یک شب همسرم به منزل آمد و گفت: امروز کار عجیبی از امام دیدم. عصر که به منزل ایشان رفتم، تا می خواستم از در اتاق وارد شوم با نگرانی از من پرسیدند: احمد کجاست؟ گفتم: کاری دارید؟ فرمودند: بگو زود بیاید. من دویدم که به منزل احمد آقا بروم، دیدم او دارد به خدمت امام می آید، خودم هم دنبال احمد آقا رفتم. امام فرمودند: آقای انصاری آن را داده؟ احمد آقا گفت: نمی دانم. امام فرمود: آن را زود بگیر و بیاور. احمد آقا رفت و برگشت و گفت: خوشبختانه هنوز نداده بود و یک صفحه کاغذ در دستش بود که به امام داد.
امام آن را گرفتند و ظرف چند ثانیه چیزی روی آن نوشتند و برگرداندند که احمد آقا به آقای انصاری بدهد تا آن پیام را برای اخبار بفرستد. من از امام پرسیدم: شما که کار فوق العاده ای روی پیام انجام ندادید؟ (یعنی این همه عجله و اهمیت برای چه بود؟) آقا فرمودند: پیام برای رزمنده ها بود و من نوشته بودم من همیشه به شما دعا می کنم. دیدم من همیشه دعا نمی کنم، کلمۀ «همیشه» را خط زدم و نوشتم «بیشتر اوقات.
شما ملاحظه کنید: کسی که در گفتار خود این قدر رعایت صحت و حقیقت را می کند، وقتی خود را «خدمت گزار» معرفی می کند، یعنی با تمام وجود بیشتر دوست دارد که ملت او را خدمتگزار بدانند و این نهایت تواضع است.
منبع:تبیان
انتهای پیام/