وی ادامه داد: تحلیل و برآورد غرب نسبت به این موضوع با شکست مواجه شده، چرا که انتظارشان این بود که طی کمتر از دو ماه، دولت مرکزی سوریه سرنگون شود، در حالی که پس از گذشت 6 سال، نه تنها دولت سوریه سرنگون نشده، بلکه این گروه‌های تروریستی هستند که فرو پاشیده اند.
این کارشناس مسائل منطقه اظهار کرد: جنجال اخیر غرب در واکنش به حملات شیمیایی در دوما و تهدید به حمله نظامی علیه سوریه بیش از آن که ناشی از واقعیت باشد، یک عملیات روانی است و نشان از ضعف و استیصال محور غربی-عربی-عبری دارد، چرا که همین دو هفته پیش دونالد ترامپ به صراحت اذعان کرد که کشورش باید هرچه سریع‌تر سوریه را ترک کند، اما هم اکنون مشاهده می‌شود، وقتی رژیم صهیونیستی و دولت سعودی به آمریکا فشار آورده اند که در سوریه حضور داشته باشد، ترامپ ماندن در منطقه را به شرط پذیرفتن مخارج آن توسط دولت سعودی ها پذیرفت.
وی ادامه داد: بر همین اساس چند نکته حائز اهمیت است، ۱- از دید استراتژیک هیچ منفعتی برای استمرار حضور آمریکا در سوریه وجود ندارد. ۲- ارتش آمریکا در شرایطی نیست که عملیات زمینی بر ضد سوریه انجام دهد، زیرا این کشور هم اکنون حدود ۲۰۰۰ نیرو در سوریه دارد و آن‌ها قدرت مقابله با ارتش سوریه را ندارند.۳- ایالات متحده از لحاظ اقتصادی در شرایطی نیست که یک جنگ فراگیر جدید را در منطقه غرب آسیا یا هر نقطه از جهان طراحی کند، زیرا بر اساس اظهارات ترامپ آمریکا از سال ۲۰۰۱ تا ۲۰۱۸ حدود ۷ ترلیون دلار در خاورمیانه هزینه کرده و این رقم بسیار زیاد است؛ بنابراین از لحاظ اقتصادی هم، جنگ فراگیر علیه سوریه مقرون به صرفه نیست. ۴- شورای امنیت سازمان ملل با هرگونه جنگ جدید بر ضد کشور‌ها از جمله سوریه مخالف است، همانگونه که پیش‌تر آمریکایی‌ها بدون مجوز شورای امنیت به عراق حمله کردند و خسارات زیادی هم به مردم عراق و هم به مالیات دهندگان آمریکایی وارد کردند و هیچ دستاورد قابل توجهی هم بدست نیاوردند.
عابدینی تصریح کرد: با همه این تفاسیر ممکن است جناح تندرو کاخ سفید که با اضافه شدن جان بولتن تقویت شده و لابی گسترده صهیونیست‌ها (آیپک) و محمد بن سلمان، بخواهند ماجراجویی جدیدی راه بیندازند و احتمال دارد با شلیک چند فروند موشک به داخل سوریه، به زعم خود به حمله شیمیایی دوما واکنش نشان دهند؛ اما این تحولات بعید است که به جنگی فراگیر تبدیل شود، زیرا محور غربی-عربی-عبری می داند کوچکترین عملیات نظامی بر ضد محور مقاومت با واکنش سریع مواجه می‌شود و این موضوع اصلا برای رژیم صهیونیستی و غرب مقرون به صرفه نیست.
وی با اشاره به شرایط اسرائیل در منطقه اظهار کرد: رژیم صهیونیستی از سال ۲۰۰۰ هر جنگی که به راه انداخته، بازنده آن بوده و دوران، دوران پیروزی مقاومت اسلامی و شکست سیاست‌های رژیم صهیونیستی است. از سوی دیگر عربستان سعودی هم فعالیت‌های مخرب زیادی انجام داده است، اول حمله به یمن که طی سه سال دستاوردی نداشته است؛ دوم حضور نظامی در بحرین که نتوانسته صدای مردم این کشور را خاموش کند و سوم کمکی که به تروریست‌ها در عراق و سوریه داشته که هیچ منفعتی از آن هم بدست نیاورده است؛ بنابراین به نظر می‌رسد اگر عقلانیت سیاسی بین محور غربی-عربی-عبری وجود داشته باشد، آن‌ها نباید دنبال یک درگیری گسترده و فراگیر باشند.
این تحلیلگر مسائل خاورمیانه در ادامه با بیان اینکه با توجه به احتمال بسیار کم جنگ فراگیر بین دو محور ایران-روسیه-سوریه و محور غربی-عربی-عبری، افزود: اساس سیاست‌های ایالات متحده آمریکا بر منطق بلوف نظامی است و تلاش می‌کند این موضوع را از طریق رسانه‌ها به عنوان واقعیت نشان دهد؛ بنابراین در روابط بین الملل اگر بلوفی، باور پذیر تلقی شود، بسیار بسیار بهتر از جنگی است که باور پذیر نباشد، از این رو به نظر می‌رسد از طریق رسانه‌ها که بازوی دیپلماسی عمومی آمریکا و غرب هستند، تلاش می‌کنند تا سایه جنگ را بر سر منطقه غرب آسیا همچنان حفظ کنند.
عابدینی در پایان خاطرنشان کرد: مقاومت اسلامی تمام گزینه‌ها را برای خود بر روی میز نگه داشته است و محور مقاومت ظرفیت پاسخگویی به هرگونه تهدیدی که از سوی رژیم صهیونیستی صورت بگیرد را دارد و با توجه به واقف بودن همه طرف‌ها به عقلانیت سیاسی و خودکفایی استراتژیک مقاومت اسلامی، بعید است اقدامی علیه مقاومت صورت گیرد، چرا که در هر جنگی که رژیم صهیونیستی بر علیه مقاومت چه در لبنان و چه در غزه انجام داده با پاسخ دندان شکن مواجه شده است. البته حزب الله نیز به صراحت اعلام کرده است که اگر این بار لبنان مورد حمله قرار گیرد حتما فرودگاه بن گورین و حتی فراتر از حیفا و تل آویو را مورد هدف قرار خواهد داد و همه این موارد برای مقاومت نقش بازدارندگی دارد.
انتهای پیام/