انتشار یافته: ۵
در انتظار بررسی: ۰
مادرم رفته بود عمره تعريف ميكرد سراغ بازار شيعه هارو گرفتم با هزار بدبختي يه راننده مصري با هزار ترس و لرز ما رو برد بازار شيعه ها اونجا ديدم يه مشت آدم بدبخت لاغر مردني و سياه نشستن و يه مشت جنساي بنجل جلوشون گذاشتن ميفروشن رفتم از يكيشون يه كيلو خرما خريدم از خوشحالي ميخواست پر دربياره گفتم واقعا شيعه ها اينجا تحت چه فشارايين
حاشیه ی چابهار و بلوار رسالت زاهدان رو ببین
ناشناس
۱۱:۱۲ ۳۱ ارديبهشت ۱۳۹۷
خدا کمک کنه
مرگ بر آل سعود
میگم خبری از این بن سلمان نیست..!!!