در ادامه وصیت نامه این دانش آموز شهید را می خوانید:
به نام الله پاسدار خون شهیدان. من امیر علی حیدری کلاس سوم، مدرسه شیخ انصاری، تاریخ تولد 1347، شماره شناسنامه 3770 هستم.من با اینکه به پدر و مادرم خدمت نکردم از پدر ومادرم میخواهم که مرا حلال کنند. من این وصیت نامه را درروزی که به خرمشهر رسیدیم، مینویسم یعنی روز یکشنبه. در اینجا یک خانه سالم وجود ندارد.تمام خانه یک جایش خراب شده است و بعضی خانه ها تماماً خراب شدهاست. من چند وصیت دارم که می نویسم، هر چند که من لیاقت وصیت کردن ندارم:
1- توشه برای آخرت خود جمع کنید و خیر زادالتقوی، هر چند که خود من توشه و کارنیک و خوبی برای آخرت برنداشته وانجام ندادم. اولین تاثیر که در من بوجود آمد، بوسیله برادرم داود حیدری که وقتی شهید شد بوجود آمد. من برادرم را شهید می گویم چون واقعا می کوشید و برای آخرت خود کار نیک انجام داده بود.
بیشتر بخوانید: وصیتنامه خواندنی یک شهید
دومین تاثیر را برادر سید جعفر طاهری گذارد که واقعا در زندگی الگو واسوه بود. وقتی انسان زندگی نامه اورا می شنود واقعا از خود متاثر میشود .انشاءالله خدا از گناهان ما بگذرد.
2- شما پدر و مادر خوب من باهم مثل علی و فاطمه رفتار کنید چون وقتی شما درزندگی باهم خوب باشید فرزندان شما هم خوب تربیت می شوند و انشاءالله که با هم خوب باشید.
3- مادر من 800 صلوات باید بفرستم برای اینکه نذر کرده بودم که وقتی بیایم جبهه هزار صلوات بفرستم 200 تای آن را فرستادم وبقیه ماند.
مادر کسی که شهید میدهد، یک هدیه به خدا داده و این یک افتخار است که کسی که یک هدیه بدهد.اگر بیاییم این مسئله را روی انسان مشاهده کنیم، خوب انسان به این مطلب پی میبرد. مثلاً اگر کسی بخواهد به یک پادشاه هدیه بدهد نمیتواند یا یک نفر با پادشاه دیدار کند نمی تواند مخصوصاً که یک فرد عادی باشد اما انسان میتواند با خدای خودش حرف بزند و اورا دیدار کند. واز این جا پی به بزرگی خدا بریم ویک افتخار دانستن.
و در آخر خدا از گناهان ما بگذرد وخدا مارا به شهادت برساند. اللهم الرزقنا توفیق الشهاده فی سبیلک
ودر آخر از دوستانم که در کوچه هستند می خوام برای خودشان توشه جمع کنند انشاءالله.
منبع: فاتحان
انتهای پیام/