعی شما عزیزانی بودند که شما رو بزرگ کردن و مثل بچه خودشون مراقبت کردن نه کسیکه شما رو فقط بدنیا آورده. به نظر من هم خیلی دنبال گذشته خودت نباش. تقدیر شما این بوده. چه بسا اگر اونا رو هم پیدا کنی مشکلاتت بیشتر بشه و از اینکه اینقدر پیگیری کردی خودت از حودت ناراضی باشی. همسر شما الان این موضوع رو که نباید میگفت رو گفته و زندگی شما رو دگرگون کرده حالا چطور توقع داری که با پیدا کردن اون کسانیکه شما رو سر راه گذاشتن همه چیز حل بشه. پس زندگیت رو بکن و بفکر بچه های خودت باش.
ناشناس
۱۰:۵۵ ۰۸ خرداد ۱۳۹۷
انشالله تمام مشکلات مردم حل بشه
ناشناس
۱۰:۴۲ ۰۸ خرداد ۱۳۹۷
ای بابا ...
علیرضا
۱۰:۲۸ ۰۸ خرداد ۱۳۹۷
به نظر من پدر مادر اصلی شما کسانی هستند که زحمت بزرگ کردن وتربیت شما را به عهده داشتن وباعث شدن که شما به جایگاه اجتماعی الان تون برسید
آن پدر مادری که شما دنبالشون هستید اگر واقعا حس پدر مادری داشتن شما رو به دندون میکشیدن ومثل خیلیهای دیگه با تمام مشکلات بزرگتون میکردن
لذا برید به زندگیتون برسید و بیشتر از این خودتون رو درگیر نکنید
(من خودم بچه دار نمیشم ولی بخاطر همین چیزها که میبینم نمیرم یک بچه بیارم بزرگ کنم
چون دنیایی که خوب باشی بازم مورد کم لطفی قرار میگیری)
ناشناس
۰۹:۵۸ ۰۸ خرداد ۱۳۹۷
پدر و مادري كه در بدترين شرايط بچشون را رها مي كنند
داود
۰۹:۲۶ ۰۸ خرداد ۱۳۹۷
من ازمادرم شنیدم که مادربزرگم یکی ازعمه هایم رارهاکرده ولی نمیدانم ایشان باشه یانه چطوری میتونم اگرامکان داردازطریق ایمیل بامن مشاوره بدهیدشایدایشان عمه من باشد
ناشناس
۰۹:۲۰ ۰۸ خرداد ۱۳۹۷
انشالله هرچه زودتر خانواده اتو پیدا کنی
ناشناس
۰۸:۳۰ ۰۸ خرداد ۱۳۹۷
شوهرش از کجا فهمیده بود به نظر من همون شوهرشو باس بگیرن ببندن به شلاق بااین بلایی که سر این بیچاره آورد کلا هر کی به بچه سر راهیا اطلاع بده که سر راهین باس شدیدا مجازات بشن
ملکوت
۰۸:۲۵ ۰۸ خرداد ۱۳۹۷
بعد از 45 سال خواهرم به زندگیت ادامه بده فکرش هم نکن دیگه .
علی
۰۸:۲۵ ۰۸ خرداد ۱۳۹۷
خدا کنه همه حاجت روا بشند
ناشناس
۰۸:۲۵ ۰۸ خرداد ۱۳۹۷
من یکی از اقواممون همین مسئله براش پیش اومد خداروشکر مادرشو پیدا کرد
المیرا
۰۸:۲۵ ۰۸ خرداد ۱۳۹۷
خدایا به حق این روزای عزیز دل هیچ بنده ای را ناامید نکن
مریم
۰۸:۲۵ ۰۸ خرداد ۱۳۹۷
التماس دعا دارم
زهرا
۰۸:۲۵ ۰۸ خرداد ۱۳۹۷
دلم خیلی گرفته توروخدا برای من دعا کنید توروخدا
سپیده
۰۸:۲۵ ۰۸ خرداد ۱۳۹۷
45 سال هنوز پدر ومادرشو پیدا نکرده عجیبه